هواخوری با شعبان جعفری

هواخوری با شعبان جعفری


از افراد معروف در آن روزها  كریم‌ پورشیرازی، نصرت‌ا... قمی و شعبان جعفری كه آن روزها ریش نداشت و تحت‌تأثیر خلیل ریش گذاشت هم در زندان بودند.
او حتی بعد از آزادی، یكی دو ماهی هم در خانه ما بود و سعی می‌كرد خود را مذهبی جلوه بدهد. با آیت‌ا... كاشانی هم زیاد عكس گرفت. یادم است هر وقت برای خلیل غذا می‌بردم، مادر شعبان برایش غذاهای مخصوصی می‌آورد، ولی غذاهایی كه من می‌بردم خیلی معمولی بودند.
خلیل تعریف می‌كرد كه رئیس زندان به آنها اجازه داده بود یكی دو ساعتی در حیاط زندان دادگستری -كه باغ باصفایی بود- هواخوری كنند. خلیل چند تا دمبل فراهم كرده بود و ورزش می‌كرد. كریم‌ پورشیرازی و شعبان جعفری دشمن خونی همدیگر بودند. خلیل می‌گفت كریم‌ پورشیرازی آمده بود و به من می‌گفت: این شعبان بی‌مخ آمده و مرا تهدید كرده است! خیال می‌كند من از او می‌ترسم و این عضلات را الكی درست كرده‌ام! البته عضلات كریم پور‌شیرازی به اندازه عضلات یك گنجشك هم نبودند و در برابر هیكل شعبان- كه به قول خودش اگر به كامیون می‌خورد، كامیون چپ می‌كرد-واقعا هیكل كریم‌ پورشیرازی مسخره بود!
پس از این‌كه مجلس با تلاش آیت‌ا... كاشانی و فدائیان اسلام آزادی خلیل را تصویب كرد، آقای گرامی داماد آیت‌ا... كاشانی، آخر وقت اداری رفت كه او را تحویل بگیرد. عمدا هم آن ساعت را انتخاب كرده بود كه سر و صدای قضیه درنیاید. خلیل خواهش كرده بود اول بروند زیارت شاه‌عبدالعظیم و بعد بروند خانه آیت‌ا... كاشانی. همین كار را هم كردند. آیت‌ا... كاشانی خیلی به خلیل علاقه داشت و بارها به برادرم تقی گفته بود: «رحمت بر مادری كه چنین فرزند برومند و مخلصی را تربیت كرده است». وقتی خلیل آزاد شد، مادرم به او گفت: «پسرجان! این چه كاری بود كه زدی یك نفر را كشتی؟» و خلیل جواب داده بود: «مادرجان! مطمئن باشید تا از مراجع حكم نداشتم، این كار را نمی‌كردم!».در سال 1334 كه آیت‌ا... كاشانی را دستگیر كردند و به زندان بردند، ابتدا ایشان از قبول این مساله كه ایشان فتوای ترور رزم‌آرا را داد امتناع كرد، ولی بالاخره گفت كه من مجتهد بودم و این فتوا را دادم. آن روزها روزنامه‌ها این مطلب را چاپ كردند. آیت‌ا... كاشانی در مصاحبه با حسنین هیكل گفته بود: «خلیل دست ملت بود!»