بخشش دو میلیاردی
مرد اصفهانی كه بعد از قتل یك دانشجوی تهرانی با پرداخت دیه دو میلیاردی رضایت اولیای دم را جلب كرده بود، دیروز پای میز محاكمه ایستاد.
به گزارش جامجم، شامگاه 11 مرداد 91 به كلانتری 138 جنتآباد خبر رسید دعوای دو نفر در خیابان بنفشه به خون كشیده شده است. همان موقع پلیس به محل درگیری رفت و با پیكر خونین محمدمهدی 22 ساله روبهرو شد.
پدر محمدمهدی به پلیس گفت: پسرم دانشجوی رشته آیتی بود. در خانهام نشسته بودم كه پسرم زنگ زد و از من خواست با
پلیس 110 تماس بگیرم. فوری جلوی در رفتم و دیدم كه لباسهای محمدمهدی خونآلود است. او كه بهسختی صحبت میكرد بریدهبریده گفت: یك پسر ناشناس كه لهجه داشت در اطراف ماشین سمندمان پرسه میزد و با گوشی موبایلش صحبت میكرد. از آن پسر خواستم از ماشینمان دور شود، اما به رویم چاقو كشید و ضربهای به گردنم زد.
در شرایطی كه فرضیه جنایت با انگیزه دزدی قوت گرفته بود، كارآگاهان دریافتند همزمان با كشته شدن محمدمهدی، راننده یك خودروی سوزوكی ویتارای سفید بهسرعت از محل درگیری دور شده است.
پلیس در شاخه دیگری از تحقیق میدانی به بررسی فیلم ضبط شده در حافظه دوربین مداربسته دو بانك در خیابان بنفشه پرداخت و تصویر خودروی موردنظر را به دست آورد. در این میان، یک گوشی تلفن همراه در محل درگیری كشف شد كه به نظر میرسید متعلق به قاتل بوده و هنگام درگیری از جیبش افتاده است. با این سرنخ پلیس به ردیابی صاحب خط تلفن همراه پرداخت و دریافت وی كه مانی نام دارد صاحب یك دستگاه سوزوكی ویتاراست و پس از مرگ محمدمهدی به مكان نامعلومی گریخته است.
قتل به خاطر لهجه
در حالی كه 68 روز از جدال خیابانی گذشته بود مانی 27 ساله در اصفهان ردیابی و دستگیر شد. این مرد در بازجوییها گفت: مردادماه برای انجام كاری به تهران آمده بودم كه تصمیم گرفتم به برج میلاد بروم. پس از تفریح، از برج میلاد خارج شدم اما به خاطر ناآشنایی با خیابانهای تهران، از جنتآباد سر درآوردم. برای پرسیدن آدرس و خریدن سیگار، ماشینم را در خیابان بنفشه پارك كردم. چند لحظه بعد تلفن همراهم زنگ خورد و سرگرم صحبت با دوستم صمد شدم. در آن بین، دوستم را با لهجه محلی سمن صدا زدم و محمدمهدی حرفهایم را شنید. آن پسر تصور میكرد درباره سمند پدرش كه جلوی خانهشان پارك بود صحبت میكنم و به همین دلیل با من درگیرشد. همان موقع دعوا بالا گرفت و من چاقو كشیدم.
بخشش بهشرط دیه
به دنبال بازسازی صحنه جرم، مانی در شعبه 71 دادگاه كیفری سابق استان تهران پای میز محاكمه ایستاد و قتل را گردن گرفت. وی با حكم قضایی به قصاص محكوم شد. حكم صادره در شعبه 20 دیوان عالی كشور مهر تأیید خورد و مانی پای چوبه دار رفت اما اجرای حكم به تعویق افتاد. مدتی بعد مانی برای دومین بار پای چوبه دار رفته بود كه توانست با پرداخت دیه دو میلیارد تومانی رضایت اولیای دم را جلب كند و به زندگی برگردد.
وی دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: باور كنید قصد كشتن محمدمهدی را نداشتم. من او را نمیشناختم و دلیلی برای كشتن او نداشتم. با دوستم صمد تلفنی صحبت میكردم كه یك باره محمدمهدی یقهام را گرفت. من و دوستانم همیشه با لهجه اصفهانی دوستمان را سمن صدا میزدیم ولی محمدمهدی فكر كرده بود من درباره سمند پدرش صحبت میكنم.
وی ادامه داد: محمدمهدی به من تهمت زد و گفت قصد دزدیدن سمند پدرش را دارم. هرچه به او گفتم اشتباه میكند و من مشغول صحبت كردن با دوستم صمد بودم، قبول نكرد. او میگفت من با دوستم درباره ماشین سمند پدرش حرف میزدم و قصد سرقت داشتم. او با مشت و لگد به جانم افتاد و من برای اینكه از خودم دفاع كنم چاقو كشیدم. نمیدانم چاقو چطور به گردن محمدمهدی خورد.
اعتراف دروغ برای رهایی از قصاص
وی ادامه داد: چند روز تا اجرای حكم قصاص مانده بود و من وضعیت روحی آشفتهای داشتم و به خاطر دو فرزندم نمیخواستم بمیرم. از همبندیهایم شنیده بودم اگر جرم جدیدی را گردن بگیرم حكم قصاصم به تعویق میافتد. وقتی متوجه شدم چند زندانی از داخل زندان با وعده برنده شدن در قرعهكشی اینترنتی از افراد بیرون از زندان كلاهبرداری كردهاند به دروغ گفتم با آنها همدست بودهام. اما من در این پرونده دستی نداشتم و بیدلیل بعد از محاكمه به یك سال زندان و رد مال 42 میلیون تومانی محكوم شدم.
این متهم گفت: من و خانوادهام با سختی فراوان توانستیم دیه دو میلیاردی را فراهم كنیم. سه خواهر و پنج برادر دارم كه آنها با اقوام و بستگان كمك كردند و با دریافت دو وام
300 میلیون تومانی توانستند مبلغ دیه را جور كنند. حالا دیگر توان پرداخت 42 میلیون تومان را ندارم.
این متهم در حالی كه سرش را پایین انداخته بود گفت: دو پسر شش و هشت ساله دارم. وقتی به زندان افتادم پسر كوچكم تازه متولد شده بود. او حالا به افسردگی مبتلا شده و از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر فرزندم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. من قبل از این ماجرا جوشكار بودم و میخواهم بعد از آزادی از زندان كار كنم تا بتوانم بدهیهایم را بپردازم. شش سالی كه در زندان بودم به خاطر دوری از خانواده خیلی عذاب كشیدم و به اندازه كافی تنبیه شدم. حالا از دادگاه طلب بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند تا رای صادر كنند.
به گزارش جامجم، شامگاه 11 مرداد 91 به كلانتری 138 جنتآباد خبر رسید دعوای دو نفر در خیابان بنفشه به خون كشیده شده است. همان موقع پلیس به محل درگیری رفت و با پیكر خونین محمدمهدی 22 ساله روبهرو شد.
پدر محمدمهدی به پلیس گفت: پسرم دانشجوی رشته آیتی بود. در خانهام نشسته بودم كه پسرم زنگ زد و از من خواست با
پلیس 110 تماس بگیرم. فوری جلوی در رفتم و دیدم كه لباسهای محمدمهدی خونآلود است. او كه بهسختی صحبت میكرد بریدهبریده گفت: یك پسر ناشناس كه لهجه داشت در اطراف ماشین سمندمان پرسه میزد و با گوشی موبایلش صحبت میكرد. از آن پسر خواستم از ماشینمان دور شود، اما به رویم چاقو كشید و ضربهای به گردنم زد.
در شرایطی كه فرضیه جنایت با انگیزه دزدی قوت گرفته بود، كارآگاهان دریافتند همزمان با كشته شدن محمدمهدی، راننده یك خودروی سوزوكی ویتارای سفید بهسرعت از محل درگیری دور شده است.
پلیس در شاخه دیگری از تحقیق میدانی به بررسی فیلم ضبط شده در حافظه دوربین مداربسته دو بانك در خیابان بنفشه پرداخت و تصویر خودروی موردنظر را به دست آورد. در این میان، یک گوشی تلفن همراه در محل درگیری كشف شد كه به نظر میرسید متعلق به قاتل بوده و هنگام درگیری از جیبش افتاده است. با این سرنخ پلیس به ردیابی صاحب خط تلفن همراه پرداخت و دریافت وی كه مانی نام دارد صاحب یك دستگاه سوزوكی ویتاراست و پس از مرگ محمدمهدی به مكان نامعلومی گریخته است.
قتل به خاطر لهجه
در حالی كه 68 روز از جدال خیابانی گذشته بود مانی 27 ساله در اصفهان ردیابی و دستگیر شد. این مرد در بازجوییها گفت: مردادماه برای انجام كاری به تهران آمده بودم كه تصمیم گرفتم به برج میلاد بروم. پس از تفریح، از برج میلاد خارج شدم اما به خاطر ناآشنایی با خیابانهای تهران، از جنتآباد سر درآوردم. برای پرسیدن آدرس و خریدن سیگار، ماشینم را در خیابان بنفشه پارك كردم. چند لحظه بعد تلفن همراهم زنگ خورد و سرگرم صحبت با دوستم صمد شدم. در آن بین، دوستم را با لهجه محلی سمن صدا زدم و محمدمهدی حرفهایم را شنید. آن پسر تصور میكرد درباره سمند پدرش كه جلوی خانهشان پارك بود صحبت میكنم و به همین دلیل با من درگیرشد. همان موقع دعوا بالا گرفت و من چاقو كشیدم.
بخشش بهشرط دیه
به دنبال بازسازی صحنه جرم، مانی در شعبه 71 دادگاه كیفری سابق استان تهران پای میز محاكمه ایستاد و قتل را گردن گرفت. وی با حكم قضایی به قصاص محكوم شد. حكم صادره در شعبه 20 دیوان عالی كشور مهر تأیید خورد و مانی پای چوبه دار رفت اما اجرای حكم به تعویق افتاد. مدتی بعد مانی برای دومین بار پای چوبه دار رفته بود كه توانست با پرداخت دیه دو میلیارد تومانی رضایت اولیای دم را جلب كند و به زندگی برگردد.
وی دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: باور كنید قصد كشتن محمدمهدی را نداشتم. من او را نمیشناختم و دلیلی برای كشتن او نداشتم. با دوستم صمد تلفنی صحبت میكردم كه یك باره محمدمهدی یقهام را گرفت. من و دوستانم همیشه با لهجه اصفهانی دوستمان را سمن صدا میزدیم ولی محمدمهدی فكر كرده بود من درباره سمند پدرش صحبت میكنم.
وی ادامه داد: محمدمهدی به من تهمت زد و گفت قصد دزدیدن سمند پدرش را دارم. هرچه به او گفتم اشتباه میكند و من مشغول صحبت كردن با دوستم صمد بودم، قبول نكرد. او میگفت من با دوستم درباره ماشین سمند پدرش حرف میزدم و قصد سرقت داشتم. او با مشت و لگد به جانم افتاد و من برای اینكه از خودم دفاع كنم چاقو كشیدم. نمیدانم چاقو چطور به گردن محمدمهدی خورد.
اعتراف دروغ برای رهایی از قصاص
وی ادامه داد: چند روز تا اجرای حكم قصاص مانده بود و من وضعیت روحی آشفتهای داشتم و به خاطر دو فرزندم نمیخواستم بمیرم. از همبندیهایم شنیده بودم اگر جرم جدیدی را گردن بگیرم حكم قصاصم به تعویق میافتد. وقتی متوجه شدم چند زندانی از داخل زندان با وعده برنده شدن در قرعهكشی اینترنتی از افراد بیرون از زندان كلاهبرداری كردهاند به دروغ گفتم با آنها همدست بودهام. اما من در این پرونده دستی نداشتم و بیدلیل بعد از محاكمه به یك سال زندان و رد مال 42 میلیون تومانی محكوم شدم.
این متهم گفت: من و خانوادهام با سختی فراوان توانستیم دیه دو میلیاردی را فراهم كنیم. سه خواهر و پنج برادر دارم كه آنها با اقوام و بستگان كمك كردند و با دریافت دو وام
300 میلیون تومانی توانستند مبلغ دیه را جور كنند. حالا دیگر توان پرداخت 42 میلیون تومان را ندارم.
این متهم در حالی كه سرش را پایین انداخته بود گفت: دو پسر شش و هشت ساله دارم. وقتی به زندان افتادم پسر كوچكم تازه متولد شده بود. او حالا به افسردگی مبتلا شده و از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر فرزندم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. من قبل از این ماجرا جوشكار بودم و میخواهم بعد از آزادی از زندان كار كنم تا بتوانم بدهیهایم را بپردازم. شش سالی كه در زندان بودم به خاطر دوری از خانواده خیلی عذاب كشیدم و به اندازه كافی تنبیه شدم. حالا از دادگاه طلب بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند تا رای صادر كنند.