داستان پندآموز قضاوت زودهنگام مرد تاجر

داستان پندآموز قضاوت زودهنگام مرد تاجر

مرد تاجری شریكی داشت كه سرمایه‌های خود را روی سرمایه‌های او گذاشته بود و هردو به طور شراكتی با مجموع سرمایه‌های یكدیگر تجارت می‌كردند. شریك مرد تاجر مردی اهل پرهیز و مراعات بود و غذایش را تا دانه آخر برنج می‌خورد و به اجناس مخالف ابدا نگاه نمی‌كرد و با ولوم پایین و لحن ملایم سخن می‌گفت و با نوك پا راه می‌رفت تا مورچه‌ها را لگد نكند و همواره مراقب بود خطا و گناهی از وی سر نزند.  روزی در بحبوحه بحران ارز و سكه، مرد شریك سرمایه خود و مرد تاجر را برداشت و تمام آن را به سكه و ارز تبدیل كرد و متواری شد. مرد تاجر كه به خاك سیاه نشسته بود، چاره‌ای ندید جز آن‌كه جان و آبرویش را بردارد و به شهری دیگر برود. وقتی به شهر دیگر رسید جمع كثیری از مردمان را دید كه مقابل سردر خزانه‌داری كل تجمع كرده‌اند. جلو رفت و از یكی از تجمع‌كنندگان شرح ماوقع را جویا شد. مرد تجمع‌كننده گفت: مبلغ هنگفتی از خزانه‌داری كل سرقت شده و مردم اینجا جمع شده‌اند و اظهار داشته‌اند تا تكلیف مبلغ به‌یغمارفته معلوم نگردد، به تجمع خود خاتمه نخواهند داد.  در این لحظه جمعیت راه را برای شخصی كه معلوم بود شخص مهمی است، باز كردند تا وارد خزانه‌داری كل شود. مرد تاجر از مرد تجمع‌كننده پرسید: او كیست؟ مرد تجمع‌كننده گفت: قاضی شهر است كه برای رسیدگی به پرونده سرقت به خزانه‌داری كل می‌رود. مرد تاجر به قاضی شهر نگاه كرد و دید با نوك پا راه می‌رود. از مرد تجمع‌كننده علت این نحوه راه رفتن را جویا شد. مرد تجمع‌كننده گفت: او مردی اهل پرهیز و مراعات است و این‌گونه راه می‌رود تا مبادا مورچه‌ها را لگد كند. مرد تاجر كه اهل مطالعه داستان‌های حكمت‌آموز بود و بیشتر وقت خود را در اینستاگرام و تلگرام به خواندن این قبیل داستان‌ها تلف می‌كرد، فریاد زد: دزد خود اوست، او را بگیرید. تجمع‌كنندگان كه از پیام‌رسان‌های داخلی استفاده می‌كردند، مرد تاجر را گرفتند و توی دهانش زدند و او را به خاطر سیاسی كردن یك پرونده اقتصادی مورد شماتت قرار دادند. قاضی شهر نیز به خزانه‌داری كل رفت و پس از بررسی پرونده‌ها اعلام كرد معاون مالی و اعتباری خزانه‌داری كل، پول‌های خزانه را برداشته و متواری شده است. چندی بعد شریك مرد تاجر و معاون خزانه‌داری كل شهر دیگر كه هردو به خارج از كشور گریخته بودند، توسط پلیس بین‌الملل دستگیر و به كشور بازگردانده شدند و پس از توقیف تمامی اموال، به حبس‌های طویل‌المدت تعزیری بدون مرخصی محكوم گشتند. مرد تاجر نیز كه دو بار زود قضاوت كرده بود تا پایان عمر خاموش شد.