سعیدعلی حسینی از دلایل ترک اردوی تیم ملی وزنهبرداری و حواشی بعد از آن میگوید
تمرینات اشتباه به من ضربه زد
با كوتاهی فدراسیون وزنهبرداری در ارسال نام سعید علی حسینی برای حضور در رقابتهای گزینشی سوئیس، این وزنهبردار فوق سنگین، شانس حضور در المپیك توكیو را از دست داد. سعید علی حسینی كه در رقابتهای جهانی 2017 و بازیهای آسیایی 2018، روی سكو رفت، حالا همچون دو المپیك 2012 و 2016، المپیك 2020 را هم باید از خانه تماشا كند. برای او كه حالا در 31 سالگی، مورد بی مهری قرار گرفته، آیا زمان، زمان خداحافظی است؟! خودش میگوید نه! سعید این روزها با انگیزهتر از همیشه است تا برخی چیزها را به برخیها ثابت كند.
میگویند به خاطر آزمایش دوپینگ اردوی تیم ملی را ترك كردی...
بله! من هم این را شنیدهام و متاسفم كه سرمربی تیم ملی هرجا مینشیند، برای وارونه جلوه دادن حقیقت این را میگوید. اتفاقا باید بگویم وقتی بعد از ركوردگیری، سه هفته آزمایش دوپینگ را عقب انداختند، یعنی تیم مشكل داشت، نه سعید! محمدحسین برخواه بهتر از هر كس دیگر در جریان آسیبدیدگی من بود. پرونده پزشكی من پیش دكتر نوروزی موجود است. من حتی در خلال اردوی نور و در همان مازندران پیش فیزیوتراپ رفتم. اما برخواه دائم به من میگفت تمرین كن، چیزی نمیشود! او بدون توجه به اینكه من زانویم را عمل كردهام، تمریناتی برایم در نظر میگرفت كه متناسب با شرایط من نبود و باعث میشد آسیبدیدگی من هر روز تشدید شود.
یعنی تو، سرمربی تیم ملی را مقصر آسیبدیدگیات میدانی...
من بعد از رقابتهای آسیایی چین، زیر نظر سرمربی تیم ملی تمرین كردم و كاملا با برنامههای ایشان پیش رفتم، اما برخی تمرینات سنگین و پرفشار باعث شد كشاله پایم آسیب ببیند. او حتی اجازه نمیداد من حرکتهای مکمل را بیایم و اعتقادی به این حرکتها نداشت. سرمربی تیم ملی بدون توجه به شرایط پای من، دائم با من بدرفتاری میكرد و میگفت تو هم داری راه كیانوش رستمی را میروی! البته ایشان رفتاری شبیه به این را پیش از این با مجید عسكری، علی مكوندی، همایون تیموری، علیرضا سلیمانی محمدرضا براری و حتی علی هاشمی هم داشت و بارها ثابت كرده بود كه مربی انعطافپذیری نیست.
با این حال خیلیها میگویند خود سعید هم نباید اردوی تیم ملی را ترك میكرد...
آنها باید جای من در اردو باشند و بعد قضاوت كنند. برخواه با اینكه از آسیبدیدگی من مطلع بود، بارها به من گفته بود اگر در ركوردگیری شركت نكنم از تیم خط خواهم خورد. او حتی به كنایه میگفت، كسانی كه سنشان بالاتر است اگر شانس مدال نباشند به جهانی اعزام نمیشوند. این صحبتها تا یك روز قبل از ركوردگیری هم ادامه داشت و من هم دیدم با این شرایط دیگر لزومی ندارد در اردو بمانم. با این حال حتی اگر هم اشتباه از من بوده باشد، پس نقش فدراسیون چیست؟ آیا آنها نباید برای ورزشكاران ملیشان برنامه داشته باشند؟ مگر فدراسیون متولی اصلی وزنهبرداری نیست؟ اینكه به بهانه مصدومیت اسم مرا برای گزینشی سوئیس رد نكردند، چه توجیهی دارد؟ مطمئن باشید حتی اگر اسم مرا برای گزینشی سوئیس رد میکردند بازهم قبل از المپیک جلسه صوری میگذاشتند و میگفتند شورای فنی گفته این نفرات به المپیک بروند. الان هم آنها میخواهند با عوام فریبی و مقصر جلوه دادن ورزشكار، از زیربار مسؤولیت فرار كنند.
حالا سوال اصلی این است كه برنامه سعید علی حسینی برای آینده چیست، آیا برای همیشه از وزنهبرداری خداحافظی میكند؟!
هرگز. من با انگیزهتر از قبل در لیگ وزنهبرداری شركت میكنم تا به همه ثابت كنم اگر در المپیك نیستم، بهدلیل برخی نیتهای بدی بود كه باعث شد به جای حفظ من، در مسیر حذف من قدم بردارند. من با وزنههایی كه میزنم ثابت میكنم این فدراسیون و سرمربی تیم ملی بودند كه شرایط را برای من مهیا نكردند و نخواستند من در المپیك حاضر باشم. من اگر بعد از هشت سال دوباره به صحنه رقابت برگشتهام، دو هدف بزرگ داشتم. اول خودم و تواناییهایم را ثابت كنم و دوم هم اینكه جوابگوی محبتهای مردم باشم. البته در این راه افرادی هستند كه نه تنها كمك نمیكنند، بلكه سد راه من شدهاند. اما این بار دیگر تسلیم نمیشوم و اجازه نمیدهم برخی نیتهای بد، مرا از هدفهایی كه دارم دور کند.
میگویند به خاطر آزمایش دوپینگ اردوی تیم ملی را ترك كردی...
بله! من هم این را شنیدهام و متاسفم كه سرمربی تیم ملی هرجا مینشیند، برای وارونه جلوه دادن حقیقت این را میگوید. اتفاقا باید بگویم وقتی بعد از ركوردگیری، سه هفته آزمایش دوپینگ را عقب انداختند، یعنی تیم مشكل داشت، نه سعید! محمدحسین برخواه بهتر از هر كس دیگر در جریان آسیبدیدگی من بود. پرونده پزشكی من پیش دكتر نوروزی موجود است. من حتی در خلال اردوی نور و در همان مازندران پیش فیزیوتراپ رفتم. اما برخواه دائم به من میگفت تمرین كن، چیزی نمیشود! او بدون توجه به اینكه من زانویم را عمل كردهام، تمریناتی برایم در نظر میگرفت كه متناسب با شرایط من نبود و باعث میشد آسیبدیدگی من هر روز تشدید شود.
یعنی تو، سرمربی تیم ملی را مقصر آسیبدیدگیات میدانی...
من بعد از رقابتهای آسیایی چین، زیر نظر سرمربی تیم ملی تمرین كردم و كاملا با برنامههای ایشان پیش رفتم، اما برخی تمرینات سنگین و پرفشار باعث شد كشاله پایم آسیب ببیند. او حتی اجازه نمیداد من حرکتهای مکمل را بیایم و اعتقادی به این حرکتها نداشت. سرمربی تیم ملی بدون توجه به شرایط پای من، دائم با من بدرفتاری میكرد و میگفت تو هم داری راه كیانوش رستمی را میروی! البته ایشان رفتاری شبیه به این را پیش از این با مجید عسكری، علی مكوندی، همایون تیموری، علیرضا سلیمانی محمدرضا براری و حتی علی هاشمی هم داشت و بارها ثابت كرده بود كه مربی انعطافپذیری نیست.
با این حال خیلیها میگویند خود سعید هم نباید اردوی تیم ملی را ترك میكرد...
آنها باید جای من در اردو باشند و بعد قضاوت كنند. برخواه با اینكه از آسیبدیدگی من مطلع بود، بارها به من گفته بود اگر در ركوردگیری شركت نكنم از تیم خط خواهم خورد. او حتی به كنایه میگفت، كسانی كه سنشان بالاتر است اگر شانس مدال نباشند به جهانی اعزام نمیشوند. این صحبتها تا یك روز قبل از ركوردگیری هم ادامه داشت و من هم دیدم با این شرایط دیگر لزومی ندارد در اردو بمانم. با این حال حتی اگر هم اشتباه از من بوده باشد، پس نقش فدراسیون چیست؟ آیا آنها نباید برای ورزشكاران ملیشان برنامه داشته باشند؟ مگر فدراسیون متولی اصلی وزنهبرداری نیست؟ اینكه به بهانه مصدومیت اسم مرا برای گزینشی سوئیس رد نكردند، چه توجیهی دارد؟ مطمئن باشید حتی اگر اسم مرا برای گزینشی سوئیس رد میکردند بازهم قبل از المپیک جلسه صوری میگذاشتند و میگفتند شورای فنی گفته این نفرات به المپیک بروند. الان هم آنها میخواهند با عوام فریبی و مقصر جلوه دادن ورزشكار، از زیربار مسؤولیت فرار كنند.
حالا سوال اصلی این است كه برنامه سعید علی حسینی برای آینده چیست، آیا برای همیشه از وزنهبرداری خداحافظی میكند؟!
هرگز. من با انگیزهتر از قبل در لیگ وزنهبرداری شركت میكنم تا به همه ثابت كنم اگر در المپیك نیستم، بهدلیل برخی نیتهای بدی بود كه باعث شد به جای حفظ من، در مسیر حذف من قدم بردارند. من با وزنههایی كه میزنم ثابت میكنم این فدراسیون و سرمربی تیم ملی بودند كه شرایط را برای من مهیا نكردند و نخواستند من در المپیك حاضر باشم. من اگر بعد از هشت سال دوباره به صحنه رقابت برگشتهام، دو هدف بزرگ داشتم. اول خودم و تواناییهایم را ثابت كنم و دوم هم اینكه جوابگوی محبتهای مردم باشم. البته در این راه افرادی هستند كه نه تنها كمك نمیكنند، بلكه سد راه من شدهاند. اما این بار دیگر تسلیم نمیشوم و اجازه نمیدهم برخی نیتهای بد، مرا از هدفهایی كه دارم دور کند.