طعم ماسه با عسل

طعم ماسه با عسل


  فاطمه عبادی: هنرمند نقاش اهل بندر ماهشهر، فارغ‌التحصیل گرافیك و زاده سال 68 است. او را به‌واسطه طرح‌های زنده و سریعش با ماسه، پنجه طلایی می‌خوانند. عبادی نمونه كسانی است كه چالش را به فرصت بدل كرده، او با ماسه نقاشی می‌كند. ماسه یادآور ساحل و دریاست ولی برای خوزستانی‌ها معنای دیگری هم دارد. آنان در بیشتر ایام سال با گرد و خاك دست و پنجه نرم می‌كنند و هوایشان علاوه بر اكسیژن،‌ افزودنی‌هایی مثل ماسه و... هم دارد. این‌گونه است كه می‌توان از هنر عبادی خوانش دیگری هم داشت و گفت كار او با توجه به ریشه‌ها و اصالتش خواه ناخواه ادامه دارد و با كشیدن نقاشی روی سن عصر جدید پایان نمی‌یابد. این هنرمند در نخستین نقاشی‌اش در برنامه همین موضوع هوای اهواز را دستمایه قرار داد و البته شعاری كه روی كارش نوشت، با انتقاد داوران همراه بود.
  قصه یك قلب: ماسه‌های روی شیشه راوی قصه اهدای یك قلب و امتداد یك آدم در كالبد دیگری و در نتیجه بقای یك نسل بودند. عبادی همچنین در نقاشی خود نقش مادر را پررنگ كرده بود و در نهایت با حضور همسر و فرزندش روی سن از تاثیر مادر بودن خود برای انتخاب این سوژه و اهمیت پرداختن به جایگاه مادر گفت.
  چرا عبادی؟ او هر چه رفت در كارش یك قدم جلوتر گذاشت و در فینال سوژه‌ای را برگزید كه احساسات بسیاری را برانگیخت. به همین دلیل می‌توان انتظار داشت هنر او در نقاشی آن هم با ابزاری غیرمعمول و همچنین توانایی‌اش در قصه‌گویی، در كنار فضای احساسی كه با دعوت از شخصیت‌های حقیقی نقاشی‌اش روی سن ایجاد كرد، می‌توانند او را به جایگاه برتر برسانند.
  داوران چه گفتند؟ سیدبشیر حسینی حسابی با اجرای عبادی متاثر شد و اشك ریخت. دیگر داوران هم نظر مثبتی نسبت به كار او و انتخاب سوژه‌اش داشتند و بدون هیچ‌گونه نظر نقادانه‌ای تنها به ارائه تحلیل برای روشن‌تر شدن زوایای پنهان اجرای این شركت‌كننده بسنده كردند.
  اگر برنده شدی...؟ فاطمه عبادی گفت اگر برنده 500 میلیون تومان شود، این جایزه را صرف گسترده كردن آموزشگاهش می‌كند و در واقع با توسعه كار خود ضمن اشتغال‌زایی برای عده‌ای، پذیرای تعداد بیشتری از علاقه‌مندان به نقاشی می‌شود.
  حاشیه‌ای كه هم‌سنگ اجرا جذاب بود: در پایان اجرا ، عبادی گفت این قصه را از روی واقعیت كشیده است. او بیان كرد  از عصر جدیدی‌ها قصه مادری را شنیده كه حاضر شده قلب دختر مرگ مغزی شده‌اش را به مردی اهدا كند. سپس مادر پریسا، اهداكننده قلب و رامین دریافت كننده‌ای كه حدود 18 سال است با قلب پریسا زندگی می‌كند روی سن آمدند. دختر رامین هم آمد، نام او را به خاطر زنده نگهداشتن یاد پریسا، پریسا گذاشته بودند. حضور این دو خانواده، حرف‌های آنان و لحظه‌ای كه مادر، پریسای كوچك را درآغوش كشید، لحظه‌های ماه عسل گونه‌ای را در فضای استودیو و برای مخاطبان ایجاد كرد. این فضا همان‌قدر كه دوستداران خود را داشت، نگاه منتقدان را نیز جلب كرد.