مرثیه‌ای برای تغذیه از دست رفته

کاهش مصرف گوشت‌قرمز، آبزیان و لبنیات، نگرانی‌ها از سلامت جامعه را افزایش داده‌است

مرثیه‌ای برای تغذیه از دست رفته

ماجرای گرانی‌ها و کوچک‌شدن سفره خیلی‌ها نه‌تنها مرثیه‌ای است برای جیب‌های تهی،‌ بلکه گریستن بر گور پروتئین‌ها و ویتامین‌ها و املاح و ریزمغذی‌هایی است که به قدر کافی به عده زیادی نمی‌رسد. گوشت‌قرمز که هرازگاهی غمزه می‌آید،‌ گوشت‌مرغ که ناز و کرشمه‌اش به حد اعلاست و آبزیانی که ناز و ادای فراوان دارند و خزیده‌اند کنار محصولات لبنی که با قیمت‌های جهشی‌شان به مردم چشم‌غره می‌روند،‌ عرصه را چنان تنگ کرده‌اند که سلول‌های گرسنه فغان‌شان بلند شده‌است. ما ایرانی‌ها که ابتدای دهه 90 خورشیدی از گوشت‌قرمز بگیرید تا ماهی و میگو و لبنیات را طبق آمارهای رسمی، بیشتر از اکنون در سفره‌هایمان داشتیم به روزی رسیده‌ایم که با افزایش قیمت‌ها از وزن خریدهایمان کاسته‌ایم و با هنری مخصوص قطعات گوشت را کوچک‌تر گرفته و وعده‌های غذایی باارزش را که مزین است به پروتئین‌های باکیفیت و املاح و ویتامین‌های حیاتی به حداقل رسانده‌ایم تا فعلا بگذرد و ببینیم در آینده چه می‌شود.

لطفا به خودتان نگاه نکنید که کیسه‌های برنج،‌ گوشه دیوارخانه‌تان را گرفته و رفته‌است بالا و بسته‌های گوشت‌سفید و قرمز، فریزرهایتان را انباشته و بطری‌های شیر و بسته‌های ماست و پنیر طبقه‌های یخچال‌تان را پر کرده.  نگاه این گزارش ملی است و دغدغه‌اش حال کودکانی در سیستان‌وبلوچستان (و جاهای محرومی مثل آن) که یکی از معلم‌هایش دست روی شانه دانش‌آموزی که به نظر هفت‌ساله می‌آید، می‌گذارد و می‌گوید این بچه 12سال دارد و وقتی غصه کم‌وزنی و کوتاه‌قدی این بچه را می‌خورد، اضافه می‌کند که اینجا زن‌های بارداری هستند که روزانه فقط یک وعده غذا می‌خورند، آن هم بادمجانی،‌ گوجه سرخ‌شده‌ای یا تکه‌نانی.
دغدغه این گزارش پس‌لرزه‌های گرانی‌های بی‌توقف است که هر روز زودتر از دمیدن آفتاب به ملت سلام می‌کند و شب نشده،‌ تاثیرش را بر سفره‌های مردم می‌گذارد؛ مردمی که اگر سالم و کافی نخورند،‌ بیمار می‌شوند و سرسلسله نسلی می‌شوند که بیماری‌ها و ناتوانی‌ها را به ارث می‌برند.
 نزول اعداد
سال 90 که سرشماری نفوس و مسکن انجام شد جمعیت ایران 75میلیون و 149هزار و 669 نفر بود. سال 95 که این سرشماری تجدید شد نیز جمعیت کشورمان 79میلیون و 926هزار و 270 نفر بود. اکنون نیز که ماه سوم سال 1400 است جمعیت از 84میلیون نفر بالاتر زده و در حالی که جمعیت ایران در عرض 10سال،‌ 10میلیون نفر رشد کرده اما اعدادی که مربوط به سرانه برخی خوراکی‌هاست دچار افت چشمگیر شده‌است.
گوشت‌قرمز صدرنشین این افت است که سال 90 به‌طور میانگین 13کیلوگرم در سال نصیب هر ایرانی می‌شد اما در سال 99 سهم هر نفر به هشت کیلو در سال کاهش یافت. سرانه مصرف ماهی و میگو در سال90 نیز طبق اعلام رسمی مرکز آمار ایران،‌ 10 سال پیش با این‌که جمعیت 10میلیون نفر از اکنون کمتر بود چهار کیلوگرم در سال بود که سال 99 به دو کیلو برای هر نفر تنزل کرد. سال90 همچنین هر ایرانی در طول سال به‌طور متوسط 127کیلوگرم شیر و لبنیات مصرف می‌کرد که با جهش بی‌باکانه قیمت این اقلام، سهم هر ایرانی از شیر و محصولات لبنی به 106 کیلو کاهش یافت.
این اعداد متوسط مصرف هر ایرانی است. یعنی که ممکن است یک نفر بیشتر از سالی20کیلوگرم گوشت‌قرمز و حتی200کیلوگرم شیر و لبنیات بخورد و درعوض این اعداد برای عده‌ای تا یک‌دهم کوچک‌تر شود؛ جایی که دقیقا دوگانه خوب‌خوری و بدخوری و برخورداری و محرومیت شکل می‌گیرد.
 چالش پروتئین و ویتامین در مناطق محروم
به تهران و شهرهای بزرگ نگاه نکنید که جای جولان ماشین‌های آخرین مدل و برج‌های اشرافی شده،‌ به فروشگاه‌های زنجیره‌ای خاص نگاه نکنید که سبدهای خرید در آن شبیه قله کوه پر می‌شود و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن جا می‌گیرد،‌ به شکم‌های برآمده و مالامال از چربی و دورهمی‌هایی که به خاطر کباب شکل می‌گیرد هم اعتنا نکنید چراکه این فقط یک گوشه از حقایق جامعه ماست.
سوی دیگر جامعه ایرانی مردمی زیست می‌کنند که تغذیه‌شان درحلقه محاصره گرانی و بیکاری و کم‌درآمدی سرپرستان خانوار گیرافتاده و خوراک کم‌کیفیت برای آنها جایگزین خوراک باکیفیت شده‌است. اگر بخواهیم در مورد تاثیر این فرآیند بر کودکان بگوییم یک سند داغ داریم از گفته‌های دو روز قبل معاون سلامت و تربیت‌بدنی وزارت آموزش‌وپرورش که گفت بیشترین دانش‌آموزانِ خیلی لاغر به ترتیب در استان‌های سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، خراسان‌جنوبی و کرمان هستند و بیشترین دانش‌آموزان لاغر به ترتیب در استان‌های هرمزگان، خراسان‌جنوبی، سیستان‌و‌بلوچستان و کرمان.
درباره وضعیت تغذیه مردم به‌ویژه کودکان و نوجوانان که با سه کارشناس تغذیه در سه استان از این چهار استان نیز که حرف زدیم، خبرهای خوبی به گوشمان نرسید.
مجتبی جهان تیغ، پزشک مستقر در سیستان و بلوچستان به خبرنگار استانی جام‌جم گفت: «تغذیه کودکان درمناطق محروم شرایط بسیار بدی دارد و آمار کودکان کم وزن، کوتاه قد و دچارسوءتغذیه در این مناطق بالاست. در ایران اگرطبق آمارهای رسمی 10درصد کودکان دچار کمبود وزن متوسط تا شدید هستند، این آمار درسیستان و بلوچستان 20درصد است؛ استانی که سوءتغذیه در آن سه برابر میانگین کشوری است و کمبود روی و آهن در آن دو برابر میانگین کشوری.»
او افزود: «طبق آمار رسمی، قبل از وقوع تورم سال ۹۷ و افزایش فقر در کشورحدود 20درصد کودکان دچار سوءتغذیه بودند که از آن سال به بعد با استمرار تورم و افزایش شدید موادغذایی به‌ویژه گروه‌های باارزش مثل پروتیئن و لبنیات و میوه‌جات سفره غذایی خانوارها درحال کوچک شدن است به طوری که وضعیت تغذیه مردم این مناطق به‌خصوص کودکان و در روستاها بحرانی و نیازمند مداخلات اورژانسی است.‌»
نوا مرشدزاده، متخصص تغذیه در کرمان در گفت‌وگو با جام‌جم با ابراز تاسف از افزایش قیمت‌ها که سبب کاهش یا حذف اقلامی همچون گوشت و لبنیات از سفره اقشار متوسط و ضعیف شده، گفت: «حدود60درصد دختران نوجوان کم خونی و فقر آهن دارند که نوعی از سوءتغذیه و یکی از عواقب کمبود مصرف گوشت‌قرمز محسوب می‌شود. همچنین در حالی که نیاز روزانه هر فرد دو تا سه واحد لبنیات در روز است، حدود نیمی از مردم این میزان مصرف لبنیات ندارند که به‌ویژه در نوجوان‌ها باعث کاهش ذخایر کلسیم و مشکلات استخوانی می‌شود.»
در هرمزگان نیز آن طور که امین ناظری، کارشناس تغذیه به خبرنگار جام‌جم در بندرعباس می‌گوید، وضع مشابه است. او می‌گوید: «گرچه در این استان وضعیت تغذیه مردم از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت است ولی کاهش مصرف گوشت‌قرمز و لبنیات در نقاط محروم از جمله حاشیه شهر بندرعباس به‌خوبی مشهود است.»
او می‌گوید: «البته وضعیت اقتصادی سبب شده مردم به جای پروتئین‌های حیوانی به سمت پروتئین‌های گیاهی کشیده شوند که گرچه این جابه جایی می‌تواند مشکل کمبود پروتئین را حل کند ولی در پروتئین‌های حیوانی آمینو اسیدهای ضروری وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیست.»



 بیماری در کمین نسل‌ها
 اختلالات شناختی، پرفشاری خون، دیابت، اختلالات گوارشی مثل یبوست، مشکلات عضلانی ـ اسکلتی مانند آرتروز و پوکی استخوان و مشکلات تغذیه‌ای، افسردگی و اضطراب از شایع‌ترین بیماری‌های سالمندی در ایران است. این را پریسا طاهری، متخصص طب سالمندی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به ایرنا گفته‌است،‌ کسی که تاکید دارد اگر قبل از رسیدن به سالمندی، سبک زندگی مناسب و تغذیه سالم داشته باشیم به سلامت، موی سفید خواهیم کرد.
اگر این جمله را ربط دهیم به وضعیت کسانی که امروز در سنین قبل از سالمندی تغذیه مناسب ندارند، یعنی به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالانی که هنوز جوانند، فهرستی از بیماری‌هایی که ممکن است در کمین آنها باشد، پیش چشم‌مان فهرست می‌شود.
امین ناظری، کارشناس تغذیه می‌گوید: «اندام‌های حیاتی، عضلات، بافت‌ها و برخی هورمون‌ها از پروتئین ساخته می‌شود. همچنین پروتئین‌ها درتشکیل هموگلوبین و پادتن‌های ضروری بدن و در اغلب عملکردهای بدن از کنترل قندخون تا بهبود زخم‌ها و مبارزه با باکتری‌ها نقش اساسی دارند. پس اگر پروتئین بدن کاهش یابد اختلالاتی در راه عضله‌سازی، کاهش سطح انرژی و خستگی و از بین رفتن تمرکز، بی‌ثباتی روحی، دردهای عضلانی و مشکلات استخوانی و مفصلی بروز می‌کند.»
به همین علت است که پزشکان اجتماعی معتقدند دولت‌ها برای جبران مشکلات تغذیه‌ای اقشار ضعیف باید دست به کار شوند و با ارائه بسته‌های غذایی از افراد درمعرض آسیب مخصوصا کودکان و نوجوانان و زنان باردار حمایت کنند.
حبیب ا... مسعودی فرید که یک متخصص پزشکی اجتماعی و عضو کارگروه سلامت اجتماعی فرهنگستان علوم پزشکی است دراین باره به جام‌جم می‌گوید: «کاهش کیفیت تغذیه و حذف برخی گروهای غذایی به واسطه گرانی و مشکلات اقتصادی از واقعیت‌های جامعه ماست که همه گروه‌های سنی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و پیامدهای ناگواری را بر سلامت نوزادان،‌ کودکان و زنان باردار تحمیل می‌کند؛ مثل این که این گروه‌های آسیب پذیر دچار انواع بیماری می‌شوند یا کودکان رشد کامل جسمی و مغزی پیدا نمی‌کنند و زنان باردار با مشکلاتی همچون کم خونی و کمبود کلسیم رو به رو می‌شوند.»
 به گفته او ضروری است دولت‌ها از این گروه‌ها حمایت غذایی کنند چون اگر نکنند این نسل و نسل‌های بعد گرفتار انواع بیماری خواهندبود که درنهایت فشارآن بر سیستم بهداشت و درمان کشور وارد می‌شود.