نگاهی به روند ساخت لوکیشن آثار مختلف تلویزیونی در 4 دهه گذشته
همه مصائب اجاره يك شهر !
دهه واقعی ها!
دهه 60 و سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، توليدات تلويزيوني فاخري به سرانجام ميرسد كه همگي در زمينه استفاده از لوكيشن فوقالعاده و مثالزدني هستند و در اين ميان ساخت يكي از اين سريالها باعث ميشود شهركي سينمايي در تهران ساخته شود كه هنوز هم مهمترين شهرك سينمايي و تلويزيوني ايران است.
سريالهاي اين دهه مانند بوعلي سينا، سربداران و اميركبير از مكانهايي استفاده ميكنند كه كاملا واقعي است. نكته جالب در اين ميان استفاده مجموعهاي همانند سلطان و شبان از مجموعه باغ فين كاشان و استفاده مجموعه اميركبير از كاخ گلستان است كه امروزه به يك رويا ميماند. در همه اين سريالها تا جايي كه ميشود از فضاهايي استفاده ميشود كه با داستان تناسب بسيار دارد و حتي مانند مجموعه اميركبير محل فيلمبرداري با محل وقوع داستان يكي است. در اين سالها بهدليل نبود بوروكراسي وحشتناك اداري و مواردي از اين دست استفاده از لوكيشنهاي مختلف براي آثار تلويزيوني بسيار
راحت تر اتفاق ميافتد. امكاني كه باعث ميشود بسياري از سريالهاي دهه 60 از منظر لوكيشن مثال زدني باشند و هنوز هم بتوان از تماشاي آنها لذت برد؛ لذتي كه يك قسمت عمده آن رخ دادن داستان در فضايي است كه بهشدت واقعي و طبيعي است.
دهه 60 اما از منظري ديگر مهمترين دهه تاريخ سينما و تلويزيون ايران از نظر لوكيشن است. در اين سالها و بهواسطه توليد مجموعه هزاردستان ساخته زندهياد علي حاتمي، ساخت شهركي در جنوبغربي تهران و در مسير جاده كرج آغاز ميشود كه تا امروز مهمترين و البته يكي از دو شهرك سينمايي ايران است. شهركي كه ابتدا حاتمي ساخت آن را با ايتالياييها آغاز ميكند و در ادامه بهدليل شرايط سياسي و اقتصادي كشور با متخصصان ايراني آن را ادامه ميدهد. اين شهرك با مساحتي قابل توجه و خلاقيتي بسيار، تهران اوايل دوره پهلوي اول را بهخوبي بازسازي ميكند و بسياري از نمادهاي تهران آن روزگار مانند لالهزار و گراندهتل را در خود جا داده است.
شهرك سينمايي غزالي با آنكه امروزه متعلق به مجموعه صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران است، اما بهدليل بوروكراسي اداري و سياست درآمدزايي نميتواند كمك چنداني به توليدات تلويزيوني داشته باشد. درست مانند اتفاقي كه براي شهرك سينمايي دفاع مقدس رخ ميدهد و بسياري از تهيهكنندگان سينما و تلويزيون بهدليل نكاتي كه گفته شد و همچنين هزينههاي بالاي اين دو شهرك ترجيح ميدهند آثارشان را در فضاهاي ديگر تهيه كنند. اين نكتهاي است كه به شكل جدي بايد مورد توجه متوليان و سياستگذاران اين دو شهرك سينمايي و تلويزيوني قرار گيرد؛ دو فضايي كه در حال حاضر تمام سرمايه سينما و تلويزيون ايران از نظر امكانات سختافزاري در حوزه لوكيشن هستند.
در دهه 60 با توجه به حجم پايين توليدات تلويزيون، ضرورت ساخت شهركهاي سينمايي چندان به چشم نميآيد و مجموعه برنامه سازي در تلويزيون و حتي سينما هنوز با بحران مواجه نشده است. در اين سالها براي بسياري از مردم مشاركت در توليد يك اثر نمايشي افتخار است و همين باعث ميشود بسياري از گروههاي فيلمسازي بتوانند در هر مكاني كه نياز به كار دارند، حضور داشته باشند و اين را ميتوان بهراحتي در بسياري از آثار اين دهه مشاهده كرد. در اين سالها تنوع جغرافيايي فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني بسيار زياد است و بسياري از استانها به شكلي واقعي در اين آثار حضور دارند و هنوز شبيه سازي و بازسازي بهگونهاي كه اين روزها مرسوم است، اتفاق نميافتد. در اين سالها شمال واقعا شمال است و براي بازسازي جاده چالوس، جاده كن و سولقان جايگزين نميشود و براي كرمان و مناطق كويري ايران هم از بيابانهاي اطراف تهران استفاده نميشود. اين اتفاق در حقيقت باعث ميشود تنوع جغرافيايي ايران بهخوبي به تصوير كشيده شود و هنوز واژه فيلمهاي آپارتماني هم به شكل جدي وارد ادبيات تلويزيون نشده است؛ واژهاي كه در دهههاي بعد آرام آرام سهم عمدهاي از توليدات نمايشي را
دربرميگيرد.
با تشكر از خانواده رجبي !
دهه 70 دهه نوسازي ساختار و شكل تلويزيون در ابعاد كلي است. در اين سالها ناگاه حجم سريالهاي تلويزيوني افزايش مييابد و در اين ميان فيلمسازان به روال سالهاي دهه 60 همچنان از مكانهاي فیلمبرداری واقعي استفاده ميكنند و بهعنوان مثال در مجموعهاي مانند روزي روزگاري، فضا به حدي واقعي است كه مخاطب خود را در ميانه بيابانهاي اطراف ميمه همراه با مراد بيگ ميبيند. اين نكته جداي از رنگآميزي بصري نشان از يك توانايي توليدي قوي براي ساماندهي تعداد زيادي عوامل حرفهاي در
يك شهر كوچك با امكانات محدود دارد و هنوز مانند اين روزها بازيگران با شروط عجيب و حيرتانگيزشان كه يكي از آنها تمايل نداشتن به حضور در خارج از تهران است، مجموعه توليدات نمايشي سازمان را در منگنه قرار ندادهاند. در اين سالها رنج و تلاش براي رسيدن به يك اثر خوب بزرگترين تصويري است كه ميتوان در سريالهاي تلويزيوني ديد و خبري از دستمزدهاي كلان و استفاده از موقعيتها نيست.
در دهه 70 ساخت سريالهاي تاريخي مانند امام علي(ع)، تنهاترين سردار و ولايت عشق آغاز ميشود و استفاده از شهرك غزالي كه حالا بخشهاي جديدي به آن اضافه شده با يك نامه و طبق روال اداري اتفاق ميافتد. در اين سالها و به دليل همين آسان بودن استفاده از مكانهاي تاريخي و حتي شهري، همانند دهه 60 سريالهاي تلويزيوني بهشدت واقعي هستند. پديده تازه وارد سريال سازي در دهه 70 ـكه در دهه بعد به اوج خود ميرسد ـ مجموعههاي آپارتماني است كه نسبت به سريالهاي تاريخي يا مجموعههايي مانند قصههاي مجيد و هشت بهشت كه در شهرهاي ديگر ساخته ميشود، سادهتر است اما نكته اينكه اين سريالها نه بهدليل سادگي و صرفه اقتصادي كه به علت مقتضيات قصهاي در آپارتمان ساخته و اتفاقا با اقبال مخاطب روبهرو ميشود. مجموعههايي مانند آپارتمان، خانه سبز و بسياري ديگر از آثاري كه داستان خانواده ايراني دهه 70 را به تصوير ميكشد. خانوادهاي كه حالا آرام آرام با مظاهر مدرنيته آشنا شده و اين را ميتوان در معماري و دكوراسيون منازل هم به وضوح ديد، اما هنوز سنتها در اين روزگار احترام و ارزش خود رادارد.
مجموعههاي تلويزيوني خانه سبز و همسران به كارگرداني زندهياد مسعود رسام و بيژن بيرنگ نمونه كاملي از سريالهاي آپارتماني دهه 70 هستند. آپارتماني نسبتا مدرن در محله اوين تهران كه آن سالها خلوت و ساكت است. جالب اينجاست در يكي از قسمتهاي مجموعه همسران، يك گروه فيلمسازي به اين ساختمان مراجعه ميكنند تا خانهاي را براي فيلمبرداري انتخاب كنند. اين قسمت نمونه كامل و مشخصي از اتفاقاتي است كه آرام آرام درباره محل فیلمبرداری در حال شكلگيري است. كارگردان از خانه خوشش نميآيد، اما تهيهكننده بهدليل
مشتاق بودن اهالي دو خانه ميخواهد نظر كارگردان را تغيير دهد. در مدت فيلمبرداري، ساكنان خانه با گروه همكاري بسياري ميكنند و آنها را مانند اعضاي خانوادهشان ميدانند و به قول دوست تهيهكنندهاي در آن سالها بیشتر چاي و شيريني گروه توسط همسايهها تامين ميشود. درست برعكس امروز كه داشتن مكان و اجاره دادن خانه براي کار يك حرفه