پشت پرده برجسته شدن کلیدواژه جنگ علیه ایران چیست؟
آرایش «جنگ روانی»
چند روزی است كه در ادبیات سیاسی داخل و خارج كشور احتمال وقوع حمله نظامی از سوی آمریكا علیه ایران بهصورت كلیدواژه متداولی در آمده است. سخن از وقوع جنگی احتمالی میان آمریكا و ایران البته سخن تازهای نیست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهواسطه وجود چالشهای متعددی در عرصههای سیاسی و بهویژه پس از تسخیر سفارت آمریكا در تهران، بسیاری از احتمال وقوع جنگ میان دو كشور سخن گفتند. این مساله البته از دوران روی كار آمدن دونالد ترامپ روند رو به رشدی را پیدا كرده و بیش از هرزمان دیگری روی احتمال وقوع جنگ مانور داده میشود؛ بهویژه آنكه سیاستگذاران كاخ سفید همواره در گفتوگوهای رسانهای خود در كنار دیگر روشهایی كه علیه ایران فهرست میكنند به وجود گزینههای نظامی روی میز نیز اشاراتی داشته و دارند.
جریانی که هدایت كاخ سفید را به دست گرفته که مجموعهای از كینهورزترین افراد نسبت به ایران را شامل میشود كه در تلاش است از همه ابزارهای لازم استفاده كند تا به قول خود قدرت ایران در منطقه مهار شود و حتی برخی از آنها به چیزی كمتر از تغییر جمهوری اسلامی راضی نیستند و بارها نیز به این مساله در مواضع رسمی خود اشاره كردند. خروج آمریكا از برجام، اعمال تحریمها و فشار بر متحدان برای همراهی با آمریكا برای تحریمهای پی در پی ایران، قرار گرفتن سپاهپاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی و ... از جمله اقداماتی است كه از سوی دولت ترامپ در دستور كار قرار گرفت و به صورت فزایندهای تشدید میشود. در كنار همه احتمالات و ارزیابیهایی كه در این زمینه ارائه میشود، بسیاری از كارشناسان و ناظران سیاسی در داخل و خارج از كشور نیز ضمن اینكه شرایط ایران با توجه به فشارهای وارده ازسوی آمریكا را حساس میدانند، در عین حال وقوع احتمال جنگ میان دو كشور را با توجه به شرایط و مقتضیات خاص كنونی بسیار ناچیز میدانند و بر این باورند كه جنس فشارهای وارده بیش از آنكه جنبه نظامی داشته باشد رنگ و بوی اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، رسانهای و تبلیغاتی دارد.
یک کشور جنگطلب
جنگطلبی سنتی ریشهدار آمریكایی است اما با وجود این وقوع هر جنگی از سوی آمریكا بعد از چند تجربه سنگین و تلخ البته شم محاسبهگری محافل سیاسی و تصمیمگیر آمریكایی را افزایش داده است، از این روست كه کنگره آمریكا حق اعلام جنگ را از رئیسجمهور ایالات متحده گرفته است. چند روز پیش كه بحث كودتا در ونزوئلا مطرح شد برخی مقامات سیاسی آمریكا از جمله پمپئو از احتمال وقوع جنگ علیه این كشور و حمایت از كودتاچیان سخن گفتند. این موضعگیری البته با واكنش تند برخی اعضای کنگره مواجه شد و حتی برنی سندرز به سخنان مایك پمپئو، وزیر خارجه آمریكا درباره احتمال استفاده از گزینه نظامی در ونزوئلا واكنش نشان داد و یادآوری كرد طبق قانوناساسی، تنها كنگره آمریكاست كه میتواند مجوز استفاده از قوه نظامی را بدهد. سندرز اعلام كرد ما باید مطمئن شویم آمریكا در یك جنگ دیگر و پروسه بیثباتكردن یك منطقه دیگر وارد نمیشود. بنابراین صرفنظر از حضور برخی مهرههای سیاسی جنگطلب میان مشاوران ترامپ و تمایل آنها برای جدیترشدن گزینه نظامی علیه ایران و حتی تحریك برخی متحدان آنها از جمله نتانیاهو، بنسلمان و بنزاید هم به معنای باز بودن دست دولت ترامپ برای وقوع جنگ نیست.
از سوی دیگر، تیپ شخصیتی و ویژگیهای فردی ترامپ، رئیسجمهور آمریكا هم نشان داده است رویه او تاكنون در فضای رسانهای و تبلیغاتی، نشان دادن چهرهای خشن در برخورد با كشورها، دولتها و ملتهای مخالف سیاستهای آمریكاست و ازاینرو تلاش میكند تا براساس جایگاه تجاری و اقتصادی ایالات متحده ضمن تهدید، همراهی متحدان خود را برای اعمال فشار بیشتر برای حكومتهای مخالف جلب كند و در عین حال در كنار تهدیدات، از نشان دادن تمایل خود برای گفتوگو و مذاكره نیز ابایی ندارد.در همین رابطه حتی دیدار و مذاكره با رهبر كره شمالی را صرفنظر از نتیجه آن به عنوان دستاورد پیروزی خود در عرصه سیاست خارجی قلمداد میكند.
تهدید، عامل وحدت ما
نكته دیگری كه در این زمینه نباید مغفول بماند این است كه گرچه جریانها و گروههای مختلف سیاسی و حتی آحاد مردم ایران ممكن است ذائقههای سیاسی متفاوتی داشته باشند و در عرصههای رقابتی به اعلام مواضع صریح علیه یكدیگر بپردازند، اما تجربه نشان داده است در مواقع حساس كه كیان ایران در معرض تهدید خارجی قرار دارد میل و تعلقهای سیاسی و جناحی رنگ میبازد و همیشه در زمان تهدید خارجی، وحدت ملی در ایران بیشتر میشود. نمونه اخیر چنین یكپارچگی را میتوان در ماجرای تروریستی خواندن سپاهپاسداران انقلاب اسلامی مثال زد كه بسیاری از افراد و گروههای سیاسی كه حتی براساس نگاههای حزبی و جناحی خود انتقاداتی به برخی روش و رویكردهای سپاه داشتند اما در مواجهه با چنین تهدیدی در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فضای مجازی به حمایت گسترده از این نهاد انقلابی پرداختند. بنابراین دشمن میداند اگر بنا باشد تهدیدش از این مرحله هم بالاتر رود و با تعرضات جغرافیایی و ارضی همراه شود، این امر وحدت و همگرایی جامعه ایران را بیشتر میكند و این با راهبردها و هدفگذاری آنها تضاد دارد. در عین حال باید به این نكته نیز توجه كرد كه گرچه تهدید نظامی در شرایط كنونی به عنوان مهمترین گزینه در تقابل میان ایران و آمریكا مطرح نیست اما باید پذیرفت كه احتمال رویارویی و كارزار همواره میان این دو كشور وجود داشته و دارد اما این جدال بیش از آنكه رنگ و بوی نظامی داشته باشد از جنس اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، رسانهای و تبلیغاتی است و این عرصهها بیش از هر زمان دیگری باید مورد توجه مسؤولان و كارگزاران كشور قرار گیرد. آمریكاییها گمان این را دارند كه ورود و چالش در این حوزهها در نهایت ایران را بهشدت تضعیف خواهد كرد و بدون مواجهه نظامی میتوان آنها را پای میز مذاكره كشاند و در صورت نرسیدن به این هدف با تشدید تحریمها و اعمال تنگناهای اقتصادی و بسیج عوامل و امكانات در عرصههای مجازی و امنیتی با افزایش نارضایتیهای عمومی زمینه فروپاشی اجتماعی در ایران و تغییر نظام جمهوری اسلامی را فراهم آورد. تحلیلگران و كارشناسان سیاسی هم در گفتوگو با جامجم به بیان نقطه نظرات خود درباره جنگ روانی اخیر دشمن و جنگ واقعی كه علیه ایران ایجاد كردهاند، پرداختهاند.
در همین زمینه رهبر انقلاب چند روز پیش در دیدار با معلمان به این نكته مهم اشاره كردند كه «آرایش دشمن در زمینههای اقتصادی،سیاسی و فضای مجازی آرایش جنگی است؛ از لحاظ نظامی علیالظّاهر آرایش جنگی ندارد كه آن هم البته حواس نظامیهای ما جمع است.»
-
دعای «ابوحمزه» را از دست ندهید
-
بخت سیاه كاغذ سفید
-
رویت هلال در غبــار
-
هزار راه نرفته قبل از افطار
-
راز ماندگاری «پایتخت»
-
پشت صحنه مهمانی «باغ سفارت»
-
سفره رمضان ارزان میشود؟
-
آرایش «جنگ روانی»
-
دعوای عوارض و جریمه
-
درباره مردی که هنوز زنده است
-
کپی برابر اصل نیست!
-
تنظیم بازار نیازمند تدابیر چندماهه است، نه فوری
-
مجلس نهم برجام را تصویب نکرد
-
بازی قعرجدولیها برنده نداشت