سناریوی هولناك زن خیانتکار و پسرخاله رمال برای قتل شوهر
هوس مرگبار
زن خیانتكار با همدستی پسرخاله رمالش، نقشه قتل شوهرش را طراحی و اجرا كرد. متهمان قصد داشتند 40 روز بعد از قتل با هم ازدواج كنند. جسد نیمهسوخته مقتول به طرز عجیبی در ماهدشت كرج پیدا شد. راز جنایت متهمان دو هفته قبل از این که جشن عروسی خود را برگزار کنند فاش شد و ماموران پلیس آگاهی استان البرز آنها را دستگیر کردند.
محمد غمخوار
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از
28 دی ماه امسال و با كشف جسد نیمهسوختهای در جاده شورقلعه در حوالی ماهدشت كرج در دستور كار پلیس قرار گرفت. در ادامه تیمی از ماموران راهی محل شده و با پیكر مردی رو به رو شدند كه بر اثر اصابت ضربههای جسم سخت به سرش از پا درآمده بود.
رانندهای كه جسد را پیدا كرده بود، در تحقیقات اولیه گفت: امروز در حال عبور از این منطقه بودم كه ناگهان تعادل خودرو از دستم خارج شد و در كنار جاده واژگون شد. بهسختی خودم را از ماشین بیرون كشیدم. در حال بررسی وضعیت خودرو بودم كه با صحنه عجیبی روبهرو شدم. جسد نیمهسوخته مردی زیر خودروی پژو206 قرار داشت. سراسیمه با پلیس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.
بررسی جسد نشان داد، از كمر به پایین سوخته است و به احتمال زیاد قاتل قصد داشته جسد را از بین ببرد اما موفق نشده است. با بررسی جیبهای مقتول، چهار تراول 50 هزار تومانی و مدارك هویتی كشف شد. با بررسی این مدارك، هویت مقتول شناسایی شد.
پس از تحقیقات در محل، با دستور ابراهیم مرادی، بازپرس جنایی كرج، جسد به پزشكی قانونی منتقل شد و تیمی از ماموران تحقیقات در این باره را آغاز كردند.
ماموران در نخستین گام به تحقیق از همسر مقتول پرداختند كه اظهار كرد: 25 دی همراه همسرم و دو فرزندمان برای شركت در یك مجلس ختم از آستانه اشرفیه به كرج آمدیم. همسرم ساعت 4 بعدازظهر 27 دی برای تعمیر خودرویش از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. به خاطر اینكه مسافربر است و پیش از این هم عادت داشت
چند روز به خانه نیاید، ناپدید شدن او را جدی نگرفتم و شكایت نكردم تا اینكه با تماس پلیس متوجه قتل او شدم.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در اینباره به جامجم گفت: با ردیابیهای پلیسی، ماموران متوجه اختلاف و درگیری لیلا و همسرش شده و تحقیقات را روی زن 32 ساله متمركز كردند. از سوی دیگر مشخص شد، مقتول آخرینبار با پسرخاله همسرش به نام میثم تماس گرفته است. از سوی دیگر كارآگاهان متوجه ارتباط پنهانی میثم و لیلا شدند.
وی افزود: با كشف این سرنخها، 24 بهمن میثم دستگیر شد كه در ابتدا منكر قتل شد، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و مدعی شد برای ازدواج با دخترخالهاش، مرتكب این جنایت شده است. پس از این اعتراف تیمی از ماموران راهی آستانه اشرفیه شده و همسر مقتول را هم دستگیر كردند. زن جوان هم در تحقیقات به همدستی در طراحی نقشه قتل اعتراف كرد و مدعی شد، میثم به او گفته اگر ماجرا لو برود، به هیچ عنوان به همدستی لیلا در قتل اعتراف نمیكند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز خاطرنشان كرد: دو متهم دیگر هم در فریب مقتول و كشاندن او سر محل قرار و همچنین آتش زدن خودروی مقتول نقش داشتند كه آنها هم دستگیر شدند. متهمان با دستور قضایی در بازداشت به سر میبرند تا به زودی صحنه جنایت را بازسازی كنند.
با رمالی، زنان را سركیسه میكردم
آرام در اتاق بازجویی نشسته و دستانش را دستبندهای سرد فولادی به هم گره زده است. در طول مصاحبه تلاش میكند همدستانش را بیگناه معرفی كند و همه تقصیر را به گردن بگیرد. میثم در گفتوگو با خبرنگار جامجم به تشریح این جنایت پرداخت كه در ادامه میخوانید.
چند سال داری؟
32 سال دارم.
تحصیلات؟
تا اول راهنمایی.
چرا ادامه ندادی؟
به درس علاقهای نداشتم.
شغلت چه بود؟
شغل خاصی نداشتم. گاهی با رمالی و نوشتن نسخه خوشبختی، افراد سادهلوح را فریب داده و از آنها پول میگرفتم.
معتادی؟
شیشه میكشم.
مجردی؟
بله. یك مدت با زنی عقد موقت بودیم كه تمام شد.
چند وقت است با دخترخالهات در ارتباط هستی؟
حدود یك سالی میشود.
میدانستی متاهل است و دو بچه دارد؛ چرا با او وارد رابطه شدی؟
رابطه خاصی نبود. فقط با من درددل میكرد. كسی را نداشت كه پشتیبانش باشد و من را مثل پشتیبان خودش میدید.
با شوهرش اختلاف داشت؟
لیلا میگفت كه شوهرش همیشه او را كتك میزد و با او و فرزندانش رفتار خوبی نداشت.
چرا طلاق نگرفت؟
این قصد را داشت اما شوهرش تهدیدش كرده بود اگر طلاق بگیرد، روی سر دو فرزندشان بنزین میریزد و آنها را آتش میزند. او خیلی بچههایش را دوست داشت و به همین خاطر مجبور به زندگی در كنار آن مرد و تحمل رفتارش بود.
چه زمانی تصمیم به قتل گرفتی؟
چند ماه قبل یك بار لیلا از من خواست كه از این وضعیت نجاتش بدهم. من هم تنها راهی كه به ذهنم رسید، قتل شوهرش بود.
یعنی به خواست لیلا، شوهرش را كشتی؟
نه، او روحش هم از نقشه من خبر نداشت و بعد از قتل موضوع را به او گفتم كه ناراحت شد و گفت نباید شوهرم را میكشتی و من هم در جواب گفتم كاری است كه شده و دیگر او زنده نیست.
چطور نقشه قتل را اجرا كردی؟
با كمك برادرم و یكی از دوستانم. البته آنها در قتل نقشی نداشتند. میدانستم كه مقتول مسافركشی میكند. به همین خاطر دوستم با او تماس گرفت و خواست ما را به منطقه قلعهشور ببرد. شب بود و من روی صورتم را با كلاه پوشانده بودم تا مرا شناسایی نكند. به منطقه خلوتی كه رسیدیم. با تبر ضربهای به سرش زدم. بعد هم او را از ماشین بیرون آورده و سه ضربه دیگر زدم. برای اطمینان از مرگش خواستم گلوله به سرش شلیك كنم كه سلاحم كار نكرد. خیلی ترسیده بودیم و فرار كردیم. ساعتی بعد دوباره به آنجا برگشتم و دیدم كه مرده است. روی پاهایش بنزین ریختم و آتش زدم. خیلی ترسیده بودم و سریع از آنجا فرار كردم.
سلاح را از كجا خریدی؟
یك سال قبل به غرب كشور رفته بودم. آنجا از مردی به قیمت 600 هزار تومان خریدم.
برای قتل خریدی؟
نه ، دوست داشتم پلیس شوم و حتی بعد از سربازی قرار بود در نیروی انتظامی استخدام شوم اما خانوادهام اجازه ندادند. علاقهام به پلیسبازی باعث شد سلاح بخرم.
چه زمانی ماجرای قتل را به لیلا گفتی؟
همان شبی كه شوهرش را كشتم.
بعد از قتل میخواستید ازدواج كنید؟
بله. قرار بود بعد از چهلم مقتول كه آبها از آسیاب افتاد با هم ازدواج كنیم.
28 دی ماه امسال و با كشف جسد نیمهسوختهای در جاده شورقلعه در حوالی ماهدشت كرج در دستور كار پلیس قرار گرفت. در ادامه تیمی از ماموران راهی محل شده و با پیكر مردی رو به رو شدند كه بر اثر اصابت ضربههای جسم سخت به سرش از پا درآمده بود.
رانندهای كه جسد را پیدا كرده بود، در تحقیقات اولیه گفت: امروز در حال عبور از این منطقه بودم كه ناگهان تعادل خودرو از دستم خارج شد و در كنار جاده واژگون شد. بهسختی خودم را از ماشین بیرون كشیدم. در حال بررسی وضعیت خودرو بودم كه با صحنه عجیبی روبهرو شدم. جسد نیمهسوخته مردی زیر خودروی پژو206 قرار داشت. سراسیمه با پلیس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم.
بررسی جسد نشان داد، از كمر به پایین سوخته است و به احتمال زیاد قاتل قصد داشته جسد را از بین ببرد اما موفق نشده است. با بررسی جیبهای مقتول، چهار تراول 50 هزار تومانی و مدارك هویتی كشف شد. با بررسی این مدارك، هویت مقتول شناسایی شد.
پس از تحقیقات در محل، با دستور ابراهیم مرادی، بازپرس جنایی كرج، جسد به پزشكی قانونی منتقل شد و تیمی از ماموران تحقیقات در این باره را آغاز كردند.
ماموران در نخستین گام به تحقیق از همسر مقتول پرداختند كه اظهار كرد: 25 دی همراه همسرم و دو فرزندمان برای شركت در یك مجلس ختم از آستانه اشرفیه به كرج آمدیم. همسرم ساعت 4 بعدازظهر 27 دی برای تعمیر خودرویش از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. به خاطر اینكه مسافربر است و پیش از این هم عادت داشت
چند روز به خانه نیاید، ناپدید شدن او را جدی نگرفتم و شكایت نكردم تا اینكه با تماس پلیس متوجه قتل او شدم.
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در اینباره به جامجم گفت: با ردیابیهای پلیسی، ماموران متوجه اختلاف و درگیری لیلا و همسرش شده و تحقیقات را روی زن 32 ساله متمركز كردند. از سوی دیگر مشخص شد، مقتول آخرینبار با پسرخاله همسرش به نام میثم تماس گرفته است. از سوی دیگر كارآگاهان متوجه ارتباط پنهانی میثم و لیلا شدند.
وی افزود: با كشف این سرنخها، 24 بهمن میثم دستگیر شد كه در ابتدا منكر قتل شد، اما در ادامه لب به اعتراف گشود و مدعی شد برای ازدواج با دخترخالهاش، مرتكب این جنایت شده است. پس از این اعتراف تیمی از ماموران راهی آستانه اشرفیه شده و همسر مقتول را هم دستگیر كردند. زن جوان هم در تحقیقات به همدستی در طراحی نقشه قتل اعتراف كرد و مدعی شد، میثم به او گفته اگر ماجرا لو برود، به هیچ عنوان به همدستی لیلا در قتل اعتراف نمیكند.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز خاطرنشان كرد: دو متهم دیگر هم در فریب مقتول و كشاندن او سر محل قرار و همچنین آتش زدن خودروی مقتول نقش داشتند كه آنها هم دستگیر شدند. متهمان با دستور قضایی در بازداشت به سر میبرند تا به زودی صحنه جنایت را بازسازی كنند.
با رمالی، زنان را سركیسه میكردم
آرام در اتاق بازجویی نشسته و دستانش را دستبندهای سرد فولادی به هم گره زده است. در طول مصاحبه تلاش میكند همدستانش را بیگناه معرفی كند و همه تقصیر را به گردن بگیرد. میثم در گفتوگو با خبرنگار جامجم به تشریح این جنایت پرداخت كه در ادامه میخوانید.
چند سال داری؟
32 سال دارم.
تحصیلات؟
تا اول راهنمایی.
چرا ادامه ندادی؟
به درس علاقهای نداشتم.
شغلت چه بود؟
شغل خاصی نداشتم. گاهی با رمالی و نوشتن نسخه خوشبختی، افراد سادهلوح را فریب داده و از آنها پول میگرفتم.
معتادی؟
شیشه میكشم.
مجردی؟
بله. یك مدت با زنی عقد موقت بودیم كه تمام شد.
چند وقت است با دخترخالهات در ارتباط هستی؟
حدود یك سالی میشود.
میدانستی متاهل است و دو بچه دارد؛ چرا با او وارد رابطه شدی؟
رابطه خاصی نبود. فقط با من درددل میكرد. كسی را نداشت كه پشتیبانش باشد و من را مثل پشتیبان خودش میدید.
با شوهرش اختلاف داشت؟
لیلا میگفت كه شوهرش همیشه او را كتك میزد و با او و فرزندانش رفتار خوبی نداشت.
چرا طلاق نگرفت؟
این قصد را داشت اما شوهرش تهدیدش كرده بود اگر طلاق بگیرد، روی سر دو فرزندشان بنزین میریزد و آنها را آتش میزند. او خیلی بچههایش را دوست داشت و به همین خاطر مجبور به زندگی در كنار آن مرد و تحمل رفتارش بود.
چه زمانی تصمیم به قتل گرفتی؟
چند ماه قبل یك بار لیلا از من خواست كه از این وضعیت نجاتش بدهم. من هم تنها راهی كه به ذهنم رسید، قتل شوهرش بود.
یعنی به خواست لیلا، شوهرش را كشتی؟
نه، او روحش هم از نقشه من خبر نداشت و بعد از قتل موضوع را به او گفتم كه ناراحت شد و گفت نباید شوهرم را میكشتی و من هم در جواب گفتم كاری است كه شده و دیگر او زنده نیست.
چطور نقشه قتل را اجرا كردی؟
با كمك برادرم و یكی از دوستانم. البته آنها در قتل نقشی نداشتند. میدانستم كه مقتول مسافركشی میكند. به همین خاطر دوستم با او تماس گرفت و خواست ما را به منطقه قلعهشور ببرد. شب بود و من روی صورتم را با كلاه پوشانده بودم تا مرا شناسایی نكند. به منطقه خلوتی كه رسیدیم. با تبر ضربهای به سرش زدم. بعد هم او را از ماشین بیرون آورده و سه ضربه دیگر زدم. برای اطمینان از مرگش خواستم گلوله به سرش شلیك كنم كه سلاحم كار نكرد. خیلی ترسیده بودیم و فرار كردیم. ساعتی بعد دوباره به آنجا برگشتم و دیدم كه مرده است. روی پاهایش بنزین ریختم و آتش زدم. خیلی ترسیده بودم و سریع از آنجا فرار كردم.
سلاح را از كجا خریدی؟
یك سال قبل به غرب كشور رفته بودم. آنجا از مردی به قیمت 600 هزار تومان خریدم.
برای قتل خریدی؟
نه ، دوست داشتم پلیس شوم و حتی بعد از سربازی قرار بود در نیروی انتظامی استخدام شوم اما خانوادهام اجازه ندادند. علاقهام به پلیسبازی باعث شد سلاح بخرم.
چه زمانی ماجرای قتل را به لیلا گفتی؟
همان شبی كه شوهرش را كشتم.
بعد از قتل میخواستید ازدواج كنید؟
بله. قرار بود بعد از چهلم مقتول كه آبها از آسیاب افتاد با هم ازدواج كنیم.
تیتر خبرها