دختر 5 ساله، شاهد كشتن پدرش توسط 2 مرد افغان بود
سناریوی زن خیانتكار برای قتل هولناك شوهر
«زن جوان همیشه از كتكهای همسرش میگفت. حتی ادعا میكرد، شوهرش او را با مردان تنها میگذارد. من هم برای اینكه به او كمك كنم تصمیم به قتل شوهرش گرفتم.» این بخشی از اعترافات اولیه پسر افغان است كه جنایتی هولناك را در باغی در محمدشهر كرج مرتكب شد. خلیل و دوستش پس از اینكه مرد ایرانی با توطئه همسرش به باغ آمد، او را كشتند و جسدش را داخل چاهی انداختند. این هفته در«پشت صحنه یك جنایت» با تشریح جزئیات دادگاه متهمان این پرونده پای صحبتهای خلیل نشستیم و در گفتوگو با یک كارشناس انگیزه این جنایتها را بررسی كردیم.
به گزارش خبرنگار جامجم، نخستین برگ این پرونده شهریور 93 و پس از ناپدید شدن مردی به نام محمد در اسلامشهر تشكیل شد. برادر محمد با مراجعه به پلیس با طرح شكایتی گفت: برادرم همراه همسر و دختر پنج سالهاش در شهرك واوان زندگی میكردند. چند روزی است از او خبر ندارم و همسرش هم جواب درستی نمیدهد. فكر میكنم بلایی سر برادرم آمده است.
پس از این شكایت تحقیقات كارآگاهان پلیس آگاهی اسلامشهر آغاز شد و همسر محمد به عنوان نخستین مظنون مقابل افسر تحقیق قرار گرفت و گفت: من و همسرم هیچ مشكلی با هم نداشتیم. او رفیق باز بود و با دوستانش زیاد سفر میرفتند. چند روز قبل از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت . به تصور اینكه او سفر رفته، شكایتی را مطرح نكردم.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینكه ماموران متوجه اختلاف محمد و همسرش شدند. با افشای این موضوع تحقیقات روی زن جوان به نام سمیرا متمركز شد. پس از سه ماه از ناپدید شدن مرد جوان، ردیابی خط تلفن همراه سمیرا ماموران را به یك پسر افغان به نام خلیل رساند. سمیرا و خلیل با هم ارتباط پنهانی داشتند . سمیرا دوباره دستگیر شد و این بار اعتراف كرد با همدستی خلیل و مرد افغان دیگری به نام جمشید شوهرش را كشتهاند. متهمان در یك باغ در محمدشهر كرج دستگیر شدند و به این قتل اعتراف كردند. خلیل و جمشید اعتراف كردند كه تحت وسوسههای سمیرا، شوهر او را با ضربههای قمه كشته و هر دو در قتل همدستی داشتهاند.
پس از تكمیل تحقیقات، پرونده برای محاكمه به شعبه اول دادگاه كیفری یك استان البرز ارسال شد. متهمان روز سهشنبه به ریاست قاضی قیومی و با حضور قاضی رنجبر پای میز محاكمه قرار گرفتند. ابتدای این جلسه نماینده دادستان با قرائت كیفرخواست گفت: در این پرونده براساس كیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب كرج، خلیل 25 ساله و جمشید 24 ساله متهم به مشاركت در قتل عمدی مرد مسلمان به نام محمد و مخفی كردن جسد مقتول هستند. خلیل همچنین متهم به شرب خمر است.
وی ادامه داد: متهم ردیف سوم به نام سمیرا
34 ساله كه همسر مقتول است نیز متهم به معاونت در قتل است. او از طریق فریب شوهرش او را به محل جنایت برده و دو همدستش او را كشته اند. با توجه به درخواست اولیایدم تقاضای اشد مجازات را برای متهمان دارم.
در ادامه جلسه محاكمه برادر مقتول بهعنوان قیم دختر پنج ساله برادرش تقاضای قصاص كرد. دختر مقتول که اکنون ده ساله است هم گفت: من میدانم منظور از قصاص چیست و برای دو متهم مرد، تقاضای قصاص دارم اما از مادرم میگذرم و او را میبخشم.
در ادامه سه متهم در بخش علنی دادگاه به دفاع از اتهامشان پرداختند و منكر قتل محمد شده و یكدیگر را مقصر ماجرا معرفی كردند.
خلیل با رد اتهامش گفت: اتهام شرب خمر و
مخفی كردن جسد را قبول دارم اما جمشید مرتكب قتل شد و محمد را كشت. زمانی كه محمد را كشت، سمیرا و دختر پنج سالهاش هم نظاره گر قتل بودند و هیچ واكنشی نشان ندادند. جمشید هم با رد این اعترافات گفت: وقتی با قمه بالای سر محمد رفتم، نتوانستم او را بزنم. قمه از دستم افتاد و خلیل با آن چند ضربه به مقتول زد. من فریب خلیل را خوردم. او ادعا كرده بود، محمد مزاحم خواهرش است و قصد تنبیه او را دارد. من وقتی محمد و سمیرا به باغ آمدند تازه متوجه ماجرا شدم. سمیرا هم ادعاهای جدیدی را مطرح كرد و مدعی شد، بعد از دوستی با خلیل او شروع به تهدید میكرد.
او از من خواست شوهرم را به باغ بیاورم. من هم برای حفظ جان دخترم، مجبور به همكاری با او شدم.
پس از دفاعیات متهمان، رئیس دادگاه ختم این جلسه را اعلام كرد.
قربانی وسوسههای سمیرا شدم
سه متهم؛ دو مرد و یك زن. دو مرد تبعه افغانستان و یک زن ایرانی. هر سه، متهمان پرونده قتل در باغی در محمدشهر كرج هستند. قتلی هولناك كه به خاطر رابطهای شیطانی رقم خورد. رابطهای كه وسوسههای زن جوان آن را رقم زد. و حالا بعد از پنج سال از این جنایت سه متهم به ایستگاه محاكمه رسیدند و روایتی جدید از قتل را تعریف میكنند و فراموش كردهاند كه پیش از این بارها به همدستی در قتل اعتراف كرده و زیر آن را امضا كرده و انگشت زده بودند. خلیل، متهم ردیف اول است كه دوستی او با مقتول باعث رقم خوردن این جنایت شد. او وقتی تصادفی شماره سمیرا را گرفت و شروع به صحبت كرد، هرگز فكر نمیكرد این آشنایی پایانی خونین داشته باشد.
چند وقت است به ایران آمدی؟
پدر و مادرم متولد افغانستان هستند و سالها قبل به ایران آمدند. من در ایران متولد شدم.
چطور با سمیه آشنا شدی؟
یك روز تلفنی را اشتباه گرفتم و زنی جواب داد. همان تماس باعث آشنایی ما شد.
همدیگر را هم میدیدید؟
بله. قهوهخانه میرفتیم.
میدانستی متاهل است؟
بله، همه چیز را به من گفته بود.
چرا شوهرش را كشتی؟
من او را نكشتم. وقتی با محمد درگیر شدم، جمشید با قمهای كه همراه داشت چند ضربه به او زد كه باعث مرگش شد.
انگیزه تان از اینكه او را به باغ كشیدید چه بود؟
سمیرا همیشه از رفتارهای همسرش گلایه میكرد و میگفت او رفیقباز است و دوستانش را به خانه میآورد. هر وقت هم اعتراض میكرد، كتكش میزند. خرجی خانه را هم نمیداد. یك روز سمیرا پیشنهاد داد شوهرش را بكشیم. من هم قبول كردم، ولی قصدم كشتن نبود. فقط میخواستم او را بترسانم. سمیرا به دروغ گفته بود، این باغ متعلق به دوستش است و در اینجا قصد ساخت و ساز دارد. به این بهانه و برای بررسی هزینه نقشهبرداری شوهرش را به باغ آورد. من ابتدا با او درگیر شدم و بعد جمشید او را كشت.
جسد را چه كردی؟
در باغ چاهی بود. جسد را با كمك جمشید در چاه انداختیم. شب بعد دوباره به باغ آمدیم و داخلش خاك ریختیم.
میخواستی با سمیرا ازدواج كنی؟
نه. چنین قصدی نداشتیم. بیشتر قصد داشتم به او كمك كنم.
حرف آخر؟
من قربانی وسوسههای شیطانی سمیرا شدم و مقصر اصلی او است. قول داده بود اگر قتل را گردن بگیرم، رضایت اولیایدم را جلب میكند اما هیچ كاری برای ما نكرد.
مردان، قربانی وسوسه زنان
در پروندههای شوهركشی ما شاهد هستیم زنان كمتر خود مرتكب قتل می شوند و بیشتر با كمك مرد دیگری نقشه جنایت را انجام میدهند. در این جنایتها شاهدیم، زنان پس از دوستی با مردان غریبه ادعاهایی مانند بدرفتاری شوهر، مشكلات مالی و... را مطرح كرده و پس از مدتی با ادعای اینكه با مرگ شوهر میتوانند راحتتر ارتباط داشته باشند یا ازدواج كنند، شخص ثالث را برای جنایت ترغیب میكنند. با ارتكاب این جنایتها دو مرد قربانی ارتباط پنهانی یك زن میشوند. شوهرش كه قربانی جنایت میشود و شخص سوم به اتهام ارتكاب قتل به قصاص محكوم میشود. زن هم با اتهام معاونت روبهرو شده و به حبس محكوم میشود. در این پرونده هم زن با ادعای اینكه شوهرش او را كتك میزند، پسر افغان را ترغیب به جنایت میكند و متهم اصلی با همدستی دوستش جنایتی تلخ را در مقابل چشمان دختر مقتول انجام میدهند.در ماجرای این قتل جدا از بحث درباره انگیزه قتل و مجازات، موضوعی كه باید به آن توجه كرد وضعیت روحی دختربچه است، زیرا صحنه قتل پدر و زندانی شدن مادر تاثیر تلخی بر روحیه او گذاشته و اگر درمان نشود در آینده میتواند زمینه بروز اتفاقاتی باشد.
پس از این شكایت تحقیقات كارآگاهان پلیس آگاهی اسلامشهر آغاز شد و همسر محمد به عنوان نخستین مظنون مقابل افسر تحقیق قرار گرفت و گفت: من و همسرم هیچ مشكلی با هم نداشتیم. او رفیق باز بود و با دوستانش زیاد سفر میرفتند. چند روز قبل از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت . به تصور اینكه او سفر رفته، شكایتی را مطرح نكردم.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینكه ماموران متوجه اختلاف محمد و همسرش شدند. با افشای این موضوع تحقیقات روی زن جوان به نام سمیرا متمركز شد. پس از سه ماه از ناپدید شدن مرد جوان، ردیابی خط تلفن همراه سمیرا ماموران را به یك پسر افغان به نام خلیل رساند. سمیرا و خلیل با هم ارتباط پنهانی داشتند . سمیرا دوباره دستگیر شد و این بار اعتراف كرد با همدستی خلیل و مرد افغان دیگری به نام جمشید شوهرش را كشتهاند. متهمان در یك باغ در محمدشهر كرج دستگیر شدند و به این قتل اعتراف كردند. خلیل و جمشید اعتراف كردند كه تحت وسوسههای سمیرا، شوهر او را با ضربههای قمه كشته و هر دو در قتل همدستی داشتهاند.
پس از تكمیل تحقیقات، پرونده برای محاكمه به شعبه اول دادگاه كیفری یك استان البرز ارسال شد. متهمان روز سهشنبه به ریاست قاضی قیومی و با حضور قاضی رنجبر پای میز محاكمه قرار گرفتند. ابتدای این جلسه نماینده دادستان با قرائت كیفرخواست گفت: در این پرونده براساس كیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب كرج، خلیل 25 ساله و جمشید 24 ساله متهم به مشاركت در قتل عمدی مرد مسلمان به نام محمد و مخفی كردن جسد مقتول هستند. خلیل همچنین متهم به شرب خمر است.
وی ادامه داد: متهم ردیف سوم به نام سمیرا
34 ساله كه همسر مقتول است نیز متهم به معاونت در قتل است. او از طریق فریب شوهرش او را به محل جنایت برده و دو همدستش او را كشته اند. با توجه به درخواست اولیایدم تقاضای اشد مجازات را برای متهمان دارم.
در ادامه جلسه محاكمه برادر مقتول بهعنوان قیم دختر پنج ساله برادرش تقاضای قصاص كرد. دختر مقتول که اکنون ده ساله است هم گفت: من میدانم منظور از قصاص چیست و برای دو متهم مرد، تقاضای قصاص دارم اما از مادرم میگذرم و او را میبخشم.
در ادامه سه متهم در بخش علنی دادگاه به دفاع از اتهامشان پرداختند و منكر قتل محمد شده و یكدیگر را مقصر ماجرا معرفی كردند.
خلیل با رد اتهامش گفت: اتهام شرب خمر و
مخفی كردن جسد را قبول دارم اما جمشید مرتكب قتل شد و محمد را كشت. زمانی كه محمد را كشت، سمیرا و دختر پنج سالهاش هم نظاره گر قتل بودند و هیچ واكنشی نشان ندادند. جمشید هم با رد این اعترافات گفت: وقتی با قمه بالای سر محمد رفتم، نتوانستم او را بزنم. قمه از دستم افتاد و خلیل با آن چند ضربه به مقتول زد. من فریب خلیل را خوردم. او ادعا كرده بود، محمد مزاحم خواهرش است و قصد تنبیه او را دارد. من وقتی محمد و سمیرا به باغ آمدند تازه متوجه ماجرا شدم. سمیرا هم ادعاهای جدیدی را مطرح كرد و مدعی شد، بعد از دوستی با خلیل او شروع به تهدید میكرد.
او از من خواست شوهرم را به باغ بیاورم. من هم برای حفظ جان دخترم، مجبور به همكاری با او شدم.
پس از دفاعیات متهمان، رئیس دادگاه ختم این جلسه را اعلام كرد.
قربانی وسوسههای سمیرا شدم
سه متهم؛ دو مرد و یك زن. دو مرد تبعه افغانستان و یک زن ایرانی. هر سه، متهمان پرونده قتل در باغی در محمدشهر كرج هستند. قتلی هولناك كه به خاطر رابطهای شیطانی رقم خورد. رابطهای كه وسوسههای زن جوان آن را رقم زد. و حالا بعد از پنج سال از این جنایت سه متهم به ایستگاه محاكمه رسیدند و روایتی جدید از قتل را تعریف میكنند و فراموش كردهاند كه پیش از این بارها به همدستی در قتل اعتراف كرده و زیر آن را امضا كرده و انگشت زده بودند. خلیل، متهم ردیف اول است كه دوستی او با مقتول باعث رقم خوردن این جنایت شد. او وقتی تصادفی شماره سمیرا را گرفت و شروع به صحبت كرد، هرگز فكر نمیكرد این آشنایی پایانی خونین داشته باشد.
چند وقت است به ایران آمدی؟
پدر و مادرم متولد افغانستان هستند و سالها قبل به ایران آمدند. من در ایران متولد شدم.
چطور با سمیه آشنا شدی؟
یك روز تلفنی را اشتباه گرفتم و زنی جواب داد. همان تماس باعث آشنایی ما شد.
همدیگر را هم میدیدید؟
بله. قهوهخانه میرفتیم.
میدانستی متاهل است؟
بله، همه چیز را به من گفته بود.
چرا شوهرش را كشتی؟
من او را نكشتم. وقتی با محمد درگیر شدم، جمشید با قمهای كه همراه داشت چند ضربه به او زد كه باعث مرگش شد.
انگیزه تان از اینكه او را به باغ كشیدید چه بود؟
سمیرا همیشه از رفتارهای همسرش گلایه میكرد و میگفت او رفیقباز است و دوستانش را به خانه میآورد. هر وقت هم اعتراض میكرد، كتكش میزند. خرجی خانه را هم نمیداد. یك روز سمیرا پیشنهاد داد شوهرش را بكشیم. من هم قبول كردم، ولی قصدم كشتن نبود. فقط میخواستم او را بترسانم. سمیرا به دروغ گفته بود، این باغ متعلق به دوستش است و در اینجا قصد ساخت و ساز دارد. به این بهانه و برای بررسی هزینه نقشهبرداری شوهرش را به باغ آورد. من ابتدا با او درگیر شدم و بعد جمشید او را كشت.
جسد را چه كردی؟
در باغ چاهی بود. جسد را با كمك جمشید در چاه انداختیم. شب بعد دوباره به باغ آمدیم و داخلش خاك ریختیم.
میخواستی با سمیرا ازدواج كنی؟
نه. چنین قصدی نداشتیم. بیشتر قصد داشتم به او كمك كنم.
حرف آخر؟
من قربانی وسوسههای شیطانی سمیرا شدم و مقصر اصلی او است. قول داده بود اگر قتل را گردن بگیرم، رضایت اولیایدم را جلب میكند اما هیچ كاری برای ما نكرد.
مردان، قربانی وسوسه زنان
در پروندههای شوهركشی ما شاهد هستیم زنان كمتر خود مرتكب قتل می شوند و بیشتر با كمك مرد دیگری نقشه جنایت را انجام میدهند. در این جنایتها شاهدیم، زنان پس از دوستی با مردان غریبه ادعاهایی مانند بدرفتاری شوهر، مشكلات مالی و... را مطرح كرده و پس از مدتی با ادعای اینكه با مرگ شوهر میتوانند راحتتر ارتباط داشته باشند یا ازدواج كنند، شخص ثالث را برای جنایت ترغیب میكنند. با ارتكاب این جنایتها دو مرد قربانی ارتباط پنهانی یك زن میشوند. شوهرش كه قربانی جنایت میشود و شخص سوم به اتهام ارتكاب قتل به قصاص محكوم میشود. زن هم با اتهام معاونت روبهرو شده و به حبس محكوم میشود. در این پرونده هم زن با ادعای اینكه شوهرش او را كتك میزند، پسر افغان را ترغیب به جنایت میكند و متهم اصلی با همدستی دوستش جنایتی تلخ را در مقابل چشمان دختر مقتول انجام میدهند.در ماجرای این قتل جدا از بحث درباره انگیزه قتل و مجازات، موضوعی كه باید به آن توجه كرد وضعیت روحی دختربچه است، زیرا صحنه قتل پدر و زندانی شدن مادر تاثیر تلخی بر روحیه او گذاشته و اگر درمان نشود در آینده میتواند زمینه بروز اتفاقاتی باشد.