گفتوگو با همکاران زندهیاد محمد ابوالحسنی، تهیهکننده«شوخیشوخی» و «دیرین دیرین» که در نوروز امسال بر اثر کرونا از دنیا رفت
خداحافظی نوروزی
عاشق ساخت انیمیشن و ایدههای ناب بود. دلش میخواست تولیداتش صرفا مخاطبان را سرگرم نکند بلکه به آنها تلنگری هم بزند و بعد از تماشای کار نسبت به مفاهیم مطرح شده تاملی داشته باشند. همیشه میدان را برای جوانان باز میگذاشت تا آنها هم وارد گود شوند و ایدههایشان را رونمایی کنند و به ساخت کارهای ماندگار منجر شود. او کسی نیست جز زندهیاد محمد ابوالحسنی که سالها در زمینه تهیه کارهای انیمشین فعالیت کرد و از آثارش میتوان به دیریندیرین و تهران 1500 اشاره کرد. از زمستان سال گذشته نخستین مجموعه عروسکی او با نام شوخیشوخی با اجرای عبدا... روا همراه با عروسکهای زیادی روانه آنتن شبکه سه شد و در ایام نوروز هم پخش شد. این، آخرین کار زندهیاد ابوالحسنی بود و در گفتوگو با رسانهها تاکید کرد همیشه علاقهمند بوده در زمینه عروسکی هم فعالیت کند که این اتفاق با ساخت شوخیشوخی افتاد و همراه با لقمانیان این کار را تهیه کرد. او معتقد بود که عروسکها ظرفیتهای بسیاری دارند که هنوز متبلور نشده است و فکر میکرد بهزودی عروسکها بتوانند جایگاه خاصی برای خودشان در تلویزیون پیدا کنند اما ویروس مخوف کرونا جلوی او و آرزوهایش را گرفت و این تهیهکننده حرفهای تلویزیون، هفتم فروردین ماه دارفانی را وداع گفت. با همکارانش درباره این هنرمند به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
محمد لقمانیان، کارگردان و صداپیشه شوخیشوخی: زندهیاد محمد ابوالحسنی در درجه اول انسان بود و جزو معدود تهیهکنندگانی بود که بهدنبال کاسبی نبود. شخصیتش اینطور نبود که سریع کارهایش را انجام بدهد و به پول برسد. هرگز به سود کار فکر نمیکرد، بلکه میخواست کارش ماندگار باشد و مردم را به فکر وادار کند.
همیشه برنامهریزی بلندمدت داشت و اهداف بلندی در ذهنش دنبال میکرد. هرگز کارش را برای فردا یا پسفردا نمیگذاشت. برخلاف اینکه برخی تهیهکنندگان بهدنبال شهرت سریع و سود بیشتر هستند، او اینگونه فکر نمیکرد. مهربان بود و بدون استرس کارها را هموار میکرد. حامی جوانان بودند، بهویژه جوانانی که سرشار از ایده بودند. به یاد دارم وقتی اولین بار با او همصحبت شدم و از ایدههایم گفتم خیلی استقبال کرد. همیشه به این نکته تاکید میکرد که جوانان باید دیده شوند. او شعاری داشت و طبق آن خطمشی کارهایش را دنبال میکرد.
شعار او این بود که بهدنبال ایران آگاه باشیم، زیرا اعتقاد داشت اگر ایران آگاه داشته باشیم، حتما ایران آباد و ایران آزاد خواهیم داشت. بهخاطر این قانونی که داشت برای کارها به پسکوچه نمیرفت و در مسیر درستی قدم برمیداشت. به همین دلیل کارهایش هدفمند بود.
اعتقاد داشت باید دینمان را به مردم ادا و آنها را در مسائل مختلف آگاه کنیم. به همین دلیل در مجموعه شوخیشوخی به جد بهدنبال این بود که مردم را در حوزه مسائل محیطزیست با این اثر آگاه کند و فرهنگسازی داشته باشد. او در دیریندیرین هم به مسائل مختلفی میپرداخت. در مجموع شخصیت آرام، صبور، مهربان و خیلی همراه داشت.
پرکار و خلاق
محمدرضا نجارزاده، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه: آشنایی من با مرحوم ابوالحسنی برمیگردد به سال 95 که برای سفارش دیریندیرین با او تماس گرفتم اما اصل ارتباط کاری بیشتر من برمیگردد به خرداد و تیر 99 که دو تا پروژه را با هم شروع کردیم. یکی پروژه شوخیشوخی و یک پروژه انیمیشنی جدید شبیه دیریندیرین که دیگر هیچوقت به نتیجه نخواهد رسید. او بهشدت معتقد و مذهبی بود.
افتخارش این بود که کارش را با شهدا شروع کرده و عکس شهدا را روی گلزار شهدا زده است. فعال، پرانرژی، پرکار، خلاق، صبور، اهل ریسک و بهشدت در کار حرفهای بود. برای همین در پروژه شوخیشوخی ما چند مجری عوض کردیم یا چند آیتم با یک مجری ضبط کردیم اما چون کار به حداقل استاندارد نرسیده بود، خیلی حرفهای کنار آمد و مجری را تغییر دادیم. به نظرم ما در حوزه انیمیشن فردی منحصر بهفرد را از دست دادیم و در حوزه تولید یک انسان حرفهای را. ایدهها و پیشنهادهای زندهیاد ابوالحسنی همه جهانی بود و بلندمدت. درباره همین پروژه شوخیشوخی که به مدت هشت سال روی آنتن باشد، صحبت کرده بودیم اما در حد طراحی باقی ماند.
او تاکید داشت که باید انیمیشن ژاپن را در دست بگیریم. به نظرم ابوالحسنی توانست ثابت کند جوان ایرانی اگر بخواهد میتواند و اینکه حقیقتا الگوی جریان اقتصاد فرهنگ بود. نکته جالب اینکه همیشه در دسترس بود. من پیامهای دو یا سه شب هم از او داشتم تا شش صبح! بهراحتی هم میشد پیداش کرد.
از شبکههای فارسی زبان خارجی خیلی پیگیرش بودند اما دست رد به سینه همه میزد. چون انتقاد میکرد که ضد نظام هستند. بهشدت معتقد به آقا و نظام بود. هنوز باور ندارم که او رفته است. خدا رحمتش کند. آخرین پیامم به او روی تخت بیمارستان بود. آخرین عکس که از او دارم روی تخت بود.
بسیار حیف که او را از دست دادیم
عبدا... روا، مجری مجموعه شوخیشوخی: حقیقتش این بود که عرض زندگی زندهیاد ابوالحسنی بسیار زیاد بود. هر کدام ما عمری از خدا میگیریم اما عرضش به خودمان، توکلمان و تلاشمان بستگی دارد و آقای ابوالحسنی سرآمد بود. همه جملات او با کلماتی همچون میخواهم، امیدوارم، انشاءا... شروع میشد.
هیچوقت کاری را برای فردا نمیگذاشت. همیشه اهداف بلندمدت در دنیای هنر داشت و چند سال بعد را میدید. افتخار داشتم مدتی هر چند کوتاه با او همکار باشم ولی در همین مدت از او خیلی الهام گرفت.
خیلیها خوب، مهربان و بیآزار هستند. گفتن چنین واژههایی برای توصیف شخصیت زندهیاد ابوالحسنی کم است، زیرا آدم ارزشمندی بود و حیف که او را از دست دادیم. اگر قرار بود صد نفرها از اهالی هنر را در یک کشتی زنده نگه داریم و بقیه غرق میشدند، با نگاه عادلانه باید گفت که زندهیاد ابوالحسنی بدون شک یکی از سرنشینان آن کشتی باشد.
از دست دادن او خسارت بزرگی به جامعه هنری و فرهنگ و هنر کشورمان زد. ضمن اینکه او بسیار دست به خیر و کارآفرین بود. روحش شاد و حیف که او دیگر نیست. واژه حیف برای مردگان به کار میرود، اما حیفی که برای ابوالحسنی میگوییم از ته دل است!
واژهها برای او کم میآیند
محمد معتضدی، صداپیشه شوخیشوخی: اصولا ما اخلاق معروفی داریم و وقتی یک نفر فوت میشود از خوبیهای او میگوییم، اما زندهیاد ابوالحسنی به حدی خوب بود که واژهها برای او کم میآیند. او در کار، دوست و همدم بود.
او تهیهکننده کاملا حرفهای بود که محصولات و تولیدات او را میشناسیم. او سرشار از امید بود و به قول قدیمیها که اصطلاحی به کار میبرند این بود که شبیه فوت کردن نبود.
او خیلی حرفهای، دقیق و نگرش دور دست داشت. بسیار برای از دست دادن زندهیاد ابوالحسنی حسرت میخوریم و بسیار بااخلاق، صمیمی و با فکر بود.
با وجود اینکه تهیهکنندگان خیلی از دور به کار نظارت میکنند اما زندهیاد ابوالحسنی اینطور نبود و هر روز سر کار بود و با گروه خیلی صمیمانه رفتار میکرد.