همصدا برای ایران در قرن جدید

پرونده جام‌جم درباره قطعه «منو بشناس» که با حضور 40 خواننده، مهم‌ترین اتفاق‌ موسیقی در سال 1400 بوده است

همصدا برای ایران در قرن جدید

 گزارشی درباره موسیقی‌های وطنی به بهانه انتشار قطعه «منو بشناس»
 احیای ناسیونالیسم مهربان
 موسیقی‌های وطنی در ایران، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده‌اند  اما حالا «منو بشناس»، ایرانی دیگر را معرفی کرده است
از ایران خواندن هم برای خودش پیشینه‌ای دارد و آغاز آن را باید همراه با تحولات دوران مشروطه دانست. تحولاتی که بنا به دلایل خاص و در شرایط سیاسی و اجتماعی خاصی شکل گرفته و در مسیر خاص خود هم پیش می‌روند. در هر دوره‌ای برای خواندن از ایران مفاهیمی پررنگ‌تر می‌شوند و این سیاست‌ها به مرور به نگاه و فکر مخاطب آسیب می‌زنند؛ آسیب‌هایی که در «منو بشناس» که به‌تازگی منتشر شده، کمتر شاهد آنها بوده و با روندی مواجه هستیم که می‌خواهد یک ایران واقعی و واحد را با آدم‌ها و طرز فکرهای متفاوت‌شان نشان دهد؛ ایرانی واحد که همه دوستش داریم و برای پرچمش جان می‌دهیم.  
فراز و فرودهای موسیقی وطنی
سال‌های زیادی می‌گذرد از شکل‌گیری سرودهای وطنی در جهان. از سرود ملی گرفته تا قطعات موسیقایی‌ای که به عشق وطن خوانده شدند و هرکدام البته سمت‌وسوی خاص خود را هم داشته و دارند. اگر سوار ماشین زمان شویم و برویم به قرن نوزدهم، می‌توانیم کشورهای آسیایی را تماشا کنیم که نگرانند و به دنبال چاره‌جویی در برابر تهدید امپریالیسم اروپایی که در این قرن دور و بر همه‌شان می‌پلکیده است.
در ایران هم اوضاع بر همین منوال بوده و مدرنیته و ملی‌گرایی که گام‌به‌گام هم پیش می‌رفته‌اند، در میان قشر ترقی‌خواه و ملی‌گرا با این تفکر حضور داشتند که ایران اگر از سلطه بیگانه خلاص نشود، پیشرفت که نمی‌کند هیچ، روز به روز عقب‌مانده‌تر هم می‌شود. در این شرایط بوده که موسیقی ایران هم سعی می‌کند سهم خود را در القای حس میهن‌پرستی به جامعه داشته باشد و از خلوت و اجرا برای خواص خارج شود تا بر همه مردم جامعه تاثیر بگذارد. در آستانه انقلاب مشروطیت است که کم‌کم حضور پررنگ این نوع موسیقی‌ها دیده می‌شود و تصنیف هم محتوای سیاسی به خود می‌گیرد.
عارف، شاعر و آهنگساز تصنیف‌هایی سروده که با رنگ‌وبوی سیاسی و اجتماعی خود پدیده تازه‌ای در عرصه موسیقی ایران بوه است. او در زندگینامه خود این‌طور می‌نویسد: «وقتی که من شروع به تصنیف‌ساختن و سرودهای ملی و وطنی کردم مردم خیال می‌کردند که باید تصنیف را برای ... ببری‌خان، گربه شاه شهید سرود.»
پس از او هم بسیار بودند چهره‌هایی که از موسیقی برای القا و حفظ میهن‌پرستی به مردم استفاده کردند، ازجمله آنها می‌توان به میرزاده عشقی و اپرا یا نمایشنامه موزیکال معروفش «رستاخیز شهریاران ایران در ویرانه‌های مدائن» نام برد. البته غالب سرودهایی که در دوران مشروطه به القای حس وطن‌گرایی و تلاش برای آزادی وطن می‌پرداختند در دوره رضاخان حال دیگری به خود می‌گیرند و از ایرانی حرف می‌زنند که اکنون مدینه فاضله است و چیزی کم ندارد. بخشی از حس‌های بی‌پیشینه و بدون سند تاریخی‌ای که ما به ایران باستان داریم، از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد.
در دوره پهلوی دوم هم هرچند انواع موسیقی با آزادی بیشتری فعالیت کردند، اما هنوز هم فضای موسیقی‌های وطنی در ستایش محض از حکومت بود و همان زنده کردن یاد شکوه ایران‌ باستان و القای حس بازگشت آن دوران. در مدارس هم هرچند موسیقی با دانش‌آموزان تمرین و کار می‌شد اما این امر تنها در حد خواندن سرود و القای حس‌های میهنی بود.
بعد از پیروزی انقلاب طبیعتا ابتدا سرودهای میهن‌پرستانه با حال و هوای انقلاب حضور پررنگی داشتند و بعدتر هم درباره جنگ تحمیلی هشت‌ساله موسیقی‌های زیادی تولید شد.
بعدتر هم خواندن سرودهای میهنی به فراخور اوضاع کشور و شرایطی که هنوز هم مانند قرن نوزدهم کشورهای بسیاری و در راس آنها آمریکا به ایران چشم دوخته بودند، مدام تکرار شد. در میان این سرودها کارهای قوی و ماندگار دیده می‌شود و البته در کنارش برخی آثار کم‌جان که تاثیر چندانی بر مخاطب نداشته‌اند. اما نکته مهم این است که خوانندگان و موزیسین‌های ایرانی اغلب سمت خواندن برای وطن رفته‌اند، آن هم با محتوایی اغلب معقول و تاثیرگذار بر مخاطب.
قطعه تازه، نگاه تازه
منو بشناس را این روزها مرکز ماوا (بخش موسیقی موسسه اوج) منتشر کرده است؛ اثری که فرزاد فرزین ملودی آن را ساخته، بهروز صفاریان نیز تنظیمش را برعهده داشته، احمد امیرخلیلی [که یادداشتی از او در این پرونده خواهید خواند] ترانه‌سرایی‌اش را انجام داده و بهنام کریمی و محمد اولادبخش نماآهنگ آن را کارگردانی کرده‌اند. خوانندگی این قطعه برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود. 40 خواننده ایرانی در کنار هم از ایران خوانده‌اند و این نخستین‌بار است که چنین اتفاقی می‌افتد. این همراهی جذاب بیش از هر چیز برای مخاطب این حس را خواهد داشت که همه با یکدیگر همراهیم در این مسیر و هر اختلاف فکری و سلیقه‌ای هم که داشته باشیم، وقتی پای ایران در میان باشد قابل چشم‌پوشی است.
موسیقی پرشوروحال و حماسی این قطعه همراه با کلام متناسب و اجرای خوب خواننده‌ها اثری را ارائه کرده که ویژگی‌های موسیقی تاثیرگذار امروز را دارد و می‌تواند نسل‌های مختلفی از شنونده‌ها را همراه خود کند. نتیجه کار این حس را به مخاطب القا می‌کند که با همه مشکلات، ایران خط قرمز همه ماست. این دقیقا همان حس گمشده‌ای است که باید یکی جای خالی‌اش را پر می‌کرد. در ذهنیت جامعه از دیرباز این‌طور تعریف شده که یا ملی و میهنی یا مذهبی. این در حالی است که اگر تاریخ ایران پس از اسلام را نگاه کنیم می‌بینیم اوج شکوفایی ایران در دوره‌ای است که انسان ایرانی و دین تازه همزیستی مطلوبی را آغاز کرده‌اند. اما همان‌قدر که ایرانی بودن و مسلمان بودن برای پیشینیان ما همراه بوده، در سیاستگذاری‌های دوره‌های مختلف اوضاع به شکل دیگری پیش رفته که در ابتدا از آنها حرف زدیم، تا حدی که حالا بخشی از جامعه در خود این نگاه را دارد که ایرانی بودن و مسلمان بودن از هم فاصله دارد.
در این شرایط نیاز به تولید آثاری است که ایران را همین‌قدر واقعی به مخاطب ارائه کند. ایرانی که مردمش شیفته امام رضا(ع) هستند اما تخت‌جمشید را هم دوست دارند. ایرانی که در آن هیچ چیز با دیگری در تضاد و تعارض نیست و آنچه بنا به فرهنگ‌سازی‌های نادرست در چشم مردم متضاد هم قرار گرفته، اجزای مختلف یک کشور است. نه کسی می‌خواهد تخت‌جمشید را ویران کند و نه کسی با عشق ورزیدن به حرم امام رضا(ع) و سایر اماکن متبرکه مشکلی دارد.
در واقع باید اساسی‌تر گفت آنچه امروزه جامعه به آن نیاز دارد، همین حرفی است که در منو بشناس ارائه می‌شود. ما هم ایرانی هستیم و هم مسلمان و این دو هیچ تعارضی با هم ندارند. ما ایرانی هستیم و علاوه‌بر این‌که باید به جهان تصویر درستی از کشورمان ارائه کنیم، خودمان هم دوباره از نو ایران را نگاه و تعاریف نادرست‌مان را پاک کنیم. کاری باکیفیت و دقیق که مشابه آن در موسیقی ما کم است و حس غرور و غیرت و عشق به وطن را در مخاطب زنده می‌کند. قاب‌هایی چشم‌نواز که در پیوند با دیگر بخش‌های اثر توانسته افتخار به ایرانی بودن را با لبخندی اشک‌آلود و یا شادی توام با هیجان به مخاطب یادآوری کند.



بهروز صفاریان، از تنظیم پیچیده «منو بشناس» که گلایه هم به دنبال داشته می‌گوید
 فکر نمی‌کردم بعضی از خواننده‌ها ناراحت شوند
بهروز صفاریان، با حضور بیش از دو دهه‌ای خود، یکی از تثبیت‌شده‌ترین آهنگسازها و تنظیم‌کننده‌های موسیقی پاپ ایران است. او در این سال‌ها برای خواننده‌هایی چون محمد اصفهانی، شادمهر عقیلی، فریدون آسرایی، مانی رهنما و... آهنگ ساخته و برای آنها و دیگر خوانندگانی مثل احسان خواجه‌امیری، محسن چاوشی، محمد علیزاده، قاسم افشار، سعید شهروز، حجت اشرف‌زاده و... آهنگ تنظیم کرده است. حالا در اتفاقی چشمگیر، او در پروژه‌ای حضور یافته و این بار با بسیاری از خواننده‌هایی که طی این سال‌ها با آنها همکاری کرده، یک‌جا کار کرده است. صفاریان، تنظیم‌کننده قطعه «منو بشناس» بوده است. با این‌که از برخی بی‌مهری‌ها نسبت به این اثر گلایه‌مند است، اما به چند پرسش ما در این باره پاسخ می‌دهد. او می‌گوید از صدای20خواننده استفاده کرده و صدای بیست نفر دیگر را کنار گذاشته، هر چند در ویدئو همه‌شان حضور دارند. این ماجرا از طرفی به محدودیت‌های زمانی اثر ربط داشته، چنانچه حتی در پوستر اثر نیز همه خواننده‌ها در قاب جا نشده‌اند و از طرفی به صلاحدید صفاریان به این منظور به رنگ صداهایی متفاوت برسد.
پروژه منو بشناس در ایران بی‌سابقه است اما خب نمونه جهانی فراوان دارد. بسیاری از کشورها طی پروژه‌هایی بزرگ با حضور چند خواننده، قطعه‌هایی ملی و میهنی را تولید کرده‌اند که به نوعی سرود ملی‌شان محسوب می‌شود؛ سرودی که قرار است پیامی بومی از جغرافیای‌شان را به جهان مخابره کند. به نظر شما منو بشناس توانسته از سویی به استانداردهای جهانی این مقوله نزدیک شود و از سوی دیگر، پیامی از اینجا به جهان مخابره کند؟
به نظرم منو بشناس به لحاظ بزرگی پروژه، مهم‌ترین اتفاق موسیقی پس از انقلاب است. هیچ سابقه‌ای ندارد و موسیقی و موزیک‌ویدئو قابل دفاع است در سطح جهانی. به لحاظ ساختار و محتوا در موسیقی و در ویدئو، این اثر قابل ارائه در جهان است. در ویدئو به جغرافیای متنوع ایران سر زده‌ایم و به لحاظ سیاسی و اجتماعی هم کار، بی‌زمان است.
تاریخچه موسیقی ایران، دست‌کم از عصر مشروطه به این سو، پر است از قطعه‌های ملی و میهنی. شما می‌فرمایید منو بشناس، مهم‌ترین اتفاق موسیقایی پس از انقلاب است. چه ویژگی‌هایی این اثر را با دیگر آثار ملی و میهنی ما متمایز می‌کند؟
منو بشناس مدرن است. جنس موسیقی‌اش، بین‌المللی است، چون به ادبیات مشترک موسیقایی در جهان دست یافته است. از موسیقی‌ای استفاده کردیم که صرفا برای ما نیست. از همه ظرفیت‌های موسیقی خودمان در این اثر بهره برده‌ایم اما ساختارش طوری است که اگر یک آمریکایی یا اروپایی نیز آن را بشنود، ارتباط موسیقایی برقرار می‌کند. دیگر وجه تمایزش این است که از آهنگساز خواستم چند ملودی در اختیارم قرار بدهد تا من آنها را کارگردانی کنم. در ملودی‌ها دستکاری کردم به این نحو که در بخش‌های مرتبط با خواننده‌ها سعی کردم ملودی به رنگ صدای او نزدیک شود. از سبک‌های کلاسیک ایرانی تا باقی سبک‌ها. به طور مثال می‌بینیم قطعه با صدای پرواز همای آغاز می‌شود. او هم خواننده موسیقی کلاسیک است و هم اپرا. حجت اشرف‌زاده هم فرم ایرانی آواز را خوانده است. دیگر خواننده‌هایی هم هستند که میل به موسیقی غرب دارند. از همه این رنگ‌ها در تنظیم بهره برده‌ایم. استفاده از کمانچه و سه‌تار هم در این اثر متفاوت است. همه سبک‌ها با فضایی یکدست و واحد در هم تنیده شده است.
این را هم بگویم که ما دچار محدودیت زمانی برای حضور صدای هر40خواننده بودیم. 20خواننده در نسخه صوتی حضور دارند و 40خواننده در نسخه موزیک‌ویدئو.
یعنی نیمی از خواننده‌ها فقط لب می‌زنند و صدای آنها را نمی‌شنویم؟
بله. البته ما حتی استقبال می‌کردیم که تعداد خواننده‌ها بیشتر باشد. ما حضورشان را در ویدئو می‌خواستیم اما چون می‌خواستم رنگ صداهایی متفاوت را کنار هم بگذارم، از صدای برخی صرف‌نظر کرده‌ام. هم می‌خواستم صداها با هم اشتباه نشوند و هم رنگ‌های متفاوت صدا به زیبایی بینجامد، بنابراین مجبور شدم از 20صدا استفاده کنم، اما خب در ویدئو اتحاد هر 40نفرشان را می‌بینیم.
حالا لابد این خواننده‌ها ناراحت شده‌اند؟
بله. من به تهیه‌کننده اثر هم گفته بودم لازم است این توضیح به خواننده‌ها داده شود که حضور آنها لزوما منجر به استفاده از صدایشان نخواهد شد. آنها مطلقا نباید احساس کنند بی‌ارزش بوده‌اند و به آنها اهمیت داده نشده. حضور آنها صرفا شرکت در یک قطعه موسیقی نبوده است. این، بیشتر یک گردهمایی هنری بود برای ایران. تک‌تک خواننده‌های این اثر، هنرمندان تثبیت‌شده‌ای هستند و کسی نمی‌تواند به ارزش آنها اذعان نکند. این، صرفا ملاحظه‌ای موسیقایی در تنظیم بوده است و هیچ تفسیر دیگری ندارد.
 حالا شاید این باعث شده خواننده‌های این اثر ملی افتخارآمیز، از آن حمایتی نمی‌کنند. تعجب می‌کنم دوستانی که به من لطف کرده و در این پروژه حضور داشته‌اند، حالا هیچ حمایتی از آن نمی‌کنند. نباید ناراحت باشند. مگر قطعه «ما دنیاییم» که چند سال پیش با حضور 85ستاره موسیقی جهان تولید شد، از صدای همه آنها که حضور داشتند در اثر استفاده شد؟ بدیهی بود آنها حضور دارند تا در ویدئوی اثر، اتحاد خود را در حمایت از هدف خیریه نشان بدهند. اتفاق کنار هم ایستادن در منو بشناس، مهم‌ترین اتفاق است.
یاد فیلم «شیرین» عباس کیارستمی می‌افتم که حضور بازیگرها در فیلم، صرفا به واکنش‌شان در تماشای تصاویری مربوط به خسرو و شیرین نظامی محدود بود.
بله دقیقا. مثال خوبی است. مطمئنم بچه‌های منو بشناس وقتی آن را دیده‌اند، لذت برده‌اند. حالا باید همدل باشیم.
شاید دلیل این ناراحتی‌ها این است که ما تصوری از چنین پروژه‌های بزرگی نداریم و مثلا نمی‌دانیم در بزرگداشت باب دیلن، ده‌ها خواننده روی صحنه رفتند و حتی پشت میکروفن‌ها جا نمی‌شدند که بخوانند اما به احترام دیلن رفتند بالا تا در تصاویر حضور داشته باشند.
درست است. یاد دادن این قاعده‌ها کار شما اهالی رسانه است. حضور در این آثار مهم است. این‌که همه کمک کنیم به تولید چنین آثاری.


میثم محمدحسنی؛ تهیه‌کننده نماآهنگ «منو بشناس» از حواشی پدید آمده درباره این قطعه پاسخ می‌دهد
 آثار بزرگ، حواشی بزرگ دارند
 میثم محمدحسنی برای علاقه‌مندان موسیقی به‌خصوص کسانی که کمی حرفه‌ای‌تر موسیقی را دنبال کرده‌اند، نام ناآشنایی نیست. او را پیشتر با تأسیس مجموعه‌ای به‌نام دلصدا می‌شناسیم. مجموعه‌ای که درزمینه تولید قطعات موسیقی و نماآهنگ‌هایی با موضوعات خاص فعالیت می‌کند و فعالیت‌های این مجموعه در ابتدا زمینه‌ساز پدید آمدن گونه‌ای از موسیقی به‌نام «موسیقی ارزشی» در فضای کشور شد. حالا محمدحسنی در تازه‌ترین فعالیت موسیقایی‌اش قطعه «منوبشناس» را تهیه‌کرده که حواشی و سؤالات بسیاری را در پی داشته است. با او به گفت‌وگو نشستیم که به تمام سؤالات مخاطبان این قطعه درباره ساخت و توزیعش توضیحاتی را ارائه کند.
محمدحسنی چند سالی است که کمتر در زمینه موسیقی فعال است و بیشتر تمرکز او معطوف ساخت برنامه‌های تلویزیونی می‌شود.
 او که تا چندی پیش مشغول سردبیری برنامه «اهالی شب» شبکه چهار سیما بود، این روزها در تدارک ساخت برنامه‌ای سحرگاهی برای این شبکه است.

ماجرای ساخت قطعه منو بشناس چه بود؟ ایده ساخت یک قطعه با ۴۰خواننده برای نخستین بار چگونه شکل گرفت؟
ایده ساخت منوبشناس از فرزاد فرزین شروع شد. فرزاد می‌گفت در دنیا یکی دو بار اتفاق افتاده که خوانندگان یک کشور در کنار هم قرارگرفته‌اند و برای صادر کردن پیامی جهانی در راستای وحدت و همدلی اقدام به ساخت و اجرای قطعه‌ای چندصدایی کرده‌اند. این اتفاق تا امروز هم در ایران صورت نگرفته بود. من دیدم این ایده بسیار خوبی است و تمایلم این بود که این پروژه در سالروز 40سالگی انقلاب اسلامی رونمایی و منتشر شود اما متاسفانه چون هماهنگی خواننده‌ها سخت و زمانبر‌ شد، این پروژه به تاریخ مقرر نرسید ولی درنهایت خدا را شکر می‌کنم که این اتفاق رقم خورد و چنین قطعه‌ای ساخته شد.
به‌عنوان یک تهیه‌کننده باسابقه درزمینه موسیقی، اساسا فکر می‌کنید قطعات چندصدایی چقدر با اقبال روبه‌رو می‌شوند؟ آیا بهتر نبود همین آهنگ را یک خواننده خوشنام و خوش‌صدا می‌خواند؟
من پیش‌ازاین تجربه دیگری نیز در این زمینه داشته‌ام و آن ساخت قطعه‌ای به‌نام «ایرانِ جان» بود که در آن چهار خواننده در کنار هم قرار گرفتند و قطعه‌ای را برای ایران خواندند. ازآنجاکه آن اثر به علت حضور آن چهارخواننده و رنگ‌بندی‌های مختلف صدا با استقبال زیادی روبه‌رو شد، فکر می‌کنم این قرار گرفتن چند خواننده در کنار هم برای مردم بسیار جذاب باشد. این اتفاق اغلب سبب می‌شود توجه جامعه به اثر موردنظر بیشتر شود تا ببینند این چند هنرمند در آن اثر هنری چه پیامی را می‌خواهند منتقل کنند و دلیل این کنار هم قرارگرفتن چه بوده است.
پیامی که قرار است با این قطعه و این ۴۰نفر به جامعه ایران و جهان صادر شود، چیست؟
پیام این کار از عنوان آن مشخص است. عنوان منوبشناس، خطاب به مردم دنیاست بنابراین شعر این قطعه با مردم دنیا صحبت می‌کند و بالطبع مردم ایران مخاطب این آهنگ نیستند. همان‌طور که در شعر کار نیز می‌خوانید، می‌خواستیم به جامعه جهانی بگوییم ما مردمی جنگ‌طلب نیستیم اما برای دفاع از خود می‌جنگیم و پشت‌هم هستیم. در همین‌جا یک نکته جالب به ذهنم رسید که بد نیست شما در جریان آن قرار بگیرید. احمد امیرخلیلی، شاعر قطعه منوبشناس پیش از سرایش شعر این آهنگ، سرود ملی بیش از 240 کشور جهان را مطالعه کرد تا متوجه شود ملل مختلف چه پیامی را به جهان صادر می‌کنند. این اثر در حقیقت برآیند آن 240سرود ملی است و ترکیبی از رجزخوانی و صلح‌طلبی محسوب می‌شود.
حواشی زیادی حول قطعه منوبشناس شکل گرفت که اولینش بحث کیفیت این قطعه است. نظر شما به‌عنوان تهیه‌کننده در این خصوص چیست؟
کارهای بزرگ حواشی بزرگ دارند. ما از بازخورد‌های مختلفی که گرفتیم، چه خود ما و چه خوانندگان و دست‌اندرکاران در سازمان اوج، بیش از 90درصد اقبال و نظر مثبت داشتیم اما 10درصدی هم نقدهای تندوتیزی داشتند. البته من ندیدم کسی به کیفیت کار نقدی داشته باشد، بیشتر بحث این بوده که چرا این‌قدر در این پروژه هزینه شده اما جالب است که حتی یک نفر از این دوستان هم نمی‌داند میزان بودجه و هزینه این پروژه چقدر بوده است. این قضاوت‌ها صرفا براساس تصاویر نماآهنگ منو بشناس صورت گرفته و این اتفاقا برای ما بسیار خوشایند است کاری که بسیار ارزان تولیدشده به لحاظ کیفی آن‌قدر درخشان بوده که تولید آن برای مخاطب هزینه‌بر تلقی می‌شود. این پروژه اتفاقا جزو کم‌هزینه‌ترین پروژه‌های موسیقایی کشور است. نکته دیگر هم این‌که شما هیچ پروژه‌ای را در دنیا پیدا نمی‌کنید که همه از آن تعریف کنند، بالاخره سلایق آدم‌ها متفاوت است و شاید برخی مخاطبان کار شمارا دوست نداشته باشند، حالا به هر نیتی!
اتفاقا سؤال بعدی من همین موضوع هزینه‌هاست که فکر می‌کنم جدی‌ترین حاشیه ایجادشده حول این پروژه بود. آیا درست است که برخی خواننده‌ها نظیر کاوه آفاق هیچ هزینه‌ای برای شرکت در این پروژه دریافت نکرده‌اند؟
بله اتفاقا پیرو سؤال قبلی این نکته هم جالب است که بگویم. یک سری از دوستان به‌صورت افتخاری در این پروژه حضور یافتند مثل کاوه آفاق یا حمیدهیراد. یک سری هم مبالغی را دریافت کردند و البته این مبالغی که به این دوستان پرداخت شد، بسیار ناچیز بود و چون کار درباره ایران و همدلی بود، بیشتر هنرمندان انگار به‌صورت افتخاری در پروژه شرکت کردند،زیرا مبالغ دریافتی این عزیزان بسیار ناچیز بوده است.
ماجرای ساخت برنامه منو بشناس چه بود؟
ماجرا ازاین‌قرار است که شرکت همراه اول، نماآهنگ منو بشناس را دیده و بسیار پسندیده بود و می‌خواست در حوزه تبلیغات این پروژه مشارکت کند. قرار بود برنامه‌ای با این عنوان ساخته و نماآهنگ در آن رونمایی شود اما کار را به گروهی از عوامل خودشان سپردند و متاسفانه درنهایت آن چیزی که قرار بود باشد از آب درنیامد و همراه اول در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرد. این شرکت قرار بود برای نماآهنگ منوبشناس تعداد زیادی بیلبورد تبلیغاتی تولید کند اما درنهایت ما فقط دو سه بیلبورد برای نماآهنگ دیدیم و بقیه بیلبوردها برای برنامه منوبشناس بود. می‌شود گفت از این نوع رونمایی و تبلیغات در این پروژه ضربه بزرگی خوردیم.
پروژه بعدی میثم حسنی در حیطه موسیقی چیست؟
ما که در این وادی چیزی به‌حساب نمی‌آییم اما ازآنجاکه این پروژه بسیار سخت و نفسگیر بود، ان‌شاءا... بعد از یک استراحت و تجدیدقوا ایده‌ای در ذهنم دارم که از طریق خود شما با مخاطبان محترم جام‌جم مطرح خواهم کرد.