خطر پری‌های خیلی‌خیلی مهربان!

گفت‌وگو با اسماعیل آذری درباره نقش قصه خوب در تربیت کودک

خطر پری‌های خیلی‌خیلی مهربان!

 دانشمندان می‌گویند، بچه‌ها از زمانی که به دنیا می‌آیند تا هفت سالگی در حال دریافت آنچه در پیرامونشان می‌گذرد، هستند، همه آنچه می‌بینند و می‌شنوند و لمس می‌کنند.آنها این دریافت‌ها را در مغز و ذهن خود نگه‌ می‌دارند و زندگی بزرگسالی خود را بر اساس این اندوخته‌‌ها، حالا هر چه باشد از خوب تا بد، برنامه‌ریزی می‌کنند.برای همین است، عالمان و آنها که به دنیای بهتر با آدم‌های بهتر و خوب‌تر فکر می‌‌کنند مدام هشدار می‌دهند، هفت سال اول زندگی بچه‌ها را دریابید که اگر درست بنا گذاشته شود بقیه عمرشان می‌دانند چگونه زندگی را مدیریت کنند. قصه‌‌گویی و داستان‌خوانی برای بچه‌ها یکی از راه‌های اثر‌گذاری بر ذهن و فکر آنهاست.بچه‌ها با قصه‌ها همذات‌پنداری کرده و راه و روش درست زیستن را یاد می‌گیرند؛ از مهارت‌های زندگی اجتماعی بگیر تا توانمندی‌های فردی.یکی از کسانی که به صورت جدی روی این موضوع کار می‌کند و بیشتر ساعات شبانه‌روز خود را وقف آن کرده، اسماعیل آذری، روحانی اهل کوهدشت است.
او چند سالی است به روستاهای محروم کهگیلویه و بویراحمد می‌رود، برای بچه‌های این روستاها کتاب می‌برد، آنها را تشویق به مطالعه می‌کند.بچه‌ها را دور هم جمع کرده برایشان قصه می‌‌‌خواند و با بازی‌های جمعی مهارت‌های زندگی بهتر را به آنها آموزش می‌دهد. دیروز در روزی که به‌نام « روز جهانی پری قصه‌ها» نامگذاری شده بود، با آذری هم‌صحبت شدم و درباره دنیای قصه‌ها و تاثیرش بر رفتار، گفتار و احساس بچه‌ها صحبت کردم.
 همذات‌پنداری‌های تاثیرگذار
به آذری می‌گویم، داستان‌‌های کودکان را آدم بزرگ‌‌ها می‌نویسند،آنها روایت و زاویه دیدخاص خود را از زندگی دارند،اما هر تفکری را نمی‌توان به ذهن بچه‌ها تزریق کرد، کدام نویسنده‌ها با چه زوایه‌ای می‌توانند، بیشترین تاثیر را بر بچه‌ها داشته باشند؟
این طلبه می‌گوید:نویسنده باید کودک‌شناس باشد و بداند آنچه می‌نویسد،پاسخ به کدام نیاز کودکان است از طرفی باید دایره واژگان و کلماتش که مناسب کودکان است زیاد باشد.بچه‌ها با شخصیت‌های قصه‌ها همذات‌پنداری کرده و از آنها الگو می‌گیرد.البته قصه‌گو و نوع روایت او بسیار مهم است.خودم وقتی داستانی را برای بچه‌ها می‌خوانم بعد نمایش همان داستان را هم اجرا می‌کنیم تا در ذهن بچه‌ها تثبیت شود و بر رفتار، گفتار و حتی نوشتار آنها تاثیر بگذارد.این تاثیر را در انشای آنها می‌توان دید و به مرور در گفتار و رفتار آنها.اگر قصه نوشته شده از زاویه روان‌شناسی و کودک‌شناسانه نوشته شده باشد به حل مسائل و مشکلات بچه‌ها کمک کرده و مهارت‌های آنها را برای روبه رو شدن با مسائل اجتماعی و خانوادگی افزایش می‌دهد.داستان‌هایی مانند « یک توپ برای همه». من داستان‌ها را موضوع بندی می‌کنم و بنا به شرایط برای بچه‌ها می‌خوانم.بچه‌ها در سنین پایین بیشتر نیازمند داستان‌هایی هستند که مهارت‌های گروهی و اجتماعی را به آنها بیاموزد و آنها را با دنیای پیرامونشان آشنا کند اما زمانی که بزرگ‌تر می‌شوند باید روی مهارت‌‌های فردی و رشد شخصی آنها متمرکز شد، توانمندی‌هایی مثل خودباوری.داستانی مثل قورباغه، قورباغه است. این داستان به سادگی اما تاثیرگذار به بچه‌ها یاد می‌دهد که به توانایی‌های شخصی خود توجه کرده و‌ آنها را گسترش دهند.این داستان به بچه‌ها می‌آموزد برخی چیزها را در زندگی می‌توان به دست آورد و بیشتر اوج گرفت اما برخی چیزها را نمی‌توان پس باید منطقی بود و درست عمل کرد.
 بچه‌هایی که تغییر می‌کنند
بچه‌ها به پدر و مادر و اطرافیان خود نگاه کرده و از آنها می‌آموزند.بچه‌های مناطق محروم که در خانواده‌هایی با سطح فرهنگ پایین و فقیر از نظر اقتصادی زندگی می‌کنند، دچار چالش‌های زیادی می‌شوند، اما این بچه‌ها الزما در آینده نباید سبک زندگی شبیه پدر و مادر خود داشته و مثلا همچنان در فقر زندگی کنند.داستان‌ها چگونه می‌توانند این هوشیاری را در کودکان به وجود آورند.
آذری می‌گوید: ما تلاش می‌کنیم، خلاقیت در بچه‌ها رشد یافته و به این نکته پی ببرند که باید برای تغییر شرایط خود فکر کنند.برای آنها دغدغه به وجود می‌آوریم تا از شرایط موجود به سمت شرایط مطلوب حرکت کنند.در این بخش «تفکر» اهمیت زیادی دارد.داستان‌ها به خلاقیت و تفکر کمک می‌کنند.کودکی که در مناطق محروم زندگی می‌کند، با خواندن داستان دنیای پیش رویش وسیع شده و درمی‌یابد که دنیا همان نقطه جغرافیایی که او در آن زندگی می‌کند، نیست.او می‌تواند با افزایش توانمندی‌های خود، شرایط زندگی‌اش را تغییردهد.تلاش می‌کنیم به بچه‌ها بیاموزیم که باید مهارت‌‌های خود را افزایش دهند، باید درس بخوانند، باید از خلاقیت خود استفاده کنند تا توانایی تغییر شرایط را پیدا کنند.این مهم‌ترین کاری است که قصه‌گویی و داستان‌خوانی برای بچه‌ها انجام می‌دهد.
دیو و پری یا به گفته امروزی‌ها قهرمان و ضدقهرمان موتور محرکه داستان‌ها، به‌خصوص قصه‌های مخصوص بچه‌هاست.پری‌ها معمولا در داستان‌ها هستند تا در شرایط سخت به یاری بچه‌ها بیایند، مثل پری سیندرلا یا پری پینوکیو یا ماه پیشونی داستان‌های قدیمی‌تر ایرانی.اما چند سالی است به این پری‌های مهربان شک شده و بسیاری از روان‌شناسان معتقدند این پری‌ها به بچه‌ها استقلال و روی پای خودایستادن را یاد نمی‌‌دهند و به کودکان چنین القا می‌کنند که یکی می‌آید و همه مشکلات را حل می‌کند.از اسماعیل آذری می‌پرسم آیا داستان‌های امروز تغییر کرده‌اند که چنین تفکری را به بچه‌ها القا نکنند و آنها را از تلاش بیشتر منع نکنند.
این قصه‌گو می‌گوید: برخی قصه‌نویس‌های ایرانی که برای بچه‌ها می‌نویسند خیلی هوشمندانه و هدفمند کار خود را انجام می‌‌دهند و دقیقا می‌دانند چه بنویسند که دنیای بچه‌ها را دگرگون کرده و‌آنها را به فعالیت و تفکر وادار کنند.یکی از این نویسنده‌ها علی شجاعی، پسر مهدی شجاعی است.این نویسنده کاملا می‌داند که بچه‌های امروزی به چگونه قهرمانی نیاز دارند. دوره قهرمان‌‌های فردی تمام شده و او با داستان‌هایش به بچه‌ها یادآوری می‌‌کند که برای موفقیت باید گروهی وارد عمل شوند.این روش داستان‌نویسی کارکرد خاص خود را دارد، دیگر از آن پری‌های خیالی خبری نیست که بچه‌ها را به این امید نگه‌دارد که عاقبت روزی کسی خواهد آمد و شرایط تغییر خواهد کرد.بچه‌ها با خواندن داستان‌های امروزی یاد می‌گیرند باید خودشان وارد عمل شده و اگر دست به کار شوند حتما خدا و فرشته‌هایش به آنها کمک خواهند کرد.آنچه مهم است، یادگیری و استفاده از دانش و آگاهی در عمل است.
آذری تاکید می‌کند، داستان‌ها حتی به کودکان یاد می‌دهد، چگونه خلآ عاطفی خود را پر کنند.اگر کودکی در خانه و مدرسه کتک می‌خورد، عاطفه‌اش آسیب دیده و دچار گسست می‌شود، هیچ چیز نمی‌تواند جای عاطفه و مهر اعضای خانواده و به‌خصوص پدر و مادر را برای او پر کند اما با همه اینها داستان‌ها به بچه‌ها یاد می‌دهد که چگونه وارد گفت‌وگو شده و مشکلات خود را بازگو کرده و حتی در جمع‌های دوستانه نیازهای خود را بیان کرده و از دیگران کمک بخواهند.