گفتوگو با عبدا... علیمراد انیمیشنساز پیشکسوت در روز جهانی کودک
خودساختهها قهرمان واقعی هستند
«کودکان آیندهسازان یک کشورند» ! این جمله آنقدر در کشور ما تکراری شده که راستش موضوعیت خود را از دست داده.یعنی آنقدر از مسؤولان کشوری و مدیران و معلمان ، پدر و مادرها و فعالان اجتماعی و ... از این جمله استفاده کردهاند که همه باورشان شده که برای کودکان همه کار میکنند تا آینده کشور درخشان شود. اما ما که زمانی بچه بودیم و الان بزرگ شدهایم، میدانیم که بسیاری از آنهایی که باید کاری میکردند تا کودکان که بزرگ شدند آیندهساز شوند،کاری نکردند که اگر این جمله برایشان کلیدی بود الان باید آموزش و پرورش و مدارس کشور ما، بیشترین بودجه را داشت و بهترین امکانات و معلمان را. اما وزارت آموزش و پرورش که سهم زیادی در زندگی و تعیین سرنوشت کودکان دارد، یکی از پرچالشترین وزارتخانهها و به گفته مدیران این وزارتخانه یکی از بیپولترینهاست.روز جهانی کودک است و مهدهای کودک با هزار اما و اگر رو به رو هستند و بیشتر مهدها،مکانهایی هستند که در غیاب پدر و مادرهای شاغل فقط از بچهها مراقبت میکنند حالا بماند که این مراقبت چگونه کیفیتی دارد!
روز جهانی کودک است و پدر و مادرهای امروزی برای تربیت و تعلیم فرزندان خود با چالشهای زیادی روبه رو هستند.از مسائل اقتصادی و مشکلات معیشیتی که بگذریم، رسانهها آنقدر زیاد شدهاند و شبکههای اجتماعی چنان در خانوادهها نفوذ کردهاند که یک پای ثابت چگونه فرزند خود را تربیت کنیم، شدهاند.در این بازار آشفته والدین باید خیلی هوشمند و به روز باشند تا بتوانند تربیت فرزند خود را به دست بگیرند و نگذارند تلفنهای هوشمند یا جامعه او را تربیت کند آنهم هر جور که دوست داشت. امروز، روز جهانی کودک است و به نظر من کودکان امروزی خیلی بیدفاعتر و تنهاتر از گذشتهاند.گذشتهای که انیماتوری به نام عبدا... علیمراد در آن به دنیا آمده، رشد کرده و به یکی از هنرمندان اصیل ایرانی تبدیل شده است. با علیمراد همصحبت شدم تا هم برایمان از روند زندگی هنریاش بگوید و هم دنیای امروز کودکان را به دنیای گذشته مقایسهای منصفانه کنیم.گذشتهای که هر بچهای اگر امکانات زیادی در اختیار نداشت اما این را میدانست که باید خودش راه موفقیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامهریزی کند.علیمراد یکی از کودکان موفق دیروز بود که وقتی بزرگ شد با فیلمهای عروسکی که ساخت جوایز زیادی دریافت کرد و نام ایران را بر سر زبانها انداخت.انیمیشنهای بهادر و قصههای بازار، جوایز جهانی از جشنواره کن و دیگر جشنوارههای معتبر سینمایی دریافت کرد.
یکی از آن 14 نفر
عیلمراد آنطور که خودش میگوید،علاقمند به رشته معماری بوده و برای تحصیل در این رشته به بلژیک میرود اما از پس هزینههای تحصیل برنمیآید و برمیگردد تهران.اما سرنوشت، اتفاقات خوبی برایش در چنته داشته.آگهیای میبیند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای آموزش انیمیشن از علاقمندان آزمون میگیرد و به آنها آموزش میدهد.هزار نفر در آزمون شرکت میکنند و چهارده نفر پذیرفته میشوند که یکی از آنها عبدا... علیمراد است.مدیر دوره استاد زرین کلک است و پرویز کلانتری، آیدین آغداشلو، کامبیز درمبخش و هوشنگ کاووسی برخی از استادان این دوره هستند.علیمراد بعد از پایان دوره به چکسلواکی میرود و تمام زیر و بم انیمیشنسازی را یاد میگیرد و دوباره برمیگردد ایران و در کانون پرورش کودکان و نوجوانان مشغول کار میشود.همکاری او با کانون هنوز هم ادامه دارد. از این انیماتور درباره کشف استعداد کودکان میپرسم و این که چقدر این مسأله در آینده و زندگی آدمها اهمیت دارد؟علیمراد به کلاسهای هنری اشاره میکند که بیشتر والدین کودکان را راهی این کلاسها میکنند البته نه برای کشف استعداد بلکه بیشتر برای پر کردن اوقات فراغت.این هنرمند میگوید: این کلاسها میتواند آغاز کننده سرنوشت بچهها باشد.کلاسهای هنری، خلاقیت بچهها را محک میزند و نشان میدهد که آنها به چه رشتهای علاقمندند یا مستعد چه رشتهای هستند.
رشتههای هنری؛ آری یا نه !؟
علیمراد به دوران کودکی و نوجوانی خودش اشاره میکند و میگوید: آن زمان پدر و مادرها زیاد راغب نبودند فرزندانشان در رشتههای هنری تحصیل کنند و هنر را به عنوان حرفه انتخاب کنند چون راستش پولی در این حرفهها نبود، بیشتر خانوادهها تمایل داشتند بچههایشان یا دکتر و مهندس شوند یا حرفهای فنی را انتخاب کنند.الان که به گذشته فکر میکنم و خودم را جای آنها میگذارم بهشان حق میدهم چون در این حرفهها امنیت مالی بیشتر بود اما امروزه رشتههای هنری هم آنقدر گسترش یافته و کاربرد دارد که امنیت مالی را هم به وجود آورده است.به باور من الان توجه به مقوله کشف استعداد از گذشته بیشتر بین خانوادهها رواج دارد و پدر و مادرها روی این موضوع حساس شدهاند.در دوره ما این که کودکان به چه رشتهای علاقمندند یا در چه زمینهای استعداد دارند، زیاد مطرح نبود و خود ما بودیم که با هر زحمت و تلاشی بود باید در رشته مورد علاقه خودمان تحصیل کرده یا استعدامان را بروز میدادیم.
قهرمانهای واقعی
به علیمراد میگویم، فیلمهایی مانند بهادر یا شخصیتهای قصههای بازار، شخصیتهای خودساختهای را نشان میدهد که باید برای رسیدن به آرزوهای خودشان تلاش کنند.تلاش فردی حرف اول را میزند.شاید زندگی خود شما و مسیر هنری که طی کردهاید ایده این آثار را در ذهن شما شکل دادهاند.از این هنرمند میپرسم به نظرتان «خودساخته» بودن و تلاش برای رسیدن به هدف برای بچههای امروی هم مسأله است، آنهم در شرایطی که پدر و مادرها تقریبا همه چیز را برای بچهها مهیا میکنند؟ علیمراد میگوید: آدمهای خودساخته در همه جوامع قهرمان هستند، هدف برای این شخصیتها مهم است و آنها برای رسیدن به نقطهای که انتخاب کردهاند از موانع عبور میکنند.نشان دادن این قهرمانها به بچهها در قالب فیلمهای داستانی، انیمیشن و عروسک باعث میشود کودکان با آنها همذاتپنداری کرده و خود را جای آنها قرار دهند و برای خود رویا ، آرزو و هدف مشخص کنند.انیمیشن و آثار عروسکی به تخیل و ذهنیت بچهها نزدیکتر است به همین دلیل با استفاده از این آثار میتوان ذهنیت کودکان را برای موفقیت جهتدهی کرد.
روز جهانی کودک است و پدر و مادرهای امروزی برای تربیت و تعلیم فرزندان خود با چالشهای زیادی روبه رو هستند.از مسائل اقتصادی و مشکلات معیشیتی که بگذریم، رسانهها آنقدر زیاد شدهاند و شبکههای اجتماعی چنان در خانوادهها نفوذ کردهاند که یک پای ثابت چگونه فرزند خود را تربیت کنیم، شدهاند.در این بازار آشفته والدین باید خیلی هوشمند و به روز باشند تا بتوانند تربیت فرزند خود را به دست بگیرند و نگذارند تلفنهای هوشمند یا جامعه او را تربیت کند آنهم هر جور که دوست داشت. امروز، روز جهانی کودک است و به نظر من کودکان امروزی خیلی بیدفاعتر و تنهاتر از گذشتهاند.گذشتهای که انیماتوری به نام عبدا... علیمراد در آن به دنیا آمده، رشد کرده و به یکی از هنرمندان اصیل ایرانی تبدیل شده است. با علیمراد همصحبت شدم تا هم برایمان از روند زندگی هنریاش بگوید و هم دنیای امروز کودکان را به دنیای گذشته مقایسهای منصفانه کنیم.گذشتهای که هر بچهای اگر امکانات زیادی در اختیار نداشت اما این را میدانست که باید خودش راه موفقیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامهریزی کند.علیمراد یکی از کودکان موفق دیروز بود که وقتی بزرگ شد با فیلمهای عروسکی که ساخت جوایز زیادی دریافت کرد و نام ایران را بر سر زبانها انداخت.انیمیشنهای بهادر و قصههای بازار، جوایز جهانی از جشنواره کن و دیگر جشنوارههای معتبر سینمایی دریافت کرد.
یکی از آن 14 نفر
عیلمراد آنطور که خودش میگوید،علاقمند به رشته معماری بوده و برای تحصیل در این رشته به بلژیک میرود اما از پس هزینههای تحصیل برنمیآید و برمیگردد تهران.اما سرنوشت، اتفاقات خوبی برایش در چنته داشته.آگهیای میبیند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای آموزش انیمیشن از علاقمندان آزمون میگیرد و به آنها آموزش میدهد.هزار نفر در آزمون شرکت میکنند و چهارده نفر پذیرفته میشوند که یکی از آنها عبدا... علیمراد است.مدیر دوره استاد زرین کلک است و پرویز کلانتری، آیدین آغداشلو، کامبیز درمبخش و هوشنگ کاووسی برخی از استادان این دوره هستند.علیمراد بعد از پایان دوره به چکسلواکی میرود و تمام زیر و بم انیمیشنسازی را یاد میگیرد و دوباره برمیگردد ایران و در کانون پرورش کودکان و نوجوانان مشغول کار میشود.همکاری او با کانون هنوز هم ادامه دارد. از این انیماتور درباره کشف استعداد کودکان میپرسم و این که چقدر این مسأله در آینده و زندگی آدمها اهمیت دارد؟علیمراد به کلاسهای هنری اشاره میکند که بیشتر والدین کودکان را راهی این کلاسها میکنند البته نه برای کشف استعداد بلکه بیشتر برای پر کردن اوقات فراغت.این هنرمند میگوید: این کلاسها میتواند آغاز کننده سرنوشت بچهها باشد.کلاسهای هنری، خلاقیت بچهها را محک میزند و نشان میدهد که آنها به چه رشتهای علاقمندند یا مستعد چه رشتهای هستند.
رشتههای هنری؛ آری یا نه !؟
علیمراد به دوران کودکی و نوجوانی خودش اشاره میکند و میگوید: آن زمان پدر و مادرها زیاد راغب نبودند فرزندانشان در رشتههای هنری تحصیل کنند و هنر را به عنوان حرفه انتخاب کنند چون راستش پولی در این حرفهها نبود، بیشتر خانوادهها تمایل داشتند بچههایشان یا دکتر و مهندس شوند یا حرفهای فنی را انتخاب کنند.الان که به گذشته فکر میکنم و خودم را جای آنها میگذارم بهشان حق میدهم چون در این حرفهها امنیت مالی بیشتر بود اما امروزه رشتههای هنری هم آنقدر گسترش یافته و کاربرد دارد که امنیت مالی را هم به وجود آورده است.به باور من الان توجه به مقوله کشف استعداد از گذشته بیشتر بین خانوادهها رواج دارد و پدر و مادرها روی این موضوع حساس شدهاند.در دوره ما این که کودکان به چه رشتهای علاقمندند یا در چه زمینهای استعداد دارند، زیاد مطرح نبود و خود ما بودیم که با هر زحمت و تلاشی بود باید در رشته مورد علاقه خودمان تحصیل کرده یا استعدامان را بروز میدادیم.
قهرمانهای واقعی
به علیمراد میگویم، فیلمهایی مانند بهادر یا شخصیتهای قصههای بازار، شخصیتهای خودساختهای را نشان میدهد که باید برای رسیدن به آرزوهای خودشان تلاش کنند.تلاش فردی حرف اول را میزند.شاید زندگی خود شما و مسیر هنری که طی کردهاید ایده این آثار را در ذهن شما شکل دادهاند.از این هنرمند میپرسم به نظرتان «خودساخته» بودن و تلاش برای رسیدن به هدف برای بچههای امروی هم مسأله است، آنهم در شرایطی که پدر و مادرها تقریبا همه چیز را برای بچهها مهیا میکنند؟ علیمراد میگوید: آدمهای خودساخته در همه جوامع قهرمان هستند، هدف برای این شخصیتها مهم است و آنها برای رسیدن به نقطهای که انتخاب کردهاند از موانع عبور میکنند.نشان دادن این قهرمانها به بچهها در قالب فیلمهای داستانی، انیمیشن و عروسک باعث میشود کودکان با آنها همذاتپنداری کرده و خود را جای آنها قرار دهند و برای خود رویا ، آرزو و هدف مشخص کنند.انیمیشن و آثار عروسکی به تخیل و ذهنیت بچهها نزدیکتر است به همین دلیل با استفاده از این آثار میتوان ذهنیت کودکان را برای موفقیت جهتدهی کرد.
تیتر خبرها
-
خودساختهها قهرمان واقعی هستند
-
کتابهایی که اول نامه بودند
-
25مورد عجیب ازمیلیاردرهای یارانهبگیر
-
جشنی بـدون لبخنـد
-
میدانستم آن زیر خبری هست
-
بازگشت نجفی به محل قتل میترا
-
دایره سرمه ای خنک
-
منفورهــــــای محــــــبوب
-
آپاراتچی دقت کن!
-
اربعین امسال 3میلیون ایرانی به عراق میروند
-
قصههای خوب برای بچههای خوب
-
مراقب ستارههای قلابی باشیم
-
دفــاع چند لایــه