یک نقد بر دو فیلم

نگاهی به «همسایه شما، زهره» و «روز مات»؛ اولین ساخته‌های دو کارگردان جوان

یک نقد بر دو فیلم

 فیلمسازی با رویکرد اجتماعی در میان نسل جوان فیلمساز به‌ویژه در سال‌های اخیر محبوبیت فراوانی پیدا کرده و اغلب کشف‌های این سال‌ها، زمینه اصلی فعالیت‌شان سینمای اجتماعی بوده است؛ سینمایی که بسیاری از فعالان آن هنرمندان دغدغه‌مندی هستند که در کنار تلاش برای انتخاب مضامین روز و مبتلا به جامعه، فقط به ایجاد جذابیت مضمونی در آثارشان بسنده نمی‌کنند و نوآوری در فرم و ایجاد ساختار متناسب با مضمون هم یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان به‌ویژه در تجربه‌های اول است.

فعالیت مستمر گروه هنر و تجربه در سال‌های اخیر هم باعث شده که نگاه تجربی در سینما که همواره با معضل محدودیت نمایش عمومی و یافتن مخاطبان واقعی مواجه بوده به حیات خود ادامه داده و لااقل در این عرصه خاص ذائقه علاقه‌مندان سینما را ارتقا بخشد. این روزها دو فیلم سینمایی «همسایه شما، زهره» علی درخشنده و «روز مات» محمود نوری در حال اکران است که فضایی روانکاوانه با رویکردی اجتماعی دارد که در ادامه نگاهی به این دو اثر می‌اندازیم.
 
جذابیت روایتی آشنا با فرمی خلاقانه
روز مات به عنوان تجربه اول فیلمساز به موضوع روز مهاجرت می‌پردازد. موضوعی که در سینمای ایران و به‌ویژه سینمای تجربی، بارها به آن پرداخته شده است اما فرمی که محمود نوری در روز مات انتخاب می‌کند، آن را در مقایسه با دیگر آثاری که به مهاجرت پرداخته‌اند در جایگاهی متفاوت قرار می‌دهد. روز مات، پیش از آن‌که به پس‌لرزه‌های مهاجرت در زندگی یک زوج جوان بپردازد، یک اتفاق ملموس اجتماعی در زندگی خانواده‌های صاحب نوزاد را دستمایه قرار می‌دهد و در قالب اثری خیابانی، یک روز از زندگی یک زوج جوان را که مشغول تهیه مقدمات مهاجرت هستند، مرور می‌کند. دوربین فیلمساز در جاهایی همانند آثار مستندگونه همراه شخصیت‌ها می‌شود و حتی در جاهایی مثل دوربین مخفی عمل می‌کند. اما گفت‌وگوهای جدی احسان و لیلا در خیابان و خودرو، مدام مخاطبان اثر را بین واقعیت‌های اجتماعی پیرامون شخصیت‌ها از یک سو و درونکاوی ایشان براساس نوع نگاه‌شان به مقوله مهاجرت که با نوعی پرداخت رقیق دراماتیک همراه است، روبه‌رو می‌کند. این فضاسازی آگاهانه، ذکاوت فیلمساز را در ایجاد کشش مضمونی در عین تلاش برای ایجاد موقعیت‌های متفاوت با میزانسن‌های فکرشده - نگاه کنید به نمای گفت‌و‌گوی احسان با مامور در حالی که لیلا در پیش‌زمینه کادر دیده می‌شود- نشان می‌دهد. پرداختی که قضاوت مخاطب را درباره شخصیت‌ها درپی خواهد داشت؛ قضاوتی برآمده از نوع نگاه شخصیت‌ها به پدیده مهاجرت که بیش از هرچیز در تصمیم‌شان برای انگلیسی حرف زدن در هر شرایط و موقعیتی خودش را نشان می‌دهد.
 
مسخ تدریجی فرهنگی
شاید این اولین فیلم سینمای ایران باشد که شخصیت‌های ایرانی آگاهانه و به اراده خودشان تقریبا در سراسر اثر به زبان انگلیسی حرف می‌زنند و چند دیالوگ‌شان به زبان فارسی هم زیرنویس انگلیسی دارد! تصمیم شخصیت‌ها برای انگلیسی حرف زدن در این فیلم با ساختاری که فیلمساز برای آن برمی‌گزیند، فقط کارکرد نشان دادن تلاش برای تسلط بیشتر بر زبان را ندارد و بیشتر نوعی تاکید بر مسخ تدریجی فرهنگی است و حتی حضور زوج جوان در بازار تجریش و شرکت در مراسم تعزیه‌خوانی در زمانی که منتظر باز شدن داروخانه‌ها هستند، بیشتر نوعی طنز سیاه درباره زندگی کسانی است که افراط در دوری از زبان مادری به بهانه تسلط بر زبان خارجی، باعث شده که در برخورد با مردم پیرامون‌شان هم خودشان را توریست جا بزنند! درواقع آنچه احسان را در اواخر اثر با تردید روبه‌رو می‌کند، گشت و گذار در بازار و شنیدن موسیقی و ترانه ایرانی و غیره نیست، بلکه روبه‌رو شدن با زری، یکی از گردانندگان اصلی کافه انگلیسی و آشنایی با ماهیت واقعی اوست.شخصیت‌های اصلی روز مات، پیش از مهاجرت در مواجهه با یک اتفاق اجتماعی که زمینه‌های آن در قالب تکه‌فیلم‌های خبری و تصاویر سطح شهر دیده می‌شود، همانند عبور از یک تونل مخوف، با خودروی شخصی تهران را برای یافتن شیر خشک بیشتر زیر پا می‌گذارند و خود، ناخواسته در قالبی که زمینه‌های مهاجرت‌شان را فراهم کرده قرار می‌گیرند. روبه‌رو شدن با دلال شارلاتان شیرخشک و رکب زدن احسان به او، درگیری احسان با یک داروخانه‌چی بر سرشیرخشک و...ضمن ایجاد موقعیت‌های جذاب دراماتیک برای پیگیری سرنوشت شخصیت‌ها توسط مخاطب اثر، در خدمت تلاش فیلمساز برای واقع‌نمایی و نزدیک شدن به ساختار مستندگونه نیز هست که در نهایت «روز مات» را به یک اثر اجتماعی جذاب برای مخاطب با جلوه‌هایی از عدم قطعیت در قضاوت نهایی شخصیت‌ها تبدیل می‌کند‌. فیلمساز در روز مات با پرهیز از نگاه شعاری و فاقد عمق به مقوله مهاجرت، ضمن نقد معضلات اجتماعی ناشی از ضعف مدیریتی در برنامه‌های کلان اقتصادی و اجتماعی، شخصیت‌های اصلی اثر را در موقعیتی قرار می‌دهد که مدتی را در نوعی تنهایی راهگشا به سر ببرند. پایان‌بندی اثر هم نگاهی امیدوارانه به سرنوشت نسلی است که شاید بتواند بدون دغدغه‌های بزرگ و کوچک والدین، چشم‌انداز آینده را روشن‌تر از پیش ببیند.

خود ویرانگری در مرز واقعیت و خیال
فیلم «همسایه شما، زهره» به عنوان اولین تجربه علی درخشنده، اولین بار سال ۱۳۹۸با نام «دشمنان» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم درامی روان‌شناختی است که سعی می‌کند نقبی به درون شخصیت اصلی بزند و چیزی فراتر از آنچه را که در بیرون از او رخ می‌دهد، نشان‌مان بدهد. این، خاصیت اصلی چنین درام‌هایی است. فیلمسازانی که شخصیت را درست شناخته باشند و او را در قالب درام در مقابل نگاه مخاطبان قرار دهند، معمولا موفق می‌شوند ارتباط بین شخصیت و تماشاگر را برقرار کنند؛ در غیر این صورت ارتباطی برقرار نمی‌شود و شخصیت اصلی حضوری در خلأ روی پرده سینما خواهد داشت. در درام‌های موفق روان‌شناختی به ویژه در آنهایی که شخصیت اصلی در تعامل با شخصیت‌های پیرامونی‌اش با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود، محیطی که شخصیت در آن زندگی می‌کند و در واقع بازتاب دهنده رفتارهای بیرونی اوست، نقش مهمی در تاثیرگذاری اثر و قابل باور شدن شخصیت‌ها ایفا می‌کند.در«همسایه شما، زهره» شخصیت زن اصلی فیلم که پسرش را درحادثه‌ای از دست داده و خود را دراین اتفاق مقصر می‌داند،دست به نوعی خود‌ویرانگری پنهان می‌زند وسعی می‌کند ازاین طریق درون ملتهبش را آرام کند. شهرک اکباتان،لوکیشن اصلی فیلم به عنوان محل زندگی زهره،اورادرمعرض قضاوت همسایگان بسیاری قرار داده و به واسطه ویژگی‌های منحصربه فردی که درمقایسه با دیگر شهرک‌های تهران دارد،به‌عنوان شهری‌بزرگ دردل کلانشهری عظیم،خود به یکی از شخصیت‌های اصلی اثر تبدیل می‌شود و به همین نسبت هم کارکردهای دراماتیک ویژه‌ای را در متن روایت پیدا می‌کند. 
 
تنهایی؛ تبعات یک بیماری مهلک
زهره از طریق افشاگری علیه خود، همسایه‌ها را به عنوان دشمنان فرضی در مقابل خودش قرار می‌دهد تا از این طریق با تحمل رنجی جانکاه، زخم‌های درونش را التیام بخشد. در واقع او بر بستری از رفتارهای مازوخیستی قرار است به درجه‌‌ای از خلوص و سبکی برسد که بتواند در لحظاتی، پسر از دست رفته‌اش را در شمایل پرنده‌ای با‌شکوه و حتی در قالب جسمانی واقعی‌اش ببیند و با او حرف بزند.  همه اینها، چیزهایی است که فیلمساز در «همسایه شما، زهره» در قالب تصاویری با غلبه تم خاکستری به مخاطب ارائه می‌دهد. او رفتار زهره را حتی با نزدیک‌‌ترین کسانی که برایش باقی مانده‌اند، یعنی مادر و دختر (شیوا) به گونه‌ای طراحی می‌کند که در پایان به جایی می‌رسیم که گویی هیچ‌کس بلد نیست به دیگری عشق بورزد و انگار همه گرفتار در گرداب تقدیری خودساخته، فقط بلدند از هم فاصله بگیرند.نگاه کنید به رفتار شیوا و زهره با مادران‌شان. گویی هیچ تفاوتی در رفتار دو نسل دیده نمی‌شود. خود ویرانگری زهره که موقعیت او را نزد همسایه‌ها در شهرک به‌شدت متزلزل کرده است، به خانواده خودش هم سرایت کرده و به‌عنوان تبعات یک بیماری روانی مهلک زمینه‌های تنهایی کامل او را فراهم می‌کند. این تنهایی، حتی با بازگشت همسرش شاهرخ هم ترمیم نمی‌شود‌. گرچه حضور دوباره شاهرخ در زندگی زهره حسی از نیاز به حامی را در او زنده می‌کند اما تردیدها را در او از بین نمی‌برد. در عین حال اتفاق ماورایی در پایان اثر که پیش از این زمینه‌هایی از آن را به شکل حضور سوررئال پرنده‌ای در پشت پرنده اتاق زهره دیده‌ایم، کلید گشودن رازهای دنیای درون زهره است که می‌توانست جلوه‌های پررنگ‌تری هم در سراسر اثر داشته باشد.

سید محمد سلیمانی - گروه فرهنگ و هنر