بررسی وضعیت موكبهای شرق كشور و زائران پاكستانی افغان و هندو در گفتوگوی جامجم با یك فعال فرهنگی
موکب های شرقی
میرجاوه و تایباد اولین شهرهایی است كه زائران اربعین از كشورهای شرقی را میپذیرند و بعد موكبهایی در میرجاوه، زاهدان، بروات، فهرج، نرماشیر و بم میزبان همسایههای شرقی هستند. مثل همه موكبها، در موكبهای شرقی هم آب و آذوقه فراهم است ولو كمتر، اما گویا زائران اربعین نیازهای دیگری دارند؛ نیازهایی از جنس فرهنگ و هنر؛ محصولاتی كه برای شیعیان كشورهای همسایه حكم كیمیا را دارد و ارزشمند است از بس كه در كشور خودشان در اقلیت واقع شده و مورد توجه و حمایتهای فرهنگی نبودهاند. درباره موكبهای شرقی و نیازهایشان با علیرضا محبی گفتوگو كردهایم كه از فعالان فرهنگی است و در كار كتاب. او هر سال اربعین مسافر كربلا بود، اما امسال قسمتش نشد و به همین دلیل ساده تصمیم گرفت همراه همسر و فرزند خردسالش به موكبها برود و در خدمت زائران باشد، اما او مرزهای شرقی را انتخاب كرد؛ چرا كه میدید كمتر به این مرزها و زائرانی كه از این سو میآیند، توجه میشود. وقتی با او گفتوگو كردیم در شهر بم بود و در موكب حضرت ابوالفضل(ع). قرار است به زاهدان برود و احتمالا به میرجاوه و خاش و سایر شهرها سر خواهد زد. آنچه در ادامه میآید، شرح حالی است از موكبهای شرقی و زائران كشورهای شرقی كه از زبان علیرضا محبی نقل شده است.
بیشتر میزبانان در شهرهای شرقی دانشآموزان هستند و نیز دانشجویان و طلبههایی كه بیشتر آنها در نهایت تا روز اربعین میتوانند خدمت كنند و بعد از آن كه فراغتشان تمام میشود، باید به درس و دانشگاه برگردند و این در حالی است كه زائران بعد از اربعین در راه بازگشت هستند و همچنان به خدمات و امكانات موكبها نیاز دارند. روزهای آخر مهرماه تا اواسط آبان كه زائران خسته، تشنه و گاه بیمار در راه برگشت هستند، كودكان محصل به درس و مدرسه بازگشتهاند و همین طور دانشجویان و طلاب.
برای بسیاری از زائران كشورهای شرقی، مسیر سفر حدود 4000 كیلومتر است و طاقتفرسا. بیشتر آنها در كشور خودشان مورد توجه قرار نمیگیرند چون از شیعیان هستند و در اقلیت قرار دارند. البته كاروانهای اهل سنت كه به ایران میرسد با میزبانی قابل توجه سنیهای سیستان و بلوچستان قرار میگیرند، اما لازم است اینجا در ایران، میزبان خوبی برای زائران شیعه باشیم.
اینجا امن است
نیازهای فرهنگی زائران كشورها را نمیشود، نادیده گرفت، اما قبل از هر چیز لازم است به نیازهای فرهنگی خودمان هم نگاهی داشته باشیم، به تابوها و بیاعتمادیهای بیاساس. اینجا در سرزمینهای شرقی بیشتر از هر چیز نیاز داریم به تمام مردم نشان بدهیم كه كشورمان امن است، كرمان و سیستان و بلوچستان یا هیچ كجای دیگر شرق ایران ناامن نیست. لازم است بدانیم كه چرا این مناطق نه مقصد گردشگری است و نه مكانی برای سرمایهگذاری.
مردم شهرهای شرقی شاید با كمبود امكانات
دست و پنجه نرم كنند، شاید موكبهای این منطقه هر چه از شمال به جنوب میرویم كم رونقتر باشند، اما تمام این شهرها امن هستند.
امكانات هست، اما كم است
در مرزهای شرقی اوضاع به اندازهای كه گمان میكردم، بد نبود و برای زائران توسط مردم منطقه امكاناتی فراهم شده. قصدم این بود كه در بخش پذیرایی مثلا در آشپزخانه یك موكب مشغول به كار شوم، اما بهتر دیدم در زمینه رسانهای فعالیت كنم چون علاوه بر اینكه مناطق شرقی مثل خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، كرمان و بهخصوص شرق و جنوب كرمان كمتر مورد توجه است، به كشورهای شرقی و همسایههایمان در این سوی مرز هم كمتر توجه كردهایم.
مردم كشورهای پاكستان، افغانستان و حتی هند تا 150 سال پیش به زبان فارسی حرف میزدند و از ما بودند. حالا به دلایلی از هم جدا افتادهایم، ولی هنوز بسیاری از آنها هر سال ایران را برای رسیدن به عتبات عالیات و زیارت حرم حضرت حسین(ع) انتخاب میكنند.
از كشور پاكستان بین 70 تا صد هزار زائر و از افغانستان حدود 50 هزار زائر وارد كشور میشوند. شیعیان هندوستان هم هستند. موكبها فعال هستند و مردم منطقه آستین همت بالا زدهاند و كمك میكنند. یكی ظرفی خرما نذر میكند و یكی دیگر شترش را قربانی میكند برای زائران اما با این همه امكانات پذیرایی محدود است.
كمبودهای دیگری هم هست؛ نیازمند میزبانهایی هستیم كه بتوانند در روزهای متوالی رفت و برگشت زائران، به آنها خدمت كنند و همین طور به كالاهای فرهنگی نیاز داریم.
كتاب، عكس و پوستر و عشق
من تجربه حضور در هیچ موكبی را نداشتم جز همان موكبها كه از شهرهای مرزی در غرب كشور مثل مهران، بساطشان را بعد از زلزله در كرمانشاه پهن كردند و همانطور میزبان مردم آسیبدیده از زلزله بودند كه قبلتر از زائران حسینی پذیرایی كرده بودند؛روزی سه وعده غذای گرم، چای و...
حالا بعد از یك تجربه میزبانی، اینجا در شرق كشور شاهدم كه چطور زائران شیعه از كشورهای همسایه با عشق به ایران میآیند؛ انگار به سرزمین آرزوهایشان قدم گذاشتهاند. نگاه خاصی به ایران دارند؛ بهخصوص پاكستانیها. ایران برایشان بسیار ارزشمند است و انقلاب ایران در نگاه آنها، تقدس دارد. علاقه ایرانیها به اهل بیت را تحسین میكنند و اینكه میبینند پرچم زینبیون را در موكبها برایشان برافراشتهایم، سرشار از لذت میشوند، یك قطعه عكس
امام خمینی(ره) برایشان هدیهای گرانبهاست. اگر قرار باشد همین عكس را به كشور خودشان ببرند، مورد اذیت و آزار دولت پاكستان قرار میگیرند اما این زائران كه در اقلیت هستند، استكبارستیزی ایران را الگوی خودشان میدانند و آرزویشان این است كه استقلال و اتحادی شبیه به ایران در كشورشان حكمرفا باشد، اما از سوی دولت خودشان به تبعیت از ایران متهم میشوند.
براساس مشاهدات من، زائران پاكستانی دوست دارند كشورشان مثل ایران یكپارچه و متحد باشد نه 72 فرقه و پراكنده. برای همین است كه برای این زائران باید محتوای فرهنگی تدارك دید. اینجا نیازمند طلبه و فعال فرهنگی هستیم كه به زبانهای اردو و انگلیسی مسلط باشند. نیازمند حضور فعالان رسانهای هستیم كه تلاشهای مردمی برای میزبانی زائران را به اطلاع همه مردم كشور برسانند و نیازمند محتوای فرهنگی هستیم؛ كتاب، عكس، پوستر، پیكسل و خیلی چیزهای دیگر.
یكی از یاوران ما در این زمینه موسسه جهادی «صهبا» است كه اقدامات ارزندهای دارند مثلا گزیده سخنان رهبر معظم انقلاب را انتخاب و منتشر میكنند. وقتی عزم خدمت به زائران را كردم، عكسهایی به من دادند كه كد آنلاین سهتا از كتابهایشان در پشت عكسها درج شده بود.
كاروانهای پاكستانی به قدری از این عكسها و كتابها استقبال كردهاند كه باورش سخت بود. عكسها را میبوسیدند و به صورت میساییدند. عكسها را با احترام تماشا میكردند، كتابها را دانلود میكردند و چنان سرشار از شوق میشدند كه آدم حیرت میكرد.
اگر بتوانیم كتابهای بیشتر، لوح فشرده آثار ادبی و پژوهشی یا هدایای دیگری از این دست فراهم كنیم، حتما با استقبال بینظیر آنها مواجه خواهد شد. در جنبش تولید محتوا و محصولات فرهنگی برای زائران اربعین هنوز در ابتدای راه هستیم. گامهای اولیه تازه برداشته شده است.
بسیاری از ما دغدغه محیطزیست داریم، دغدغه كارگران حقوق عقبافتاده، روابط و سیاست خارجی، اقتصاد داخلی، بخش خصوصی و خیلی چیزهای دیگر اما چرا به همسایههای شرقی فكر نمیكنیم و دغدغه آنها را نداریم یا حتی استانهای شرقی و جنوبی كشورمان را. سیستان و بلوچستان استان بسیار مهمی است اما وقتی با یك بلوچ صحبت میكنید، نیاز دارد كه خودش را به شما معرفی کند و بگوید كه همه بلوچها مثل عبدالمالك ریگی نیستند.
اگر از موكبها بازماندهایم، هنوز میتوان كاری كرد و كارهای زیادی برای انجام دادن است.