تجربه رکود بزرگ
نهتنها شبکه انبیسی، بلکه بسیاری از رسانههای آمریکایی اینروزها به بازخوانی تجربه «رکود بزرگ» در دهه 1930 پرداختهاند. بحران بزرگ را میتوان عمیقترین، طولانیترین و گستردهترین بحران اقتصادی سده بیستم دانست. این رکود تاریخی و بیسابقه، تا به امروز نیز به یک «معیار هشدار» در جهان تبدیل شدهاست. به این ترتیب که امکان تکرار آن در ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان وجود دارد.
در زمان وقوع رکود اقتصادی بزرگ در قرن گذشته (سال 1933 میلادی) نرخ بیکاری به حدود ۲۵درصد افزایش یافت. صدهاهزار کارگر که شغل خود را از دست داده بودند، در سراسر آمریکا سرگردان بودند. حتی ورود کارگران به برخی ایالات بزرگ مانند کالیفرنیا، معادلات شغلی و امنیتی را در آنها برهم ریخته بود. این در حالی بود که روزولت در انتخابات ریاستجمهوری سال1932 به پیروزی رسیدهبود. وی بلافاصله پس از پیروزی و بنابر توصیه جان مینارد کینز، مشاور ویژه خود، برنامههای اصلاحی دولت فدرال را آغاز کرد. در این برنامه، دولت آمریکا با تقویت قدرت خرید کارگران بیکارشده و تزریق سرمایه به کارخانجات، سعی کرد زمینه را برای خرید محصولات انباشتهشده در کارخانهها فراهم سازد. اگرچه این طرح در مدت زمانی طولانی به خروج آمریکا از رکود منجر شد، اما هزینههای زیادی را بر بخش دولتی آمریکا تحمیل کرد. این برنامه اصلاحی و حمایتی دولت روزولت تحت عنوان «نیودیل» طی سالها و دهههای آینده و حتی تا همین امروز، به یک «خط قرمز» در معادلات اقتصادی آمریکا تبدیل شده و همه روسای جمهور از آن به عنوان «آخرین راه» برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی احتمالی یاد کردهاند، اما به نظر میرسد امروز دیگر زمان بازگشت به حدود 9 دهه قبل فرا رسیده است. بدون شک پیروزی یا شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 در شکلگرفتن یا نگرفتن این معادله چندان دخیل نیست. رئیسجمهور بعدی آمریکا با کارگرانی بیکارشده، صاحبان کمپانیهای ورشکستشده و دهها عامل و مؤلفه دیگری رو بهروست که جایی را برای فرار آنها از تکرار تجربه «نیودیل» باقی نخواهد گذاشت. با این حال سوال اصلی اینجاست که آیا زیرساختهای اقتصادی، نوع نگاه عمومی و مختصات اقتصادی و تجاری جهان امروز، قدرت چنین مانوری را به دولت بعدی آمریکا خواهد داد؟!
در زمان وقوع رکود اقتصادی بزرگ در قرن گذشته (سال 1933 میلادی) نرخ بیکاری به حدود ۲۵درصد افزایش یافت. صدهاهزار کارگر که شغل خود را از دست داده بودند، در سراسر آمریکا سرگردان بودند. حتی ورود کارگران به برخی ایالات بزرگ مانند کالیفرنیا، معادلات شغلی و امنیتی را در آنها برهم ریخته بود. این در حالی بود که روزولت در انتخابات ریاستجمهوری سال1932 به پیروزی رسیدهبود. وی بلافاصله پس از پیروزی و بنابر توصیه جان مینارد کینز، مشاور ویژه خود، برنامههای اصلاحی دولت فدرال را آغاز کرد. در این برنامه، دولت آمریکا با تقویت قدرت خرید کارگران بیکارشده و تزریق سرمایه به کارخانجات، سعی کرد زمینه را برای خرید محصولات انباشتهشده در کارخانهها فراهم سازد. اگرچه این طرح در مدت زمانی طولانی به خروج آمریکا از رکود منجر شد، اما هزینههای زیادی را بر بخش دولتی آمریکا تحمیل کرد. این برنامه اصلاحی و حمایتی دولت روزولت تحت عنوان «نیودیل» طی سالها و دهههای آینده و حتی تا همین امروز، به یک «خط قرمز» در معادلات اقتصادی آمریکا تبدیل شده و همه روسای جمهور از آن به عنوان «آخرین راه» برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی احتمالی یاد کردهاند، اما به نظر میرسد امروز دیگر زمان بازگشت به حدود 9 دهه قبل فرا رسیده است. بدون شک پیروزی یا شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 در شکلگرفتن یا نگرفتن این معادله چندان دخیل نیست. رئیسجمهور بعدی آمریکا با کارگرانی بیکارشده، صاحبان کمپانیهای ورشکستشده و دهها عامل و مؤلفه دیگری رو بهروست که جایی را برای فرار آنها از تکرار تجربه «نیودیل» باقی نخواهد گذاشت. با این حال سوال اصلی اینجاست که آیا زیرساختهای اقتصادی، نوع نگاه عمومی و مختصات اقتصادی و تجاری جهان امروز، قدرت چنین مانوری را به دولت بعدی آمریکا خواهد داد؟!