سر راهت مانع بگذار
یک گروه حافظ محیطزیستی بهنام «سونگار واچ» در اندونزی بهدنبال این بود که از حجم پلاستیکهای اقیانوس کم کند. برای این هدف از یکی از رودخانههای بزرگ اندونزی شروع کرد. پس از سه سال فرهنگسازی و فعالیتهای مداوم، حالا این گروه 120 نیروی تماموقت دارد که 200 رودخانه را هر روز تمیز میکنند.
این گروه که یک خیریه ثبتشده است از سه سال پیش بهدنبال جلب توجه سازمانهای دولتی و مردم محلی است. آنها علاوه بر تخلیه پلاستیکهای رهاشده در رودخانهها، این زبالهها را تفکیک و بازیابی هم میکنند. همچنین در این مدت، روی بعضی نقاط رودها موانعی هم نصب کردهاند تا زبالهها را نگهدارد و درآوردن آنها برای نیروهایشان راحتتر باشد. اسم نیروهایشان را هم گذاشتهاند «جنگجویان رودخانه». درحالحاضر سونگای واچ بهدنبال جمعآوری بودجه برای نصب هزارمانع دیگر روی مسیرهای آبی است.
اولین چیزی که نظرم را به این خبر جلب کرد ویدئوی اینستاگرامشان بود. یک رودخانه پر از آشغالهای پلاستیکی که چند نفر تندتند جمعآوریشان میکردند. بعد در گونیهای بزرگ میریختند و کنار رود میگذاشتند. در این بین رود انگار که نفس میکشد از حالت ظاهرا راکد درآمد و به جریان افتاد. بعد پاکسازی کامل تازه معلوم شد چه رود خروشان و زیبایی است. شاهکار بود. ایده، حرکت، تلاش و پیشرفت همه بینظیر بود. بهجای اینکه غصه پلاستیکهای رو به فزونی اقیانوسها را بخورند، سعی کردند جلوی زبالههای ورودی را بگیرند. از یک رود شروع کردند و به 200 رود رسیدند. از خروجی بالا آمدند، برعکس مسیر به سمت ورودیها بالا رفتند. در طول مسیر هم از موانعی استفاده میکنند تا سرعت ورود زبالهها کم شود.
فکر کردم در نقاط مختلف ایران هم میشود ایدهای به این زیبایی و منسجم را اجرا کرد. مخصوصا مناطق پررود شمالی که متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلاتش نبود مراکز دفع و بازیافت زباله است. مهمترین بخش این ایده آن بود که سه بنیانگذار خیریه، منتظر دولت نشدند. در قدم اول سازمان مردمنهادشان را راهانداختند. از وضعیت ادارات و کارهای دولتی در اندونزی خبر ندارم. ولی بعید است گرفتن مجوز و ثبت هر نوع شرکتی کار هلو بیا برو تو گلویی باشد! حتما آنجا هم سختیهایی داشتند. ولی بهخاطر آرمانشان که حفظ زمین و پاکسازی آبها بود این سختیها را به جان خریدند.
حتی اگر بخواهیم از این ایده و کار برداشتی اخلاقی کنیم میتوانیم به این فکر کنیم که برای پاکسازی زندگیمان از هر مشکلی باید خلاف مسیر مشکل پیشبرویم تا به سرچشمه برسیم و گیر و گرفت را از اول کار رفع کنیم. برگشتن و خلافرفتن معمولا سخت است ولی نتیجه خوبی دارد. تمیز میشویم و سرحال و نو!
عطیه عیار | نویسنده و مترجماولین چیزی که نظرم را به این خبر جلب کرد ویدئوی اینستاگرامشان بود. یک رودخانه پر از آشغالهای پلاستیکی که چند نفر تندتند جمعآوریشان میکردند. بعد در گونیهای بزرگ میریختند و کنار رود میگذاشتند. در این بین رود انگار که نفس میکشد از حالت ظاهرا راکد درآمد و به جریان افتاد. بعد پاکسازی کامل تازه معلوم شد چه رود خروشان و زیبایی است. شاهکار بود. ایده، حرکت، تلاش و پیشرفت همه بینظیر بود. بهجای اینکه غصه پلاستیکهای رو به فزونی اقیانوسها را بخورند، سعی کردند جلوی زبالههای ورودی را بگیرند. از یک رود شروع کردند و به 200 رود رسیدند. از خروجی بالا آمدند، برعکس مسیر به سمت ورودیها بالا رفتند. در طول مسیر هم از موانعی استفاده میکنند تا سرعت ورود زبالهها کم شود.
فکر کردم در نقاط مختلف ایران هم میشود ایدهای به این زیبایی و منسجم را اجرا کرد. مخصوصا مناطق پررود شمالی که متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلاتش نبود مراکز دفع و بازیافت زباله است. مهمترین بخش این ایده آن بود که سه بنیانگذار خیریه، منتظر دولت نشدند. در قدم اول سازمان مردمنهادشان را راهانداختند. از وضعیت ادارات و کارهای دولتی در اندونزی خبر ندارم. ولی بعید است گرفتن مجوز و ثبت هر نوع شرکتی کار هلو بیا برو تو گلویی باشد! حتما آنجا هم سختیهایی داشتند. ولی بهخاطر آرمانشان که حفظ زمین و پاکسازی آبها بود این سختیها را به جان خریدند.
حتی اگر بخواهیم از این ایده و کار برداشتی اخلاقی کنیم میتوانیم به این فکر کنیم که برای پاکسازی زندگیمان از هر مشکلی باید خلاف مسیر مشکل پیشبرویم تا به سرچشمه برسیم و گیر و گرفت را از اول کار رفع کنیم. برگشتن و خلافرفتن معمولا سخت است ولی نتیجه خوبی دارد. تمیز میشویم و سرحال و نو!