خوبها و بدهای مجازی
رضا نوازش
در میان خبرهای زرد شاخهای اینستاگرامی، انتشار برخی خبرها، حال دل خیلیها را خوب کرد. رضا تا دو ماه پیش یکی از سربازان هنگ مرزی پاوه بود که بهدلیل تحمل دلتنگیهای دوران سربازی تصمیم گرفت یک زندانی را با همان حقوق سربازیاش آزاد کند. حقوقش زیاد نبود اما وقتی تصمیماش را با رئیس زندان کرمانشاه در میان گذاشت، او هم استقبال کرد و یک زندانی جرایم غیرعمد مالی را با درنظر گرفتن حقوق رضا، شناسایی کرد. رضا بدون اینکه زندانیاش را بشناسد، نزدیک به دو سال حقوقش را جمع کرد و با پرداخت آن، یک زندانی را به کانون خانوادهاش برگرداند.
حسین اسدی
خبر کار نیک حسین اسدی هم حسابی پربازدید شد و خیلیها برای مصاحبه سراغش رفتند. ماجرای جالب او در مورد یکمیلیارد و 245 میلیون تومانی بود که از پدرش به او ارث میرسید. تصمیم داشت با این پول یک ماشین گرانقیمت برای خانوادهاش خریداری کند اما چون خودش معلم بود و میدانست شاگردان مناطق محروم اهواز و اندیمشک چه عذابی بهدلیل کمبود امکانات تحمل میکنند، تصمیم گرفت با این ارثیه میلیاردی و خرید تبلت و تلفن همراه و ساخت مدرسه و اهدای کانکس، فرصت آموزش و تحصیل را برای دانشآموزان فراهمکند.
محمدمهدی عباسی
او یک نوجوان 14 ساله است که در کلاس هفتم درس میخواند. اهل روستای شفیعآباد شهرستان جغتای خراسانرضوی است و با مادرش زندگی میکند. داستان او زمانی شروع شد که داشت با دوستانش فوتبال بازی میکرد اما در میانه بازی ناگهان متوجه شکستگی ریل قطار راهآهن تهران - مشهد شد. محمدمهدی خوب میدانست شکستگی ریل یعنی مرگ دهها مسافر بیگناه قطار. موضوع را بهسرعت به مادرش خبر داد و مادر نیز با رئیس ایستگاه جاجرم صحبت کرد. آنها نیز در بررسیهای خود متوجه درست بودن ادعای محمدمهدی شدند و ریل را تعمیرکردند.
امیرحسین عیسیزهی
امیرحسین نخبهای که بهدلیل تحصیل حاضر بود هر خطری را به جان بخرد؛ حتی مرگ. مهمترین نگرانی او، نداشتن اینترنت و وضعیت بد آنتندهی تلفنهای همراه بود. او هر روز فاصله دو کیلومتری بین محل آنتندهی اینترنت با روستا را باید طی میکرد تا اینترنتش وصل شود. مصاحبه او با جامجم، به سرعت در فضای مجازی پخش شد تا جاییکه وزیر جوان هم آن را دید. خیلی طول نکشید که وزیر ارتباطات همراه با یک گروه فنی به محل زندگی امیرحسین سفر کرده و نهتنها روستای محل زندگی او بلکه چند روستای دیگر را هم به اینترنت و آنتن مناسب مجهز کردند.
میلاد حاتمی
میلاد حاتمآبادی معروف به میلاد حاتمی شاخ ترکیهنشین بود. او فعالیت مجرمانهاش را از حدود چهار سال قبل آغاز کرد. منبع درآمد میلاد سایتهای شرطبندی بود و مدعی بود ماهانه300 میلیون تومان درآمد دارد. رفتارهای هنجارشکنانه او تا آنجا ادامه پیدا کرد که یک شب با خودروی پلیس استانبول اقدام به قدرتنمایی کرد که به مذاق پلیس این شهر خوش نیامد و دستگیر شد. پس از نزدیک به سه ماه از دستگیری متهم در ترکیه، با پیگیری پلیس اینترپل و بررسی مستندات پرونده او در دادگاه ترکیه، او 19 اسفند امسال به پلیس ایران تحویل داده شد.
سهیل سنگرزاده
نام این بلاگر و بدنساز اینستاگرامی خیلی ناگهانی و با سه تکیهکلام معروف «جون دل»، «برقراری عزیز» و «سرکیفی، بدم سرکیفی» در فضای مجازی مطرح شد. متولد 64 است و در بندرعباس بهدنیا آمده اما حالا در آمریکا زندگی میکند و به قول خودش حسابی هم سرکیف است. تا یک ماه پیش تقریبا هیچکس او را نمیشناخت اما حالا زمزمههای زیادی در مورد او جان گرفته است. یکی از این زمزمهها، فریب دادن یک زن ایرانی ساکن استرالیا و کلاهبرداری از او توسط سنگرزاده است. هرچند این زن ناشناس با برخی رسانهها مصاحبه کرده اما صحت و سقم کلاهبرداری از او توسط جون دل، هنوز تایید نشده است.
ساسی مانکن
ساسان یافته معروف به ساسی مانکن، هرازگاهی حاشیه جدیدی خلق میکند که نوک پیکانش مستقیم، چارچوب اخلاقی خانوادهها، کودکان و نوجوانان را هدف گرفته است. بعد از انتشار یکی از آهنگهایش که در آن نوجوانان و کودکان را به خوردن مشروب تشویق میکرد و واکنشهای منفی زیادی نیز به همراه داشت، این بار از یک زن آمریکایی بسیار پرحاشیه دعوت کرد تا در موزیکویدئوی جدیدش حضور داشته باشد؛ موزیکی که بسیاری از خانوادههای ایرانی با آن مخالف هستند و پلیس ایران هم خط و نشان کشیده که هرکس موزیک او را پخشکند، مرتکب جرم شده است.
نیلی افشار - پویان مختاری
این دو از مهمترین سرشاخههای سایتهای قمار و شرطبندی در ترکیه هستند که از قِبَل سایتهای شرطبندیشان، پول و پله حسابی به جیب زدهاند. حرف و حاشیه هم در مورد نیلی و پویان بسیار زیاد است؛ زوجی که در چند سال اول رابطهشان دائم در حال قهر و آشتی بودند اما این اواخر بهنظر میآید هرکدام جداگانه مشغول زندگی خود هستند و کاری به یکدیگر ندارند. یکی از خبرهای مهم در مورد پویان و نیلی، صدور اعلان قرمز برای آنها از سوی پلیس ایران بود که فعالیت هردو برای مدتی در اینستاگرام متوقف شد.
در میان خبرهای زرد شاخهای اینستاگرامی، انتشار برخی خبرها، حال دل خیلیها را خوب کرد. رضا تا دو ماه پیش یکی از سربازان هنگ مرزی پاوه بود که بهدلیل تحمل دلتنگیهای دوران سربازی تصمیم گرفت یک زندانی را با همان حقوق سربازیاش آزاد کند. حقوقش زیاد نبود اما وقتی تصمیماش را با رئیس زندان کرمانشاه در میان گذاشت، او هم استقبال کرد و یک زندانی جرایم غیرعمد مالی را با درنظر گرفتن حقوق رضا، شناسایی کرد. رضا بدون اینکه زندانیاش را بشناسد، نزدیک به دو سال حقوقش را جمع کرد و با پرداخت آن، یک زندانی را به کانون خانوادهاش برگرداند.
حسین اسدی
خبر کار نیک حسین اسدی هم حسابی پربازدید شد و خیلیها برای مصاحبه سراغش رفتند. ماجرای جالب او در مورد یکمیلیارد و 245 میلیون تومانی بود که از پدرش به او ارث میرسید. تصمیم داشت با این پول یک ماشین گرانقیمت برای خانوادهاش خریداری کند اما چون خودش معلم بود و میدانست شاگردان مناطق محروم اهواز و اندیمشک چه عذابی بهدلیل کمبود امکانات تحمل میکنند، تصمیم گرفت با این ارثیه میلیاردی و خرید تبلت و تلفن همراه و ساخت مدرسه و اهدای کانکس، فرصت آموزش و تحصیل را برای دانشآموزان فراهمکند.
محمدمهدی عباسی
او یک نوجوان 14 ساله است که در کلاس هفتم درس میخواند. اهل روستای شفیعآباد شهرستان جغتای خراسانرضوی است و با مادرش زندگی میکند. داستان او زمانی شروع شد که داشت با دوستانش فوتبال بازی میکرد اما در میانه بازی ناگهان متوجه شکستگی ریل قطار راهآهن تهران - مشهد شد. محمدمهدی خوب میدانست شکستگی ریل یعنی مرگ دهها مسافر بیگناه قطار. موضوع را بهسرعت به مادرش خبر داد و مادر نیز با رئیس ایستگاه جاجرم صحبت کرد. آنها نیز در بررسیهای خود متوجه درست بودن ادعای محمدمهدی شدند و ریل را تعمیرکردند.
امیرحسین عیسیزهی
امیرحسین نخبهای که بهدلیل تحصیل حاضر بود هر خطری را به جان بخرد؛ حتی مرگ. مهمترین نگرانی او، نداشتن اینترنت و وضعیت بد آنتندهی تلفنهای همراه بود. او هر روز فاصله دو کیلومتری بین محل آنتندهی اینترنت با روستا را باید طی میکرد تا اینترنتش وصل شود. مصاحبه او با جامجم، به سرعت در فضای مجازی پخش شد تا جاییکه وزیر جوان هم آن را دید. خیلی طول نکشید که وزیر ارتباطات همراه با یک گروه فنی به محل زندگی امیرحسین سفر کرده و نهتنها روستای محل زندگی او بلکه چند روستای دیگر را هم به اینترنت و آنتن مناسب مجهز کردند.
میلاد حاتمی
میلاد حاتمآبادی معروف به میلاد حاتمی شاخ ترکیهنشین بود. او فعالیت مجرمانهاش را از حدود چهار سال قبل آغاز کرد. منبع درآمد میلاد سایتهای شرطبندی بود و مدعی بود ماهانه300 میلیون تومان درآمد دارد. رفتارهای هنجارشکنانه او تا آنجا ادامه پیدا کرد که یک شب با خودروی پلیس استانبول اقدام به قدرتنمایی کرد که به مذاق پلیس این شهر خوش نیامد و دستگیر شد. پس از نزدیک به سه ماه از دستگیری متهم در ترکیه، با پیگیری پلیس اینترپل و بررسی مستندات پرونده او در دادگاه ترکیه، او 19 اسفند امسال به پلیس ایران تحویل داده شد.
سهیل سنگرزاده
نام این بلاگر و بدنساز اینستاگرامی خیلی ناگهانی و با سه تکیهکلام معروف «جون دل»، «برقراری عزیز» و «سرکیفی، بدم سرکیفی» در فضای مجازی مطرح شد. متولد 64 است و در بندرعباس بهدنیا آمده اما حالا در آمریکا زندگی میکند و به قول خودش حسابی هم سرکیف است. تا یک ماه پیش تقریبا هیچکس او را نمیشناخت اما حالا زمزمههای زیادی در مورد او جان گرفته است. یکی از این زمزمهها، فریب دادن یک زن ایرانی ساکن استرالیا و کلاهبرداری از او توسط سنگرزاده است. هرچند این زن ناشناس با برخی رسانهها مصاحبه کرده اما صحت و سقم کلاهبرداری از او توسط جون دل، هنوز تایید نشده است.
ساسی مانکن
ساسان یافته معروف به ساسی مانکن، هرازگاهی حاشیه جدیدی خلق میکند که نوک پیکانش مستقیم، چارچوب اخلاقی خانوادهها، کودکان و نوجوانان را هدف گرفته است. بعد از انتشار یکی از آهنگهایش که در آن نوجوانان و کودکان را به خوردن مشروب تشویق میکرد و واکنشهای منفی زیادی نیز به همراه داشت، این بار از یک زن آمریکایی بسیار پرحاشیه دعوت کرد تا در موزیکویدئوی جدیدش حضور داشته باشد؛ موزیکی که بسیاری از خانوادههای ایرانی با آن مخالف هستند و پلیس ایران هم خط و نشان کشیده که هرکس موزیک او را پخشکند، مرتکب جرم شده است.
نیلی افشار - پویان مختاری
این دو از مهمترین سرشاخههای سایتهای قمار و شرطبندی در ترکیه هستند که از قِبَل سایتهای شرطبندیشان، پول و پله حسابی به جیب زدهاند. حرف و حاشیه هم در مورد نیلی و پویان بسیار زیاد است؛ زوجی که در چند سال اول رابطهشان دائم در حال قهر و آشتی بودند اما این اواخر بهنظر میآید هرکدام جداگانه مشغول زندگی خود هستند و کاری به یکدیگر ندارند. یکی از خبرهای مهم در مورد پویان و نیلی، صدور اعلان قرمز برای آنها از سوی پلیس ایران بود که فعالیت هردو برای مدتی در اینستاگرام متوقف شد.