سیاست ویرانه‌سازی اوکراین توسط غرب

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با استفان لندمن تحلیلگر آمریکایی مطرح شد

سیاست ویرانه‌سازی اوکراین توسط غرب

یک‌سال از وقوع جنگ اوکراین سپری شده است. قطعا وقوع این جنگ، بسیار تلخ بوده و تبعات آن بر حوزه روابط بین‌الملل نیز غیرقابل‌انکار است. بااین‌حال سؤال اصلی اینجاست که اصرار غرب بر گسترش ناتو به شرق  و محاصره راهبردی روسیه توسط آمریکا و اروپا، چه نقشی در خلق این منازعه داشت؟ فراتر از آن، آیا مقامات آمریکایی به اهداف خود در این جنگ دست یافته‌اند؟ در این خصوص گفت‌وگویی با استفان لندمن، تحلیلگر آمریکایی و دانش‌آموخته دانشگاه هاروارد انجام داده‌ایم.

جنگ اوکراین برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها که حکایت از عدم فرسایشی‌شدن آن داشت، وارد یک‌سالگی خود شد. نقش آمریکا و اروپا در خلق و استمرار این بحران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در ابتدا باید بگویم که این جنگ، برآمده از خواسته‌ها و مطامعی بود که آمریکا و اروپا سال‌هاست در حوزه روابط بین‌الملل دنبال می‌کنند. در سال 2014 میلادی، زمانی که شاهد مداخله مستقیم سیاستمداران و رسانه‌های غربی در تحولات داخلی کی‌یف بودیم یا در سال 2005 میلادی که انقلاب نارنجی با هدایت غرب در اوکراین به وقوع پیوست، مسجل بود که سطح منازعه در حد تحولات داخلی کی‌یف باقی نخواهد ماند. در همان زمان پیش‌بینی شده بود که اوکراین می‌تواند به کانون منازعه‌ای از جنس جنگ سخت تبدیل شود. با همه این اوصاف، مقامات آمریکایی و اروپایی اصرار داشتند که قادر به کنترل بحران خواهند بود. 

 آیا با گذشت یک‌سال از جنگ اوکراین، آمریکا و دیگر اعضای ناتو توانسته‌اند میدان نبرد را به سود خود کنترل کرده یا عواقب بحرانی که خود به واسطه اصرار بر گسترش ناتو به شرق ایجاد کردند را مدیریت نمایند؟
قطعا خیر. ما هم در عرصه میدانی و هم در صحنه بین‌المللی، شاهد هستیم که اتفاقا آمریکا و اروپا به بسیاری از اهداف تعیین‌شده خود در اوکراین نرسیده‌اند. شرایط میدانی درحقیقت به سود اوکراین نیست و آنچه تحت عنوان تسلط بر میدان نبرد بیان می‌شود، روایتی یکجانبه از سوی رسانه‌ها (رسانه‌های غربی) محسوب می‌شود. اکنون تصویرسازی از جنگ اوکراین بیشتر از واقعیات جنگ اوکراین از سوی غرب مورد استناد قرار می‌گیرد و هدف از این اقدام، مخفی‌کاری در قبال شکست ناتو در اوکراین است. سرنوشت واقعی جنگ اوکراین نه در تبلیغات غرب، بلکه در میدان باید مشاهده شود. 
 
به نقش مخرب ناتو در اوکراین اشاره کردید. ینس استولتنبرگ، دبیرکل پیمان آتلانتیک‌شمالی ادعا دارد که در طول یک‌سال اخیر، بهترین مدیریت بر میدان نبرد از سوی ناتو اعمال شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
همان‌گونه که اشاره شد، ناتو مولد بحران اوکراین است و رویکرد کنونی آن در پنهان‌سازی حقایق جنگ و سانسور هزینه‌هایی که ماجراجویی‌های مشترک آمریکا و اروپا بر اوکراین تحمیل کرده است، تعجب‌برانگیز نیست. ناتوی تحت سلطه آمریکا، ویرانی بیشتر و تلفات جمعی در اوکراین را به بار آورد. درنهایت کی‌یف شانسی برای تغییر اوضاع در میدان نبرد نخواهد داشت. حتی کمک خاص امپراتوری دروغ رسانه‌ای نیز در این معادله نمی‌تواند به سود دولت و ارتش اوکراین کارساز باشد. در چنین شرایطی سخن‌گفتن از پیروزی اوکراین در جنگ، نوعی داده‌پردازی و خبرسازی نادرست بوده که نتیجه‌ای جز افزایش هزینه‌های شکست کی‌یف در بر نخواهد داشت. 

منافع اوکراین، قربانی  خواسته‌های غرب
رژیم اوکراین مدت‌هاست حاکمیت قانون و احترام به منافع ملی خود را در مسیر خواسته‌های آمریکا و اروپا قربانی کرده است. از سوی دیگر، رنج و مشقت اوکراینی‌ها اساسا اهمیتی برای آمریکا ندارد زیرا این رژیم، غیردموکراتیک بوده و جان انسان‌ها برای آنها دارای ارزش نیست. در این زمان، بیشتر اوکراین فاقد برق، گرما، آب لوله‌کشی، سرویس‌بهداشتی و توانایی برقراری ارتباط الکترونیکی است. هزینه بازگرداندن چیزهایی که از دست رفته نیازمند میلیاردها دلار است، چیزی که دولت اوکراین فاقد آن است و دولت آمریکا (و سایر کشورهای عضو ناتو) نیز در تامین آن کوتاهی خواهند کرد. تجربه جنگ‌های قبلی که آمریکا و غرب مولد آن بوده‌اند، نشان می‌دهد که واشنگتن و متحدانش نیز دغدغه‌ای واقعی در راستای بازسازی اوکراین پس از جنگ ندارند. البته این درصورتی‌است که جنگ به پایان برسد. بسیاری از شرکت‌های تسلیحاتی در آمریکا و اروپا از طریق خون اوکراینی‌ها، درصدد غنی‌سازی منابع و خزانه تسلیحاتی خود هستند. مگر می‌توان فراموش کرد که آمریکا و متحدانش بارها از تهاجم کی‌یف به جوامع مسکونی در منطقه دونباس حمایت کرده بودند اما اکنون، جنگ در نقاط شرقی اوکراین تبدیل به یک خط قرمز انسانی برای آنها شده است. جهان این بازی دوگانه را می‌بیند و نظاره‌گر است.

محمد علیزاده - گروه بین‌الملل