من و خاندان پهلوی

من و خاندان پهلوی

کتاب‌های بسیاری از روایت آنچه در دوران پهلوی گذشته روی پیشخوان آمده است، اما روایت خود پهلوی از دوران پهلوی هم حاوی نکات قابل توجهی است که در کتاب «من و خاندان پهلوی» نوشته احمدعلی مسعودانصاری آمده است.

صرف نظر از نگاه‌های سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایت‌های دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بم آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، تصویر واقعی‌تری از این حکومت به دست می‌دهد. کتاب «من و خاندان پهلوی»، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری است که به دلیل نزدیکی با دربار پهلوی و ویژگی‌های شخصی خودش، نکات جالب و دقیقی از دربار پهلوی بیان می‌کند. در کتاب از نقش افرادی صحبت می‌شود که به واسطه حضور در حلقه نزدیکان شاه و فرح، نفوذهای زیاد و انحصار در برخی معاملات کلان را در دست داشتند و البته فقط زمانی رسوایی به بار می‌آمد که بین این افراد بانفوذ دعوا می‌شد. فصل اول کتاب با عنوان «همراه با شاه»، حاوی روایتی از حضور در دربار و همچنین همراهی با شاه بعد از خروج از ایران در سال ۵۷ است. فصل دوم «همراه شاهزاده» به مراودات نویسنده با رضا پهلوی بعد از مرگ شاه اختصاص دارد و در بخش سوم هم ضمیمه‌ها آمده است. کتاب به یک واقعیت مهم درباره معادلات قدرت در دوران پهلوی اشاره دارد. به گفته نویسنده، در سال‌های قدرت شاه، نام افراد دارای سمت رسمی و مقامات مملکتی که به لحاظ شغل‌شان با شاه در ارتباط بودند، در اخبار و روزنامه‌ها می‌آمد؛ نظیر شریف امامی، جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری و حتی امیرعباس هویدا. در مقابل این افراد، افراد دیگری بودند که از نظر اهمیت شغلی در مراتب پایین‌تر، اما از دوستان نزدیک شاه به شمار می‌رفتند، مثل محمود حاجبی که فقط رئیس فدراسیون پینگ‌پنگ بود یا امیرهوشنگ دولو.