پرونده با دستور بازپرس علیرضا بهشتی، به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و شاکی در جریان تحقیقات گفت: درس‌خوانده و شاغل بودم اما از بد روزگار مرد مورد علاقه‌ام را برای ازدواج پیدا نکردم و پا به میانسالی گذاشتم. تصمیم گرفتم در سایت همسریابی ثبت‌نام و شانس ازدواجم را در آنجا امتحان کنم. در آنجا با مهندسی به نام فرهاد آشنا شدم که می‌گفت تاجر است و نزدیک به 11سال از من کوچک‌تر بود. با کت‌وشلوار مارک‌دار و خودروی مدل بالا سر قرار می‌آمد. می‌گفت بعد از ازدواج در کانادا زندگی می‌کنیم. دو روز مانده به خواستگاری فرهاد به ملاقاتم آمد و گفت که با طلا سرمایه‌گذاری کرده و پول خوبی نصیبش شده است. مرا هم تشویق به این کار کرد. طلایم که 150میلیون تومان ارزش داشت را به او دادم که ناپدید شد.  پلیس به دنبال خواستگار کلاهبردار بود که دختران دیگری نیز از او شکایت کردند و معلوم شد آنها را نیز فریب داده و 50 تا 200میلیون تومان از آنها کلاهبرداری کرده است. مرد شیاد چند روز پیش با خودروی مدل‌بالایی در یکی از شهرهای غربی کشور تصادف کرد و همین باعث دستگیری‌اش شد. متهم با انتقال به پلیس آگاهی تهران در بازجویی‌ها گفت: «تا پنجم ابتدایی درس‌خواندم و در روستا چوپانی می‌کردم. به یکی از دختران روستا علاقه داشتم اما چون پول نداشتم خانواده‌اش مخالفت کردند و او را به مردی دیگر شوهر دادند. شکست در ازدواجم از من کلاهبردار ساخت. در سایت‌های همسریابی دختران دم‌بخت را شناسایی کرده و بعد از جلب اعتمادشان به بهانه سرمایه‌گذاری با طلا فریب‌شان داده و طلاهای‌شان را می‌گرفتم. در این مدت در تهران، کرج، مهاباد و چند شهر مازندران از دختران کلاهبرداری کردم.» تحقیقات از متهم برای کشف دیگر جرایم احتمالی‌اش در پلیس آگاهی ادامه دارد.