داستان میتوشنكو  و صف خروج

داستان میتوشنكو و صف خروج

 اریش میتوشنكو كه در سال‌های دهه 70قرن بیستم نخست‌وزیر مجارستان بود، شخصی فهمیده و مطلع بود و طرح‌های عمرانی و زیرساختی فراوانی را در كشور مجارستان اجرا كرد.  وی نرخ طلا و ارز را تا جایی كه می‌توانست كنترل كرد و اجازه نداد در دوران نخست‌وزیری او نرخ ارز بیشتر از سه برابر و قیمت طلا بیشتر از دو‌برابر شود. او همچنین اقدام به عقد قراردادها و قبول معاهدات و پیمان‌های بین‌المللی كرد كه در نتیجه آنها رونق اقتصادی در مجارستان حاصل شد.
كارشناسان و تحلیلگران نمره دولت میتوشنكو را در مجموع سال‌های فعالیتش 5/19 الی 75/19 تخمین زده‌اند. میتوشنكو روزی در اواخر عمر نخست‌وزیری‌اش از خیابانی می‌گذشت. ناگهان مشاهده كرد صف طویلی از مردم كنار خیابان تشكیل شده است كه به كندی حركت می‌كند. برای همراهی با توده‌های مردم پشت سر آخرین نفر كه در صف ایستاده بود ایستاد و گفت: «نفر آخر شمایی؟»
 نفر آخر گفت: «بلی آقای نخست‌وزیر.»
نخست‌وزیر گفت: «صف چی هست؟»
نفر آخر گفت: «صف اجازه خروج و صدور ویزا برای كسانی كه می‌خواهند از این كشور بروند.» نخست‌وزیر گفت: «عجب. پس بی‌زحمت جای من اینجا باشه، من برم ماشینو جابه‌جا كنم، بدجا پارك كردم.» و رفت.
دقایقی بعد به صف مراجعه كرد و دید بجز نفر آخر كسی در صف نمانده است. از نفر آخر پرسید: «چی شد پس؟» نفر آخر گفت: «مردم دیدند شما در صف اجازه خروج ایستاده‌اید و گفتند اگر ایشان برود ما دیگر لازم نیست برویم.»
نخست‌وزیر گفت: «وعو، چه اقدام سمبلیكی. حقیقتا تحت‌تاثیر قرار گرفتم.» سپس دستور داد از كسانی كه قصد خروج از كشور دارند، مالیات اخذ كنند و خاموش شد.