شام و ناهارم را  در اینستاگرام نمی‌خورم!

گفت و گو با غلامحسین لطفی در جشن تولد 70 سالگی‌اش

شام و ناهارم را در اینستاگرام نمی‌خورم!

غلامحسین لطفی امروز 70 ساله می‌شود و به گفته خودش دیگر پیر شده است! او از آن هنرمندانی است كه سهم زیادی در خاطرات اكثر مردم دارد. منظورم سریال «آیینه» در دهه 60 است. بدون شك قدرت كارگردانی لطفی بود كه با ابزار كم و تجهیزات ضعیف فنی آن روزها، منجر به ساخت اثر درخشانی برای تلویزیون شد كه نقش پررنگی در تحكیم بنیان خانواده داشت. لطفی البته، كارهای به یادماندنی چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول كثیف»، «پژمان» و «بچه‌های نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی كرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود كیمیایی، «پرده آخر» واروژ كریم‌مسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان، «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی می‌شناسند. او این روزها ساكن زادگاهش، قزوین است و چند سالی است كه كلا كم كار هم شده. به بهانه تولد 70 سالگی اش با او گفت‌وگویی انجام داده ایم كه در ادامه می‌خوانید:

كمی از كودكی و نوجوانی‌تان بگویید. این‌كه در كجا به دنیا آمدید و از كی متوجه شدید به هنر علاقه‌مند هستید؟
 من متولد و بزرگ شده قزوین هستم و همین الان هم چند سالی است برای زندگی دوباره به قزوین آمده‌ام. دیپلم و فوق‌دیپلم رشته برق را در قزوین گرفتم و البته از همان ایام و در دوران مدرسه هم تئاتر كار می‌كردم. به‌شدت به سینما علاقه‌مند بودم. آن‌قدری كه رفته بودم كنترل‌چی یك سینما شده بودم كه همیشه بتوانم مجانی فیلم ببینم. بعد از فوق‌دیپلم به تهران آمدم و در دانشگاه هنرهای زیبا در رشته تئاتر ادامه تحصیل دادم. در همانجا هم بود كه با زنده‌یاد حمید سمندریان، استادم آشنا شدم كه اتفاق بسیار تاثیرگذاری در زندگی من بود. بعد هم فوق‌لیسانس تئاتر گرفتم و چندین سال پیش هم دكترا. تمام عمرم را در خدمت هنر این مملكت بوده‌ام و از هیچ تلاشی برای درآوردن یك نقش و كاراكتر دریغ نكردم.
پس فعالیت هنری‌تان را با تئاتر شروع كردید...
 بله، در اوایل دهه 50 قرار بود تالار مولوی افتتاح شود و اولین تئاتری كه باید روی صحنه می‌آمد، نمایشی بود از مرحوم سمندریان و گروهشان به نام «بانوی سالخورده». یكی از نقش‌های اصلی این نمایش را آقای منوچهر فرید بازی می‌كردند كه چون بازیگر فیلم «غریبه و مه» به كارگردانی بهرام بیضایی هم بودند، برای فیلمبرداری این فیلم چند ماه به شمال رفتند. بنابراین آقای سمندریان كه پیش از آن بازی مرا در تئاترهای دیگری دیده بودند، به من پیشنهاد دادند كه نقش شهردار را من در نمایش «بانوی سالخورده» بازی كنم. حتی خاطرم هست نقش اصلی این نمایش را آقای اكبر زنجانپور به‌عهده داشتند كه آن‌طور كه بعدها به من گفتند روزهای اول از حضور من در آن نمایش چندان راضی نبودند و فكر می‌كردند كه از عهده من برنمی‌آید و بعدا دیدند كه اشتباه كرده‌اند. آن نمایش بسیار خوب دیده شد و بعد از آن‌هم تله تئاترهای زیادی را با خانم پری صابری برای تلویزیون آماده كردیم و همین‌طور كارمان ادامه پیدا كرد.
بنابراین می‌توان گفت سابقه تئاتری‌تان باعث موفقیت‌تان در سینما و تلویزیون شد؟
 بی‌تردید همین‌طور است. اكثر كسانی كه در سینما و تلویزیون موفق هستند ریشه تئاتری دارند. علی نصیریان، مرحوم انتظامی و... را ببینید. تئاتر هنرمند را صیقل می‌دهد و زیر و بم كار را نشانت می‌دهد. به نوعی بازیگر را آماده برای مدیوم تصویر می‌كند.
اولین‌باری كه سینما رفتید را به‌خاطر دارید؟
 بچه كه بودم یك دوستی داشتم و هر دو عشق سینما. باهم پول جمع می‌كردیم و جمعه‌ها می‌آمدیم تهران، سینما البرز در لاله‌زار و چهار پنج فیلم می‌دیدیم. در یك روز چند فیلم می‌دیدیم و خسته هم نمی‌شدیم. البته همیشه هم با بلیت وارد سینما نمی‌شدیم، گاهی كه جلوی در سینما شلوغ می‌شد از لابه‌لای جمعیت قاچاقی می‌رفتیم تو. خلاصه شب كه برمی‌گشتیم قزوین به هیچ‌كس نمی‌گفتیم كه تهران بودیم.
یعنی خانواده‌تان مخالف سینما بودند؟
 نه، اصلا. من به آنها نمی‌گفتم كه جمعه‌ها به تهران می‌روم، چون حوصله بحث و حرف‌های بعدش را نداشتم. البته خانواده من هنرمند نبودند، اما مادرم تبحر زیادی در تقلید صدا داشت و كاملا می‌توانست با لحن و تن صدای دیگران حرف بزند. خب این هم به نوعی هنر است و قطعا در درون من تاثیراتی گذاشته.
فكر می‌كنید خانواده چقدر در روند پیشرفت فرزندانشان تاثیرگذار هستند؟
 خیلی زیاد. البته در زمان ما كه خانواده‌ها به قدر الان وسواس رسیدگی به فرزندانشان را نداشتند. خانواده باید بتواند استعداد فرزندش را تشخیص بدهد و فرزندش را در جهت استعدادی كه دارد حركت دهد. بعضی‌ها در رشته‌های فنی استعداد دارند، بعضی‌ها پزشكی، بعضی‌ها هنری و... فرقی هم ندارد، مهم شناسایی استعداد است. این‌كه شما به‌عنوان پدر یا مادر، فرزندت را مجبور كنی كه حتما مثلا پزشك شو، چه فایده‌ای دارد؟ خب، آن بچه اگر هم پزشك شود، پزشك قابلی نمی‌شود.
به نظرم فیلم «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» به كارگردانی ابوالحسن داوودی نقطه عطف كارنامه بازیگری‌تان است، انگار بعد از بازی در آن فیلم بهتر دیده شدید. آیا بعد از این فیلم وارد مرحله جدیدی در بازیگری شدید؟
 ببینید استقبال مردم از یك فیلم نشان‌دهنده این نیست كه آن فیلم لزوما در فعالیت‌های حرفه‌ای بازیگر آن فیلم تاثیرگذار است. «جیب برها به بهشت نمی‌روند» از نظر من فیلم متوسطی بود كه خوب فروخت. فیلم شاخص و عجیب و غریبی نبود و من به عنوان بازیگر آن مثل تمام كارهایم هر آنچه در توانم بود را گذاشتم تا نقشم را به درستی دربیاورم.
در این فیلم یكی از همبازی‌های‌تان مرحوم حسین محب‌اهری بودند. خاطره‌ای از ایشان دارید؟
 من و حسین چند كار با هم انجام دادیم. سریالی را برای شبكه دو كارگردانی می‌كردم به نام «شاگرد اولی‌ها»، كه در آن سریال حسین محب‌اهری در نقش یك پادشاه دیوانه بود كه فرزندان خود را به مكتب گذاشته بود تا درس بخوانند. حسین بازیگر بسیار بااستعدادی به‌خصوص در كارهای طنز بود و ما با هم روزهای بسیار خوبی را گذراندیم.
با توجه به این‌كه با كارگردان‌های شاخصی چون مسعود كیمیایی، فریدون جیرانی، همایون اسعدیان، محمدعلی سجادی و... همكاری داشتید، فكر می‌كنید سینمای ایران این فرصت را در اختیار شما گذاشته تا نقش‌هایی را كه دوست داشتید را بازی كنید؟
 خیر. من نقش‌هایی كه دوست داشتم را اصلا بازی نكردم.
مثلا دوست داشتید در چه نقش‌هایی بازی می‌كردید؟
 من بیشتر كارهای جدی را دوست دارم، اما در ایران وقتی هنرپیشه‌ای در یك نقش طنز كار می‌كند دیگر او را ول نمی‌كنند و مدام مشابه آن را به او پیشنهاد می‌دهند.
البته تجربه در سال‌های اخیر ثابت كرده مخاطبان سینما فارغ از خوب یا بد بودن فیلم‌ها از فیلم‌های كمدی به مراتب بیشتر استقبال می‌كنند و دقیقا به همین خاطر هم هست كه فیلمسازان زیادی به سمت این ژانر گرایش پیدا كرده‌اند. نظر شما درباره سینمای كمدی فعلی چیست؟
 فیلم‌های كمدی فعلی، كپی فیلم‌های كمدی قدیمی است. این فیلم‌ها یكسری شلم شورباست كه ارتباط مستقیمی به محدودیت‌ها و اعمال نظرهای وزارت ارشاد دارد. كمدی ما زیرنظر فشارهایی كه مثلا به این لهجه این برمی‌خورد، به آن شغل برمی‌خورد، به آن یكی قوم برمی‌خورد و... دارد از بین می‌رود. دست كمدی باز نیست كه بتواند استاندارد عمل كند و نتیجه‌اش می‌شود آنچه الان روی پرده سینماها می‌بینید.
الان كه در قزوین ساكن هستید فعالیت هنری هم دارید؟
 اگر كار خوبی پیشنهاد شود، چرا كه نه! اما مساله اینجاست كه كار خوب نیست یا نمی‌خواهند پول بدهند! در قزوین اما، زندگی آرامی دارم. اینجا زادگاه من است و مسلما دوست‌اش دارم.
با توجه به گستردگی فضای مجازی و فعالیت هنرمندان و سلبریتی‌ها در شبكه‌های اجتماعی، چقدر از وقت‌تان را صرف این فضا می‌كنید؟
 من خیلی كم با این فضاها آشنا هستم. چون برایم جنبه سرگرمی ندارد و ترجیح می‌دهم سرگرمی جدی‌تری داشته باشم. هنوز عادت نكردم عكس شام و ناهارم را جلوی چشم بقیه بگذارم و به به و چه چه راه بیندازم.
در آستانه 70 سالگی چه آرزویی دارید؟
 برای همه آرزوی سلامتی می‌كنم و امیدوارم در وهله اول همه سلامت باشند و بعد از آن موفق و هیچ‌كس در كاری كه انجام می‌دهد ناامید نشود.