سینمای مستند؛ عبور از خطر انحصار، ارتجاع و سانسور؟!

سینمای مستند؛ عبور از خطر انحصار، ارتجاع و سانسور؟!

سینمای مستند ایران با برپایی شانزدهمین دوره جشنواره پوست‌اندازی می‌کند. این جشنواره در جایگاه ویترین تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یا محصولاتی که از فیلتر تخصصی این مرکز به رقابت در جشنواره می‌رسند همواره از ارزش و اعتبار مضاعفی برخوردار بوده و هست.

جشنواره‌ای تخصصی که در سطح کشور به‌غایت خاستگاه و پایگاه مستحکم و مثبتی دارد و به تبعیت از ریشه‌داری داخلی در جهان نیز شناخته و معتبر است، لذا رسیدن به میدان ارزیابی در این رویداد آرزوی هر مستندسازی است. صد البته که تحقق این آرزو از برند بودن محصولات مرکز گسترش سرمنشأ می‌گیرد به‌طوری که حک شدن آرم و لوگوی مرکز بر هر اثری پیشاپیش آن را متمایز می‌کند. در واقع امر آثار تولید شده در مرکز و رسیدنش به جشنواره از همان پلان اول با آرم مرکز گسترش، از هر لحاظ(چه مضمونی و چه ساختاری و فرمی) و به‌طور کلی ریخت فیلم، به چشم می‌آید و از آن پس برای سازنده‌اش در عین اعتبار افزون، تداوم کار را نیز به همراه می‌آورد.
اما سینمای مستند ایران در مسیر رو به جلو همواره از سوء‌مدیریت، نقصان‌ها و آسیب‌هایی در رنج بوده که در برخی دوره‌ها این آسیب‌ها جریانی عمل کرده و بدیهی است که دقت و حساسیت بیشتر در عملکرد جشنواره می‌تواند خطر این تهدیدات را کاهش دهد  و حتی به صفر برساند. مثلا سینمای مستند در دوره‌هایی مبتلا به انحصار کاستی از فیلمسازان تحت عنوان و شعار نخبه‌گرایی بوده، واقعیتی که با ریل‌گذاری جدید و سیاست‌های حمایتی و نگاه بازتر به موضوعات متنوع و دربرگیری ژانرهای مختلف، مسیر تازه‌ای را پیش‌رو گشوده است. آنچه بعضا بر کلیت مستندسازی کشور حتی احاطه یافته، انحصار همه چیز در محدوده‌ای با معدودی ذی‌نفع از فیلمسازان(به‌خصوص مرکزنشینان) قابل رصد است. اما در شرایط جدید و افق ترسیم شده تحت لوای مدیریت تازه، بنا بر مشارکت دادن همه‌ استعدادهای سراسر ایران قرار گرفته است، کمااین‌که مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اعلام کرد که در این مرکز به روی همه مستندسازان باز است و در همین راستا محلی در متن جشنواره به دریافت ایده و طرح‌های مستندسازان اختصاص داده شده است. 
این یعنی انحصار شکل گرفته در بعضی سال‌های گذشته درهم خواهد شکست اما مهم‌تر و بارزتر از انحصار اشاره شده، گرایشی مرموز و موثر در بدو انتخاب موضوع و محتوای فیلم‌ها بوده است. به‌عبارتی آشکار موضوعات به نفع انحرافی جدی فیلتر (سانسور) می‌شدند تا حدی که آثار تولید این دوره‌ها، به فضایی ارتجاعی سوق داده می‌شدند. این جو و فضای سانسوری باعث شده بود تا جریانی در مستندسازی شکل بگیرد که با تقسیم تاریخ ایران به دو دوره قبل و پس از انقلاب، غیرمنصفانه هرآنچه سفیدی در دوره قبل بوده را ببیند و درشت‌نمایی کند و برعکس در دوره جدید فقط متمرکز بر نقاط ضعف و کمبودها باشد. در این‌که مستندسازان کشور باید با فراغ بال و بدون نگرانی وارد حیطه نقد و انتقاد و آسیب‌شناسی معضلات و مشکلات کشور شوند، شکی نیست و بی‌تردید باید دراین زمینه مورد حمایت قرار گیرند درعین حال نباید از کنار ترسیم و تصویر نقاط مثبت ساختار سیاسی گذشته به‌راحتی بگذرند اما این اهتمام به این معنا نیست که ذره‌بین بردارند و در گذشته فقط دنبال نقاط سفید بگردند، اگر صنعتی بوده، بدون پژوهش و تحلیل فواید و مضرات آن، پدیده را در قله رفیع بنشانند و برعکس فیلتری را روی دوربین‌هایشان نصب کنند تا هر آنچه در صنعت دوره جدید رخ داده را دربست مذموم و غیرعلمی به تصویر بکشند. 

محمدتقی فهیم - منتقد سینما