مدرسه ایرانی چه شکلیه؟

گزارش سفر خبرنگار جام‌جم به اصفهان و بازدید از چند مدرسه نوساز كه ایرانی شدن را تمرین می‌كنند

مدرسه ایرانی چه شکلیه؟

حكایت مدارس اصفهان شبیه حكایت همه ‌جای ایران است، فرسودگی از یك سویش، كمبودها از سوی دیگرش و تلاش برای بهتر شدن اوضاع، مضاف بر این دو خصلت. این تكه 107هزار كیلومتر مربعی ایران 4942 مدرسه تخریبی دارد و 6269 مدرسه نیازمند مقاوم‌سازی، با صدها مدرسه دونوبته كه فقط به شرط ساخت 2070 كلاس درس جدید یك‌نوبته می‌شوند. پای مدرسه كه وسط می‌آید اصفهان فقیر است، مثل زاینده‌رود خشكش كه اواخر اسفند به خشكی وسط تابستان می‌ماند. بچه‌های اصفهان 13هزار و 318 كلاس درس كم دارند كه این را باید گذاشت كنار آن300 هزار متر مربع فضای ورزشی كه چون نیست، اصفهان را از این باب نیز فقیر كرده است. اینها برای اصفهانی كه مدرسه چهارباغ دارد و مدارس شفیعیه و جده و صدر و بازار و كاسه‌گران كه 9 مدرسه كه صیقل‌گاه روح‌اند، وصله ناجوری است... .

می‌رویم به خیابان یخچال، به یكی از راسته‌بازارهای قدیم شهر، سراغ یكی از وصله‌های ناجور شهر اصفهان. در ِدولنگه بزرگی باز است و آن سویش یك مدرسه پر از خاطره كه خاك می‌خورد؛ مدرسه شهید حلبیان كه هرجای ایران به هر كسی بگویی مدرسه قصه‌های مجید برایش آشناست. مدرسه اما مرده، تعطیل شده، سرپا ماندنش هم بعید است حتی با آن ستون‌های سنگی حجاری شده به سبك قاجار و حتی با ثبت شدنش در فهرست آثار ملی. مدرسه را اواخر قاجار و اوایل پهلوی، كلیمیان ساخته‌اند كه بانی‌اش موسسه نیكوكاری آلیانس فرانسه بوده، مدرسه اما به دلایلی نامعلوم رها شده و از وقتی اداره میراث فرهنگی اصفهان رویش دست گذاشته، نفسش بریده؛ آجرهای مدرسه حلبیان را می‌شود با دست‌ كند و آن دیوارهای طبله كرده و بخش‌هایی از سقف‌های چوبی كه هنوز سرپاست به فوت بندند. مهدی میربد مدیركل نوسازی مدارس استان كه با ماست، می‌گوید حلبیان یكی از70 مدرسه خطرآفرین اصفهان است و یكی از30 مدرسه خشت و گلی كه به اندك بهانه‌ای فرو می‌ریزند.
شاد و تر و تمیز مثل مدارس نوساز
چند خیابان آن‌ورتر ورق برمی‌گردد. مدرسه حسین امینِ قدیم پوست انداخته و جایش یك حسین امین جدید ایستاده. حسین، ملك‌التجار بوده، بانی اولیه مدرسه و چون خوش‌حساب و امانتدار بوده لقبش شده امین. با این كه روبان افتتاح مدرسه امین هشت سال پیش قیچی خورده، اما ساختمان به قدری خوش‌ساخت است كه هشت سالگی‌اش معلوم نیست. حیاط مدرسه750 متراست و زیربنای ساختمان3000متر، مدرسه‌ای كه بچه‌ها در آن مجال نفس كشیدن دارند زیر آن سقف شیشه‌ای دودی‌رنگ سالن، كنار آن ستون‌های كاشیكاری‌شده، آن درختچه‌های خرم بنجامین و كنار باغچه‌های پرگل و حوض زیرپله‌ای ساخته‌شده از رزین كه همگی در دل ساختمان مدرسه‌اند. كتابخانه پر از رنگ است، رنگین‌كمان است اصلا، سالن ورزشی مدرسه نیز رنگ به رنگ است مثل قوس و قزح و چقدر این مدرسه شبیه است به مدرسه حق‌پناه كه از بس رنگی تزیین شده، مشهور است به مدرسه مدادرنگی. مدرسه حق‌پناه را خیر مرحوم علی حق‌پناه ساخته،‌ مدرسه‌ای2900 متری با 12 كلاس درس، كتابخانه و سالن اجتماعات كه از همه‌جایش رنگ‌های شاد می‌بارد، حتی تصویر ایستاده مرحوم حق‌پناه كه تابلوی فرش‌شده را گذاشته‌اند درون باغچه سرسبز و
پر از رنگ كنار راه‌پله.
خیران در اصفهان بهترین مدارس را می‌سازند، آنقدر كه برای ثبت‌نام در این مدارس رقابت است و خیلی‌ها رشك می‌برند به دانش‌آموزان این مدارس. زنده‌یاد مهین‌دخت مسعودی كه به یاد شوهر مرحومش مدرسه 12 كلاسه مفصلی را می‌ساخت، سپرده بود در همه چیز سنگ تمام بگذارند. آرزوی مهین‌دخت اتمام مدرسه بود و این‌كه افتتاح را با چشم‌هایش ببیند كه خوشبختانه دید و در مراسم افتتاح آن‌قدر گریه كرد كه هنوز خیلی‌ها یادشان است. این بانوی خیر چند ماه بعد از دنیا رفت و سرگذشتش شد شبیه به ملوك و محمدعلی نژادستاری كه مجمتع زیبا و مستحكم نژادستاری را ساخته‌اند، مدرسه‌ای برای دانش‌آموزان دختر تیزهوش. محمدعلی گرفتار سرطان بود، می‌ترسید از دنیا برود و افتتاح مدرسه را نبیند، روزی كه خبر افتتاح را به او دادند روی تخت بیمارستان با حال نزار ناله می‌كرد ولی ملوك تعریف می‌كند وقتی خبر را به او دادند مثل این كه اصلا بیمار نیست سرپا ایستاد و در مراسم حاضر شد ولی چند هفته بعد دار فانی را وداع گفت. مدرسه تقریبا5000 متری این زوج حالا یكی از بهترین‌های اصفهان است و مثل مدرسه زنده‌یاد فضیلی با آن
فلاور باكس‌های سبز و خرم روی نمای ساختمان از نمونه‌های مثال زدنی نصف جهان است.
در جست‌وجوی معماری ایرانی
دانش‌آموزان مدارس نوساز اصفهان اغلب از مدرسه‌شان راضی‌اند، یعنی مدرسه را دوست دارند و دلشان خوش است به باغچه‌های پرگل و درختان بید و پرتقال و یاس و بوته‌های شاداب شمعدانی كه در گوشه و كنار مدارس ریشه كرده و دل بسته‌اند به حیاط‌خلوت‌هایی كه واقعا جای خلوت كردن‌های دوستانه است. با این حال هستند دانش‌آموزان یا معلمان و مدیرانی كه به مدرسه نوسازشان نقد وارد می‌كنند و دست روی عیب و ایراداتش می‌گذارند. دختران مدرسه نژادستاری به دیوارهای بلند و راهروهای باریك و دراز مدرسه خرده می‌گیرند و خودشان را در قیاس با آنها زندانی تصور می‌كنند و می‌گویند دلشان در این فضا می‌گیرد. درهنرستان فضیلی نیز گرچه بچه‌ها گله‌ای ندارند ولی مدیر و معاون می‌گویند مدرسه از بیرون دیگران را می‌سوزاند و از درون خودشان را. مشكل اینها با فضای پراكنده مدرسه است، این كه نمی‌توانند ابتدای راهرو بایستند و با یك نگاه تا ته آن را برانداز كنند.
مدرسه خیرساز فضیلی كه به یاد مرحوم حاج علی و به دست دخترش ساخته شده البته همین چند ماه قبل در مسابقه یک نشریه معماری دیزاین در دوبی در بخش خاورمیانه برنده شده ولی حتی این جایزه نظرمنتقدان را عوض نكرده. در پژوهش سرای فضیلی نیز كه چسبیده است به هنرستان با وجود همه رضایت‌ها از امكانات ولی بازارنقد به طراحی ساختمان داغ است و مدیر پژوهش سرا می‌گوید به چشم او اینجا بیشتر مدرسه است تا یك پژوهشكده.
مسؤولان پاسخ می‌دهند
با این حال اداره‌كل نوسازی مدارس اصفهان برای هركدام از این نقدها پاسخ دارد و دیوارهای بلند مدرسه نژادستاری را برآمده از طرح حجاب (محرم‌سازی) می‌داند و فضاهای پراكنده هنرستان فضیلی را ناشی از سیاستِ ضد مدارسِ اتوبوسی و سربازخانه‌ای. با این حال مدیركل اذعان دارد كه اگر در مدرسه‌ای دل دانش‌آموزان می‌گیرد و احساس حبس‌شدگی می‌كنند مشكل در معماری است و باید در ساخت مدارس بعدی رفع شود.
اینجاست كه یاد معماری ایرانی زنده می‌شود، همانی كه آموزش و پرورش تاكید دارد باید احیا شده و در قالب مدارس ایرانی ظاهرشود. مدیركل می‌گوید القای حس آرامش و امنیت، ماندگاری، استفاده از مصالح بومی، توجه به اقلیم و پرهیز از بیهودگی از ویژگی‌های معماری ایرانی است كه باید با سبك‌های نوین تلفیق شود و مدرسه ایرانی امروزی مطابق با نیازهای روز را بسازد. در مدارس نوساز اصفهان اما معماری ایرانی با این خوانِش كم است و میربد تاكید می‌كند كه كپی كردن از روی آثار تاریخی نیز در ساخت مدارس موردنظر نیست؛ او مدارس نوساز استانش را ایرانی می‌خواند. با او كه بیشتر بحث كردیم، مدارس با معماری ایرانی را به مدارس خاص و متفاوت تغییر داد و گفت كه داریم مدارس را از حالت تیپ و مشابه خارج می‌كنیم و به سمت معماری ایرانی می‌رویم. واقعیت این است كه ما فقط داریم به این سمت حركت می‌كنیم و هنوز به مدرسه با معماری ایرانی نرسیده‌ایم، مدرسه‌ای مثل دارالفنون كه از عهد قاجار به این سو هنوز محیط‌ دل‌انگیز ی دارد یا مدرسه‌ای مثل جهانگیرخان قم متعلق به قرن هشتم هجری باز هم طاق‌ها و مقرنس‌كاری‌هایش می‌تواند مایه نشاط باشد.
مدرسه آقابزرگ كاشان نیز ازهمین جنس است با بهترین مكان‌یابی وهمخوان با معماری سنتی منطقه، درست مثل مدرسه ماندگار ماركار در یزد كه پشوتن جی دوسابایی ماركارِ هندی آن را درعهد پهلوی اول برای زرتشتی‌های یزد ساخت و امروز تزئینات آجركاری‌اش و فضای شادابش جاذبه‌ای است ماندگار و دیدنی. دبیرستان ایرانشهر یزد هم نمونه خوبی است از كهنه نشدن معماری ایرانی و دوام روح سرزندگی درساخت و سازهای اصیل وطنی، مدارسی كه جاویدند و الگوی معماران تا قرن‌ها بعد هروقت كه بخواهند سراغ طراحی مدرسه ایرانی بروند.
با این‌كه معمارانی همچون مریم زكی‌پور، برنده جشنواره هشتم مدرسه ایرانی به كمك دو همكارش موفق شده برای اقلیم سیستان و بلوچستان مدرسه‌ای ایرانی و سازگار طراحی كند كه سقفش به كمك حصیر، آسایش حرارتی را به دانش‌آموزان هدیه دهد و جهت ساختمانش بادهای تند آن نواحی را به خدمت تهویه مطبوع هوا در آورد و رنگ خاكی نمای مدرسه مزین است به شیشه‌های رنگی كه یادآور لباس‌های پرزرق و برق زنان بلوچ است اما همه طرح‌هایی كه برای ساخت مدارس جدید پیشنهاد می‌شود پیوندی با معماری ایرانی ندارند. غلامرضا اكرمی، رئیس دانشكده معماری دانشگاه تهران می‌گوید مدارس تازه ساز ایرانی نیستند، چون معماران از این نوع معماری فاصله گرفته و تحت تاثیر معماری مدرن و غربی‌اند. او توضیح می‌دهد معماری ایرانی به وقتش درونگرا یا برونگراست،‌ متناسب با اقلیم است، مصرف انرژی در آن بهینه است، فارغ از بیهودگی است، هندسه بسیار قوی دارد و متناسب است با ریزه‌كاری‌های فرهنگی.
در مدرسه ایرانی كسی دلش نمی‌گیرد، آرامش نخستین چیزی است كه حس می‌شود. سكوت در عین شلوغی پیرامون حكمفرماست. به قول یك منتقد هركه به آن وارد می‌شود میل بیرون رفتن ندارد و به نظر وزیر آموزش و پرورش، در گوشه گوشه‌اش می‌تواند با نمادها و نشانه‌های خلقت ارتباط بگیرد.