پهلوی به روایت پهلوی

پهلوی به روایت پهلوی

صرف‌نظر از نگاه‌های سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایت‌های دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بالای آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، تصویر واقعی‌تری از این حکومت به دست می‌دهد.

اسدا... علم در ابتدا وزارت کشور، سپس وزارت کشاورزی، بعد هم نخست‌وزیری و سپس وزارت دربار را برعهده گرفت. با توجه به چنین مشاغل حساسی به خصوص وزارت دربار، علم از بسیاری از اتفاقات و مناسبات پشت پرده دربار باخبر بوده است و به نظر می‌آید که گفت‌وگوهای او با محمدرضا پهلوی قابل تامل است. با توجه به چنین اطلاعاتی از دوره پهلوی، علم تصمیم می‌گیرد که خاطرات خود را به رشته تحریر درآورد که ثبت وقایع و گفت‌وگوهای درون دربار به این خاطرات، اعتبار و اهمیتی دیگر داده است. یکی از پرتکرارترین موارد در خاطرات او مربوط به فسادهای اخلاقی و مالی دربار است. 
فساد اقتصادی نه مبتلابه یک حکومت و نه در یک کشور بلکه در دوره‌های مختلف وجود دارد. هرجا که قدرت و ثروت انباشته شود فساد به وجود می‌آورد، هرجا که یک شخص یا یک طبقه بیش از حد به لحاظ اقتصادی فربه شوند حتما حقی از زیردستان و فرودستان ضایع کرده‌اند. در دوره حکومت محمدرضا پهلوی فساد اقتصادی از دربار شروع می‌شد و تا رده‌های دیگر حکومت نفوذ کرده بود؛ مسافرت‌ها و خوشگذرانی‌های دربار و عمال حکومت مخارج زیادی داشت، سوءاستفاده‌هایی که از قدرت صورت می‌گرفت، ثروت هنگفتی برای آنها به ارمغان می‌آورد و این رویه دستگاه را روز به روز ناکارآمدتر می‌کند. اگرچه علم خودش نیز جزئی مهم و تاثیرگذار از این دستگاه حکومتی بود و خودش یکی از عوامل فساد اقتصادی محسوب می‌شد، اما در خاطراتش بارها به چنین فسادهایی اشاره دارد و از این که به شخص شاه طعنه بزند، کوتاهی نکرده است. علم در ۵آذر۱۳۵۱ می‌نویسد: «گزارشی در خصوص پرداخت قیمت اثاثیه خانه‌های والاحضرت‌ها، عبدالرضا و غلامرضا و امیرهوشنگ دولو تقدیم کردم. در حدود پنج میلیون تومان که بیشتر آن برای دولو بود. فرمودند از محل جشن‌ها بپردازید».
یا این که در ۲۱آذر۱۳۵۱ می‌نویسد: «امروز عرض کردم علیاحضرت به پوست سنجاب خاصی علاقه‌مند هستند که در مسکو هست. چون گران بود نخریدند. خوب است اعلیحضرت همایونی برای‌شان بخرید. پولش 40 هزار دلار است. فرمودند: دستور بده بیاورند». علم به موضوع جشن‌های 2500 ساله هم اشاره دارد و از ولخرجی‌هایی که در این جشن‌ها شده است پرده برمی‌دارد. برای نمونه او در ۱۷فروردین۱۳۴۹ به یکی از چادرها که قرار بود محل شام‌خوری شاه در تخت‌جمشید باشد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «شاهنشاه به علت گرانی آن را تصویب نمی‌فرمودند. بالاخره هم اندازه چادر و قیمت را به یک‌چهارم قیمت اصلی آن تقلیل دادند؛ یعنی یک میلیون دلار».