ماجرای طلاهای هورالعظیم

ماجرای طلاهای هورالعظیم

شما منو نبین الان نشستم پشت این لكنته دنبال اینم كه از مردم هزار تومن هزار تومن پول پیدا كنم. من خودم فوق‌دیپلم زمان شاهم. اندازه ده تا دكترا ارزششه. این خط، این نشون ببین كی معلوم بشه، د برو سیرابی، سبزه دیگه از این سبزتر نمی‌شه، عرض می‌كردم مهندس، شما فكر می‌كنی این عراق دلش واسه ما سوخته بیاد دریچه‌های هورالعظیم رو واكنه آب بره عراق را پر كنه؟ شما فكر می‌كنی از سر انسان‌دوستی و شفقت و مهربونی این كار و كرده؟ آیینه رو شكوندی یابو سر خر رو بگیر اون ور، معلوم نی از كدوم دهات بلند شده اومده یه موتورم خریده خدا می‌دونه الان توی اون جعبه عقب تركش آبجو داره یا شیشه می‌بره می‌رسونه مردمو بدبخت می‌كنه...
عرض می‌كردم مهندس. عراق هورالعظیم رو باز كرد كه چی؟ آباریكلا. الان عرض می‌كنم. شما می‌دونی چندتا روستا رفت زیر آب؟ شما می‌دونی عرب‌های خوزستان چقدر طلا جواهر دارن توی خونه‌شون؟ این‌جوری نگاشون نكن توی یه خونه فكسنی زندگی می‌كنن. اینا حداقل هر كدوم زن‌هاشون نیم كیلو طلا تو خونه دارن خب؟ حالا چی شده؟ باریكلا ... آبجی این دوتومنی تو عوض كن ... آفرین سیل كه اومده طلاها توی آب گم شده و نتیجه چی؟ این‌كه عراق هورالعظیم رو واكرده همه آبی كه توش طلا غرق شده بود رفت سمت عراق! خدا می‌دونه الان توی هورالعظیم سمت عراق چند تن طلا دفنه! چهارتا شاسی‌بلند آب معدنی و لباس كهنه و بیل و كلنگ هم آوردند كه مثلا بگن اومدن كمك. چه كمكی برادر من؟ ما كه دیگه عمرمون قد نمی‌ده ولی شما باشو ببین 50 سال دیگه هورالعظیم عراق میشه بزرگ‌ترین معدن طلای جهان! تاز‌شم عراق یه بخشیشو آب می‌كنه می‌فروشه، می‌زنه به زخم مردمش، یه بخشیشم می‌ذاره زیر خاك می‌مونه واسه هزار سال دیگه می‌شه چی؟ باریكلا میشه یه زیگورات كه هرجاش بیل تو خاك بكنی صد گرم طلا درمیاد .
اینها را راننده محترم تاكسی آزادی، امام‌حسین می‌گفت و من تمام مدت توی آینه‌بغل تاكسی‌اش مثل سیامك انصاری به دوربین خیره بودم.