اندرحکایت  لذت بردن از زمان حال

مقطع حساس کنونی

اندرحکایت لذت بردن از زمان حال

امید مهدی نژاد

 روزی حیوانات جنگل دور هم جمع شدند تا علاوه‌بر لذت بردن از مصاحبت یكدیگر، به تفریح و سرگرمی بپردازند و برای ساعاتی به واقعیت‌های تلخ زندگی نیندیشند. در آغاز دو میمون بالای درخت رفتند و به انجام حركات آكروباتیك پرداختند و حیوانات جنگل نیز با سه چراغ روشن رضایت خود را از هنرنمایی آنها ابراز كردند. در ادامه یكی از حیوانات پیشنهاد كرد خرگوش و لاك‌پشت با هم مسابقه دو بدهند. خرگوش و لاك‌پشت كه پس از مسابقه‌ای كه قرن‌ها پیش اجدادشان با یكدیگر داده بودند،‌ دیگر مسابقه‌ای برگزار نكرده بودند، موافقت كردند و برای مسابقه حاضر شدند. مسیر مسابقه مشخص شد و حیوانات در دو طرف مسیر ایستادند تا به تشویق دوندگان بپردازند. داركوب با كوبیدن نوك خود به درخت آغاز مسابقه را اعلام كرد. خرگوش با سرعتی باورنكردنی دوید و پس از سه دقیقه به خط پایان رسید. لاك‌پشت اما با كندی قدم از قدم برمی‌داشت و یك ساعت و 35 دقیقه بعد از حركت، خود را به خط پایان رساند. خبرنگاران گرد هردو دونده را گرفتند تا با آنها مصاحبه كنند. پس از آن‌كه برگزاركنندگان مسابقه یك بنز بزرگ تبلیغاتی پشت سر خرگوش و لاك‌پشت گذاشتند، خبرنگاری سراغ آنها رفت تا كنفرانس مشترك خبری را برگزار كند. خبرنگار از خرگوش پرسید: «مسیر را چگونه دیدی؟» خرگوش گفت: «مسیر را ندیدم. من فقط خط پایان را دیدم و با سرعت به سوی آن دویدم.» خبرنگار از لاك‌پشت پرسید: «تو مسیر را چگونه دیدی؟» لاك‌پشت گفت: «مسیر بسیار زیبا بود. صدای باد در میان درختان می‌پیچید و درختان گیلاس شكوفه داده بودند. حیوانات جنگل در دو طرف مسیر ایستاده بودند و با جملاتی چون بجنب تن‌‌لش، بدو بابا یه ساعته اینجا وایسادیم، جون بكن كار داریم می‌خوایم بریم، مرا تشویق می‌كردند. آسمان نیز آبی بود و چند لكه ابر در آن خودنمایی می‌كرد.» خبرنگار رو به دوربین كرد و گفت: «بینندگان عزیز، زندگی لذتبخش را با دویدن به دنبال آینده از دست ندهیم. زندگی همین امروز است،‌ همین اكنون است، به شرطی كه خوب نگاه و درست استفاده كنیم.» سپس كاپ قهرمانی و جایزه نقدی را آوردند و به خرگوش دادند و از لاك‌پشت بابت حضورش در مسابقه تشكر كردند. خرگوش رفت تا جایزه نقدی مسابقه را به حسابش بریزد و تا مدتی به استراحت بپردازد و از اكنون‌های زندگی لذت ببرد و خوب نگاه و درست استفاده كند. لاك‌پشت نیز به سمت آشیانه‌اش رفت تا پیش از غروب، نانِ شبِ زن و بچه‌اش را فراهم كند.