در روز بزرگداشت مقام زن رفتیم سراغ یك مدرس دانشگاه تا از جایگاه زن در نگاه پیامبر اسلام(ص) بگوید
فاطمه (س) فاطمه است ...
دكتر زهرا شریف از آن دسته استادانی است كه هم طعم حوزه را چشیده، هم دانشگاه را. او در كنار به پایان رساندن تحصیلات سطح سه حوزوی، تحصیلات دانشگاهی خود را هم تا مقطع دكتری در رشته اخلاق اسلامی ادامه داده است. در روز تولد حضرت فاطمه(س) و روز بزرگداشت مقام مادر و زن رفتیم سراغ او تا از جایگاه زن در اسلام و عرفان اسلامی حرف بزنیم. همچنین بپردازیم به اینكه پیامبر گرامی اسلام چه جایگاهی را برای حضرت صدیقه كبری قائل بودند.
موضوع زن در تفكر اسلامی معمولا بیشتر از نگاه فقهی و حقوقی و اجتماعی بررسی میشود. میخواهم در این گفتوگو از جنبهای متفاوت برویم سراغ موضوع زن و ببینیم اسلام و عرفان اسلامی چه نگاهی به زن دارند.
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مقدمهای را عرض كنم. متفكران و عارفان جهان اسلام معتقدند اساس خلقت هستی برپایه محبت صورت گرفته است و تمام موجودات تجلیات حضرت حق هستند كه بر اساس رحمانیت خداوند متعال به عرصه وجود قدم میگذارند. عرفا از زایش و خلقت موجودات بر اساس رحمت خدا تعبیر به نفس رحمانی میكنند. زن در نگاه عارفان مسلمان، مظهر نفس رحمانی و محل جلوه گری خدا در زایش و خلق موجودات است.
از این كلام شما میخواهم گریزی بزنم به حدیث مشهور نبوی كه فرمودند: از دنیای شما سه چیز نزد من محبوب گشته و یكی از آن سه چیز زن است. آیا این حدیث را میشود در همین چارچوب نگاه عرفانی تعبیر و تفسیر كرد؟
قطعا همینگونه است. سر و راز محبتی كه پیغمبر در این حدیث فرموده اند این است كه زنان به دلیل لطافت وجودیشان، بیش از هر مخلوق دیگری تجلیگاه لطافت و رحمت الهی هستند از این رو محبوب حبیب خدا واقع میشوند كه خود این هم تعبیر بلندی برای جایگاه زن است، محبوب حبیب خدا بودن. ابن عربی در شرح این حدیث میگوید برای كسی كه به دنبال دیدن جمال و لطف الهی در مخلوقات است، زن بالاترین محل جلوهگری جمال خداست و اگر كسی این دید حقانی را به زن نداشته باشد فقط از او یك صورت بیروح میبیند.
با این تعبیری كه از مقام زن بیان كردید، جایگاه حضرت زهرا به صورت خاص در نظام خلقت و هستی چگونه است؟
علامه حسنزادهآملی در یكی از كتابهای خود مینویسد فیض رحمت حق از مجرای یك بانو به هستی منتقل میشود و آن بانو حضرت صدیقه كبری فاطمه زهرا سلام ا...علیهاست. ببینید حضرت زهرا حبیبه رسول خدا بود، وقتی حضرت را میبوسیدند میفرمودند شمیم بهشت را میشنوم، یعنی شمیم رحمت و جمال الهی را از حضرت زهرا استشمام میكردند. حضرت زهرا محل انتشار و انشعاب فیض رحمت خدا به هستی است، امالائمه است؛ مادر همه امامان. وجود ائمه اطهار از وجود ایشان منشعب شده و این جایگاه اختصاصی حضرت زهرا در نظام خلقت است.
عاشقانههای فاطمه و علی
سكانس اول: پیامبر مسؤولیت آوردن فاطمه از مكه به مدینه را به علی میسپارد. فاطمه سوار بر شتر؛ علی افسار شتر بر دست، پای پیاده.. یك روز، دو روز، سه روز، علی با پاهای خونین و سر و صورت غبار گرفته به مدینه میرسد و امانت را به پدر برمیگرداند.
سكانس دوم: به علی پیشنهاد میدهند فاطمه را خواستگاری كند، دست خالی و قلب پر از ایمان، به محضر پدر فاطمه میرسد. فاطمه از ماجرا خبر میشود، سر به زیر میاندازد، سكوت میكند، پدر خوشحال میشود: سكوتش یعنی كه رضایت داد.
سكانس سوم: شب عروسی شده است. فاطمه مدام زیر چشمی غرق چهره زیبا و معصوم علی میشود. ضربان قلبش برای علی به تپش افتاده. شروع میكند فی البداهه شعر سرودن در وصف علی:
اضحی الفخار لنا و عز شامخ / و لقد سمونا فی بنی عدنان
افتخار و عزتی والامقام نصیب ما شد و بنی عدنان به بلند مرتبتی رسید:
نلت العلا و علوت فی كل الوری / و تقاصرت عن مجدك الثقلان
تو به بزرگی رسیدی و از همه آفریدهها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب افتادند: اعنی علیا خیر من وطا الثری / ذاالمجد و الافضال و الاحسان
منظورم علی است، یعنی بهترین كسی كه گام بر خاك نهاده، آن كس كه دارای مجد و عظمت و احسان و نیكی است:
فله المكارم و المعالی و الحیا/ ما ناحت الاطباء فی الاغصان
قلههای اخلاقی و بزرگیها و بخشش مختص به اوست تا آنگاه كه مرغان بر شاخهها به ترنم مشغول باشند
سكانس چهارم: پدر، صبح عروسی. رو به داماد: علی جان! فاطمه چگونه همسری است؟ــ بهترین است، بهترین همراه برای بندگی خدا
سكانس پنجم: فاطمه است و خانهای محقر و انباری خالی از آذوقه و بچههایی گرسنه. علی از راه میرسد و فاطمه انگار نه انگار كه از گرسنگی به خود میپیچد. مثل ملكه یك قصر، در را برای علی میگشاید و به روی او لبخند عشق میزند.
سكانس ششم: شهر برای فاطمه زندان شده است. علی تنهاست و فاطمه طاقت دیدن چهره درهم شوهر را ندارد. شب كه میشود، خانه به خانه میرود، در میزند، آی همسایه یادت رفت؟! آن روز گرم، در میان غدیر؟!.......
سكانس هفتم: آمده اند كار علی را یكسره كنند، چه خیال خامی! فاطمه، عاشق بیپروای علی مگر میگذارد؟! چه خیال خامی!
سكانس هشتم: علی در كنار بستر زهرا. دست در دستانش. چشم در چشمانش.
- پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نكردم و هیچگاه با تو مخالفت نكردم.
- علی: آرى اى دختر پیامبر! پناه بر خدا كه تو كمترین كار خطایی مرتكب شوی. مرتبه خداشناسى و نیكوكارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است كه با من مخالفت كرده باشى. مفارقت از تو بسیار بر من گران است.
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم میرود
سكانس نهم: علی بیفاطمه، مدام این شعر را تكرار میكند:
كنّا كزوجٍ حامةٍ فى ایكةٍ/ مُتمتِّعینِ بصحَّةٍ و شبابٍ
ما مثل یك جفت كبوتر بودیم كه نمیتوانستیم از هم جدا باشیم...... روزگار میان ما جدایى انداخت
سكانس دهم: علی، فاطمه، تابوت، دوباره مثل سالها قبل علی فاطمه را، امانت را با سر و صورت غبار گرفته به پدر بر میگرداند.
سكانس آخر: از سرچشمه عشق علی و فاطمه، تمام پهنه تاریخ به درازای ابدیت سیراب میشود. از مدینه و كربلا و شام تا ریگزارهای شلمچه و سنگرهای دمشق و همچنان میجوشد تا قدس تا مكه تا ندای اناالمهدی.
موضوع زن در تفكر اسلامی معمولا بیشتر از نگاه فقهی و حقوقی و اجتماعی بررسی میشود. میخواهم در این گفتوگو از جنبهای متفاوت برویم سراغ موضوع زن و ببینیم اسلام و عرفان اسلامی چه نگاهی به زن دارند.
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مقدمهای را عرض كنم. متفكران و عارفان جهان اسلام معتقدند اساس خلقت هستی برپایه محبت صورت گرفته است و تمام موجودات تجلیات حضرت حق هستند كه بر اساس رحمانیت خداوند متعال به عرصه وجود قدم میگذارند. عرفا از زایش و خلقت موجودات بر اساس رحمت خدا تعبیر به نفس رحمانی میكنند. زن در نگاه عارفان مسلمان، مظهر نفس رحمانی و محل جلوه گری خدا در زایش و خلق موجودات است.
از این كلام شما میخواهم گریزی بزنم به حدیث مشهور نبوی كه فرمودند: از دنیای شما سه چیز نزد من محبوب گشته و یكی از آن سه چیز زن است. آیا این حدیث را میشود در همین چارچوب نگاه عرفانی تعبیر و تفسیر كرد؟
قطعا همینگونه است. سر و راز محبتی كه پیغمبر در این حدیث فرموده اند این است كه زنان به دلیل لطافت وجودیشان، بیش از هر مخلوق دیگری تجلیگاه لطافت و رحمت الهی هستند از این رو محبوب حبیب خدا واقع میشوند كه خود این هم تعبیر بلندی برای جایگاه زن است، محبوب حبیب خدا بودن. ابن عربی در شرح این حدیث میگوید برای كسی كه به دنبال دیدن جمال و لطف الهی در مخلوقات است، زن بالاترین محل جلوهگری جمال خداست و اگر كسی این دید حقانی را به زن نداشته باشد فقط از او یك صورت بیروح میبیند.
با این تعبیری كه از مقام زن بیان كردید، جایگاه حضرت زهرا به صورت خاص در نظام خلقت و هستی چگونه است؟
علامه حسنزادهآملی در یكی از كتابهای خود مینویسد فیض رحمت حق از مجرای یك بانو به هستی منتقل میشود و آن بانو حضرت صدیقه كبری فاطمه زهرا سلام ا...علیهاست. ببینید حضرت زهرا حبیبه رسول خدا بود، وقتی حضرت را میبوسیدند میفرمودند شمیم بهشت را میشنوم، یعنی شمیم رحمت و جمال الهی را از حضرت زهرا استشمام میكردند. حضرت زهرا محل انتشار و انشعاب فیض رحمت خدا به هستی است، امالائمه است؛ مادر همه امامان. وجود ائمه اطهار از وجود ایشان منشعب شده و این جایگاه اختصاصی حضرت زهرا در نظام خلقت است.
عاشقانههای فاطمه و علی
سكانس اول: پیامبر مسؤولیت آوردن فاطمه از مكه به مدینه را به علی میسپارد. فاطمه سوار بر شتر؛ علی افسار شتر بر دست، پای پیاده.. یك روز، دو روز، سه روز، علی با پاهای خونین و سر و صورت غبار گرفته به مدینه میرسد و امانت را به پدر برمیگرداند.
سكانس دوم: به علی پیشنهاد میدهند فاطمه را خواستگاری كند، دست خالی و قلب پر از ایمان، به محضر پدر فاطمه میرسد. فاطمه از ماجرا خبر میشود، سر به زیر میاندازد، سكوت میكند، پدر خوشحال میشود: سكوتش یعنی كه رضایت داد.
سكانس سوم: شب عروسی شده است. فاطمه مدام زیر چشمی غرق چهره زیبا و معصوم علی میشود. ضربان قلبش برای علی به تپش افتاده. شروع میكند فی البداهه شعر سرودن در وصف علی:
اضحی الفخار لنا و عز شامخ / و لقد سمونا فی بنی عدنان
افتخار و عزتی والامقام نصیب ما شد و بنی عدنان به بلند مرتبتی رسید:
نلت العلا و علوت فی كل الوری / و تقاصرت عن مجدك الثقلان
تو به بزرگی رسیدی و از همه آفریدهها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب افتادند: اعنی علیا خیر من وطا الثری / ذاالمجد و الافضال و الاحسان
منظورم علی است، یعنی بهترین كسی كه گام بر خاك نهاده، آن كس كه دارای مجد و عظمت و احسان و نیكی است:
فله المكارم و المعالی و الحیا/ ما ناحت الاطباء فی الاغصان
قلههای اخلاقی و بزرگیها و بخشش مختص به اوست تا آنگاه كه مرغان بر شاخهها به ترنم مشغول باشند
سكانس چهارم: پدر، صبح عروسی. رو به داماد: علی جان! فاطمه چگونه همسری است؟ــ بهترین است، بهترین همراه برای بندگی خدا
سكانس پنجم: فاطمه است و خانهای محقر و انباری خالی از آذوقه و بچههایی گرسنه. علی از راه میرسد و فاطمه انگار نه انگار كه از گرسنگی به خود میپیچد. مثل ملكه یك قصر، در را برای علی میگشاید و به روی او لبخند عشق میزند.
سكانس ششم: شهر برای فاطمه زندان شده است. علی تنهاست و فاطمه طاقت دیدن چهره درهم شوهر را ندارد. شب كه میشود، خانه به خانه میرود، در میزند، آی همسایه یادت رفت؟! آن روز گرم، در میان غدیر؟!.......
سكانس هفتم: آمده اند كار علی را یكسره كنند، چه خیال خامی! فاطمه، عاشق بیپروای علی مگر میگذارد؟! چه خیال خامی!
سكانس هشتم: علی در كنار بستر زهرا. دست در دستانش. چشم در چشمانش.
- پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نكردم و هیچگاه با تو مخالفت نكردم.
- علی: آرى اى دختر پیامبر! پناه بر خدا كه تو كمترین كار خطایی مرتكب شوی. مرتبه خداشناسى و نیكوكارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است كه با من مخالفت كرده باشى. مفارقت از تو بسیار بر من گران است.
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم كه جانم میرود
سكانس نهم: علی بیفاطمه، مدام این شعر را تكرار میكند:
كنّا كزوجٍ حامةٍ فى ایكةٍ/ مُتمتِّعینِ بصحَّةٍ و شبابٍ
ما مثل یك جفت كبوتر بودیم كه نمیتوانستیم از هم جدا باشیم...... روزگار میان ما جدایى انداخت
سكانس دهم: علی، فاطمه، تابوت، دوباره مثل سالها قبل علی فاطمه را، امانت را با سر و صورت غبار گرفته به پدر بر میگرداند.
سكانس آخر: از سرچشمه عشق علی و فاطمه، تمام پهنه تاریخ به درازای ابدیت سیراب میشود. از مدینه و كربلا و شام تا ریگزارهای شلمچه و سنگرهای دمشق و همچنان میجوشد تا قدس تا مكه تا ندای اناالمهدی.
تیتر خبرها
-
درخواست برای اتحاد ملـی
-
گنج مادر
-
از فرش تا عرش
-
فاطمه (س) فاطمه است ...
-
مجنونِ فرزند
-
قلم قناری گنگیست در سرودن تو...
-
قصه پــــرواز سیمــرغ
-
شبکه 5 «راه میانبر » میزند
-
جدال با برف ادامه دارد
-
از سرباز وطن به ملت ایران
-
مروری بر تغییرات تلویزیون
-
امان از پسا برجام
-
سایه بلند حاج قاسم
-
مانیفست مکتب سلیمانی