ای شکوه پابرجا...

گزارش جام‌جم از ضبط اختتامیه فصل دوم «اقیانوس آرام» روی ناوشكن سهند

ای شکوه پابرجا...

بعد از سال‌ها نبود برنامه‌ای درخور و شایسته برای گروه سنی نوجوان روی آنتن رسانه ملی و در روزگاری كه دیگر مدت‌ها بود «نیم‌رخ»ای در كار نبود كه با نوجوانان به زبان خودشان و از مشكلات و معضلاتشان سخن بگوید، مدتی است كه شبكه دوی سیما در «اقیانوس آرام»، میزبان خوبی برای شور و نشاط نوجوانان شده و این برنامه كه با حضور نوجوانان در استودیوی محل ضبط برنامه و هدایت گفت‌وگوها و میان‌برنامه‌ها توسط خودشان پیش می‌رود، یكی از موفق‌ترین برنامه‌های ساخته شده در این سال‌ها مختص این گروه سنی است. همین ویژگی متمایز بودن هم هست كه حیات اقیانوس آرام را امتداد بخشیده و باعث شده این برنامه امسال برای دومین فصل متوالی از آنتن شبكه دوی سیما روی آنتن برود و مخاطب داشته باشد. اقیانوس آرام در ماهی كه گذشت با اتفاقی تازه و بزرگ هم همراه بود و پایان فصل دومش را به خاطره‌ای هیجان‌انگیز و صد البته ماندگار برای نوجوانان شركت‌كننده در آن تبدیل كرد. اختتامیه فصل دوم این برنامه تلویزیونی و ضبط قسمت آخر آن، با مشاركت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روی ناوشكن ایرانی سهند برگزار شد و این برای نخستین بار بود كه عوامل یك برنامه تلویزیونی، روی این ناوشكن تماما بومی حضور پیدا كرده و برنامه‌شان را ضبط می‌كردند. همچنین حضور بی‌واسطه و صمیمی امیر دریادار حسین خانزادی در جمع این نوجوانان و صحبت كردن با آنان هم اتفاق جالب توجه دیگر در این برنامه بود. نوجوانان شركت‌كننده در برنامه اقیانوس آرام، یك هفته‌ای به جنوب كشور و شهر بندرعباس كه حتی در زمستان هم هوایی گرم و آفتابی تابان دارد، سفر كردند و مهمان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شدند؛ حركت و طرز كار یك زیردریایی و فضای درون ناو و ناوچه و طرز كارش را از نزدیك دیدند و احتمالا بیش از هر زمان دیگری در زندگی‌شان، مورد اعتماد بزرگ‌ترها قرار گرفتند. اینجا فاصله‌ای میان ارتشی‌های نیروی دریایی و عوامل اصلی برنامه چون كارگردان و طراح و فیلمبردار و عكاس، با بچه‌ها دیده نمی‌شد و وقتی به تعامل میانشان نگاه می‌كردم، بیش از هر چیز انگار گروهی صمیمی چون یك خانواده را در كنار هم می‌دیدم. شور نوجوانی در لحظه لحظه این سفر مشهود بود و در تقابل با فضای رسمی و همیشه منظم ارتش، جانی چون زندگی به آن می‌بخشید.


آرام چون مردان اقیانوس
حضور در محیط‌های ارتشی و نظامی كشور، همیشه با جذابیتی ویژه همراه است. جذابیتی كه با توجه به دور از دسترس بودن آن برای همه و نیز تاكید بر نظم و ترتیب در آن، اهمیتی دوچندان هم می‌یابد و می‌شود آن را در زمره خاطرات و اتفاقاتی قرار داد كه شاید در زندگی هر كسی كه شغلش ارتش نیست، تنها یك بار رخ دهد. این حرفی بود كه بچه‌ها مدام زیر لب با هم می‌گفتند و از این مسافرت به عنوان خاطره‌ای كه هرگز قرار نیست فراموشش كنند، یاد می‌كردند.
با این حال نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، از جنبه‌ای دیگر هم قابل توجه است و این جنبه، ارتباط آن با دریا و اقیانوس است كه محیط نیروی دریایی را به محیطی دوست‌داشتنی و البته در مواردی هم مخاطره‌آمیز تبدیل می‌كند. دریا یعنی تقابل تلاطم و آرامش توامان كه مردان نیروی دریایی ارتش را به چالشی مدام فرا می‌خواند و در دوری‌های مقطعی از محیط خانه و خانواده، پهنه وسیع دریا را به خانه و آشیان موقتشان تبدیل می‌كند. دریادلان نیروی دریایی ارتش، همان‌هایی هستند كه همین حالا كه ما آسوده و راحت سر كار و در خانه‌هایمان نشسته‌ایم و فعالیت‌های روزمره را دنبال می‌كنیم، با استرس‌هایی كوچك و بزرگ دست و پنجه نرم می‌كنند و همه حواسشان هست كه دشمن -كه او هم روی آب‌های خلیج‌فارس حضور دارد و فاصله‌اش با مرزهای كشورمان كم است- لحظه‌ای جرات نزدیك شدن به حریم كشورمان را پیدا نكند و فاصله‌اش با مرز آبی كشور حفظ شود. هرچند شاید خیلی‌هایمان از این فداكاری‌ها و اهمیت‌های كارشان بی‌اطلاعیم و با توجه به این‌كه تصویر فعالیت‌ها و استرس‌های كار در نیروی دریایی را كمتر در رسانه‌هایمان می‌بینیم، گه‌گاه از این فداكاری‌ها غافل می‌شویم. از این رو حضور عوامل برنامه تلویزیونی اقیانوس آرام را در محیط كار و فعالیت نیروی دریایی ارتش، می‌توان اتفاقی قابل تامل و حركتی درست و سنجیده محسوب كرد. شركت‌كنندگان حاضر در برنامه اقیانوس آرام و نیز مخاطبان و بینندگان آن، عمدتا از میان نوجوانان هستند. نوجوانی همان سن سرنوشت‌سازی است كه فرد باید برای آینده‌اش تصمیم بگیرد و شغل و پیشه‌اش را برگزیند. در این میان بی‌شك عده‌ای هم هستند كه با مشاهده این برنامه، به حضور در فضای نیروی دریایی و فعالیت در آن علاقه‌مند خواهند شد.

به میزبانی دریا
حضور نوجوانان برنامه اقیانوس آرام در شهر بندرعباس و روی آب‌های خلیج‌فارس، اتفاقی به‌یاد ماندنی بود كه به میزبانی نیروی دریایی ارتش و به پیشنهاد خودشان رقم خورد و نوجوانان برنامه در مدت حضور یك هفته‌ای‌شان در آن محیط، زندگی‌هایی دریایی را تجربه كردند. بندرعباس شهری است كه نامش با آب و دریا گره‌خورده است و بخشی از شهر هم به پایگاه‌های ارتشی و نهادهای حفاظتی اختصاص داده شده است. بچه‌ها و نیز عوامل برنامه‌ساز اقیانوس آرام در طول یك هفته حضورشان، در باشگاه نوسازی كه برای اقامت خانواده‌های نیروی دریایی ارتش در مدت حضورشان در شهر اختصاص یافته بود مستقر بودند. حضوری كه البته با توجه به برنامه مفصلی كه ارتش برایشان تدارك دیده بود، كمتر در آن محیط می‌گذشت و بیشتر برای خواب و استراحت بود. نوجوانان اقیانوس آرام در یك هفته حضورشان در بندرعباس، از یك ناوشكن، یك زیردریایی و دیگر تجهیزات ارتشی دیدن كردند و از نزدیك در جریان كارشان قرار گرفتند.
زینب 16ساله، یكی از نوجوانان حاضر در این سفر می‌گفت: «به‌هرحال همه ما هنوز به مدرسه می‌رویم و بلافاصله بعد از این‌كه به تهران برگردیم، امتحانات ترم‌مان شروع می‌شود. با این حال تعامل عوامل ساخت اقیانوس آرام با ما بسیار خوب است؛ خیلی جاها به حرف دل ما عمل كرده‌اند و كوشیده‌اند بهترین خاطره ممكن برایمان رقم بخورد و حتی ضبط برنامه هم در آخر هفته‌هاست تا ما بتوانیم در طول هفته مدرسه برویم. در طول این یك هفته اتفاقات خوبی چون حضور در یك زیردریایی را تجربه كردیم و اینها همه اتفاقاتی است كه برای كمتر نوجوانی به سن و سال ما رخ می‌دهد؛ اما دست‌اندركاران نیروی دریایی ارتش تعامل خیلی خوبی داشتند و چگونگی كار آن زیردریایی و برخی قوانین دریایی را برایمان تعریف كردند. این خاطره هرگز یادمان نمی‌رود.» شیرین كه او هم 16 ساله است و حالا به مجری‌گری به عنوان شغلی جدی فكر می‌كند، تعریف كرد: «در مدت ضبط اقیانوس آرام با چهره‌های شناخته شده مختلفی از میان بازیگران، مجریان و دیگر افراد تاثیرگذار كشور آشنا شدیم و تعامل با این افراد باعث شد شناختی بهتر نسبت به رفتار خودم و این‌كه در آینده چه خواهم شد، پیدا كنم. حالا مجری‌گری برایم جدی شده و دلم می‌خواهد ادامه‌اش بدهم، اما در عین حال اولویت اصلی زندگی‌ام نیست. اقیانوس آرام برایم بهانه‌ای شد تا با این توانایی‌ام آشنا شوم.»

گفت‌وگویی از جنس صمیمیت
برنامه آخرین روز حضور نوجوانان در شهر بندرعباس، دیدار با امیر دریادار حسین خانزادی، فرمانده نیروی دریایی ارتش و حضور روی ناوشكن سهند به عنوان یك ناوشكن جنگی تماما ایرانی بود. اتفاقی كه نخستین بار بود رخ‌می‌داد و البته در حركتی نمادین، گواهی بر شعار اصلی ما می‌توانیم و اتكا به نیروهای جوان كشور بود؛ نیروهایی كه نمایندگان آن (همین نوجوانان) روی عرشه حاضر بودند و اجازه پیدا كرده بودند از نزدیك با ساز و كار یك ناوشكن ایرانی آشنا شوند.
ساعت حوالی 11 صبح بود و برخلاف تاریخ تقویم كه یك روز زمستانی را نشان می‌داد، آفتاب بالای سر خلیج فارس می‌تابید و تلالویی درخشان روی سطح نیلگون آب می‌انداخت. بچه‌ها روی عرشه حاضر بودند و رسیدن امیر خانزادی را انتظار می‌كشیدند. یكی از مسؤولان ناوشكن می‌گفت تا پیش از این حتی یك پیچ ناوشكن هم در اختیار ما نبود، اما حالا دانشمان قوی شده است و خود به تنهایی و بدون هیچ وابستگی به خارج از كشور، توانسته‌ایم این ناوشكن را بسازیم. از همین رو هم بود كه سهند بوی غرور می‌داد و این غرور، موقع گام برداشتن تك‌تكمان روی ناوشكن مشهود بود.
بالاخره و بی هیچ تشریفات رسمی و امنیتی خاص، خودرویی كه امیر دریادار خانزادی را حمل می‌كرد تا نزدیكی اسكله شهید باهنر بندرعباس پیش آمد و امیر، در میان ادای احترام كاركنان نیروی دریایی ارتش از راه رسید. در محیط‌های ارتشی درجه و رتبه حرف اول را می‌زند و ادای احترام به مافوق، امری غیرقابل تخطی است. با این حال برخورد امیر با نوجوانان كاملا صمیمی و از جنس خودشان بود او با تك‌تك پسرها دست داد و با دخترها سلام و احوال‌پرسی كرد. انگار نه انگار كه تمام مرزهای آبی یك كشور در دست‌های اوست و مسؤولیتی سنگین روی شانه‌هایش دارد. صحبت‌هایی هم كه با بچه‌ها كرد و در قالب آخرین قسمت برنامه ضبط شد، همه از جنس امید بود؛ جنس مرور خاطرات نوجوانی و تشویق به این‌كه این نوجوانان هم خود روزی آینده‌دارانی چون امیر‌دریادار حسین خانزادی شوند.