نامهربانی مجازی با آزاده
یادداشت: سارا روستاپور مجری
فضای مجازی برعکس اسمش کاملا فضای واقعی است. با این تفاوت که ما در مراودات روزانه و رودررو خیلی مسائل را رعایت میکنیم اما افراد در فضای بهاصطلاح مجازی در پشت اکانتهای فیک یا حتی واقعی به دلیل دور از دسترس بودن رفتارهای متفاوتی بروز میدهند.
در فضای مجازی چیزی بهعنوان حریم خصوصی وجود ندارد و افراد به خود اجازه میدهند که هر نوع عکس و مطلبی را منتشر کنند و اسم این را آزادی بیان مینامند.
آزادیای که منجر به خدشهدار شدن آزادی دیگری میشود. قصد من از این مطلب دفاع از کار آزاده نیست اما میخواهم از حقی که داشت و از آن محروم شد دفاع کنم.
اینکه یک نفر از فضای خصوصی تو تصویر بگیرد و آن را نشر کند کاملا یک دزدی به حساب میآید. اینکه هرکدام از افراد این پست را نشر دادند همراهی با فرد خاطی را انجام دادند.
آزاده بعد آن اتفاق میتوانست به ایران برنگردد و تصمیمات دیگری برای زندگی و کارش بگیرد اما برگشت چون عاشق ایران بود ولی قضاوتها و برخورد افراد به او اجازه نداد راحت به زندگیاش ادامه دهد.
به عبارتی در فضای مجازی جوری ملعبه دست دوستان و همکارانش شد که زندگی سختی را تجربه کرد.
افراد با گذاشتن توییتها و پستهای گوناگون نگذاشتند آزاده، آزاد زندگی کند. افراد مختلف برای ازدواج مجددش حتی در خبر بچهدار شدنش و حالا هم در مراسم درگذشتش از کلام برندهشان چیزی کم نگذاشتند.
اینکه به جای خدا بنشینیم و قضاوت کنیم و فرصت بازگشت به کسی را ندهیم کار درستی نیست. اینکه عیب و گناهان خودمان را نبینیم ولى کار اشتباه دیگرى را آنقدر بزرگ کنیم کار درستى نیست. روایت از حضرت على(ع) داریم که مىفرمایند: «یادت باشد که اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی...» آزاده سرشار از امید و زندگى بود. روحیه قوى و محکمى داشت. همیشه جویاى حال دوستان و نزدیکانش بود و حالا که رفته فقط پیامهاى کلامى و صوتى مهربانانهاى از خود بهجا گذاشته است.
من در این چند روز که چند پست در موردش گذاشتم با هجمهاى از پیامهایى روبهرو شدم که فقط فکر مىکنم او در این چند سال چه کشیده... حالا او در خاک آرمیده و روحش نزد خدواند مهربان ستارالعیوب است... براى دخترش گندم آرزوى روزهاى روشن دارم... امیدوارم کمى باهم مهربانتر باشیم.
تیتر خبرها