وقتی بازرسی جای عدالت را میگیرد
بازرسیهای سازمان تامین اجتماعی قرار بود ضامن عدالت بیمهای و پشتیبان حقوق کارگران باشد اما امروز در بسیاری از موارد، به ابزاری برای فشار، جریمه و بیاعتمادی بدل شده است. درحالیکه فلسفه بازرسی، کشف واقعیت و صیانت از حقوق نیروی کار است، در عمل شاهد گزارشهایی هستیم که نهفقط بیپایه و غیرمستنداست، بلکه گاه حاصل قضاوتهای شتابزده و حتی سلیقهای بازرسانمیباشد؛ گزارشهایی که بهسادگی میتوانند سرنوشت یک کارگاه کوچک را زیرورو کنند.
لیلا گراوند | خبرنگار جامجم ساوه
بسیاری از کارفرمایان با وضعیتی روبهرو میشوند که بدون هیچگونه گفتوگو یا بررسی میدانی، برایشان پرونده تشکیل شده و جریمههای سنگین بهخاطر «عدم ارسال لیست» یا «عدم بیمهکردن کارکنان» صادر میشود؛ در حالیکه نه سوءنیتی در کار بوده و نه حتی فعالیتی مستمر در آن بازه زمانی وجود داشته است. سازمان تامین اجتماعی در ظاهر از عدالت و قانونگرایی سخن میگوید اما در عمل، در برابر تخلفات یا سهلانگاریهای برخی از بازرسان خود سکوت اختیار میکند. ماده ۴۷ قانون تامین اجتماعی بهصراحت تاکید دارد که بازرسان تنها در چارچوب ماموریت و براساس واقعیت محل باید گزارش دهند اما وقتی همین قانون توسط مجریانش زیر پا گذاشته میشود، دیگر چه انتظاری ازاعتماد عمومی میتوان داشت؟بازرسیای که باید ابزار نظارت و شفافیت باشد، امروز به تهدیدی برای تولید و اشتغال تبدیل شده است. نتیجه این عملکرد چیزی جز تشکیل پروندههای بیاساس، فرسایش روحی و مالی کارفرمایان و گسترش بیاعتمادی در جامعه اقتصادی نیست. سازمان تامین اجتماعی اگر واقعا به رسالت خود باور دارد، باید پیش از آنکه دیر شود، در ساختار بازرسیاش خود بازنگری کند؛ بازرسی بدون پاسخگویی، مساوی است با بیعدالتی رسمی. درنهایت، تا زمانی که دستور، تهدید و سلیقه جای خود را به احترام، انصاف و گفتوگو نداده باشد، نمیتوان از عدالت بیمهای سخن گفت. عدالت نه در شعار، بلکه در رفتار بازرسان و تصمیمهای عادلانه سازمان معنا پیدا میکند.




