جلسه علنی روز گذشته مجلس با حضور وزیر ارشاد و رئیس سازمان تبلیغات اسلامی به بررسی مشکلات حوزه فرهنگ اختصاص داشت
صدای مظلومیت فرهنگ
فرهنگ به ظاهر شاید واژه کوچکی باشد، اما مفهومش آنقدر گستردگی دارد که در جهان امروز جای جنگهای دنیای قدیم را گرفته و به یک ابزاراستراتژیک قوی بدل شده باشد. ابزاری که حالا کشورها با آن به جنگ هم میروند و تلاش میکنند شیوههای فرهنگی خود را به پیکره یک فرهنگ دیگر وصله کنند و بخواهند در جنگ امروز، یعنی جنگ فرهنگی پیروز باشند. از این روست که هر جامعه ای تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا فرهنگ خود را حفظ کند، فرهنگی که درست به اندازه مرزهای جغرافیایی یک کشور، استقلال سیاسی و استقلال اقتصادیاش مهم است. طی چهار دهه گذشته یا بهعبارت دقیقتر از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان موضوع فرهنگ دغدغه مهم امام خمینی و حالا رهبر معظم انقلاب بوده است. هر جا حرفی از اقتصاد، سیاست، تولید داخلی و هر موضوع دیگری که به میان آمده همیشه یک طرف ماجرا به فرهنگ و فرهنگسازیهای جدی در این عرصه بازگشته است. تا جایی که رهبرمعظم انقلاب بارها فرهنگ را امری به مراتب مهمتر از اقتصاد دانستهاند. حالا در کنار این شرایط که میبینیم طی همین چهار دهه رئیس جمهورها کمتر از فرهنگ حرف زدهاند و این موضوع به مرور زمان مدام پررنگتر شده است، به جایگاهی رسیده ایم که نمایندگان مجلس کمترین میل و رغبت را نسبت به حضور در کمیسیون فرهنگی دارند، شورای عالی انقلاب فرهنگی طی سال، جلسات بسیار کمی تشکل میدهد و شورای عالی فضای مجازی هم وضعیتی مشابه دیگر شورای مهم کشور دارد. آنطور که میشود گفت نهادهای فرهنگی بسیار منفعل حرکت میکنند.
روز گذشته حجتالاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با حضور در صحن علنی مجلس به بیان معضلات فرهنگی کشور پرداخت. از انفعال دستگاههای فرهنگی و تشتت آنها حرف زد و بر این نکته مهم هم تاکید کرد که شلختگی نهادهای فرهنگی تا چه اندازه به روند امورات فرهنگی و فرهنگسازی در جامعه آسیب زده است. هرچند قمی مستقیم نمیگوید اما میتوان گفت ظاهرا مدیران ما به بی خیالی فرهنگی مبتلا شده اند!
او از تعطیلی چند ماهه شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی حرف زد و به موضوع مهم سند مهندسی فرهنگی کشور اشاره کرد، سندی که به دستور مقام معظم رهبری بیش از 40 جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به خود اختصاص داده،اما حالا چند سال بعد از تصویب شدنش، برخی سندهای مهم آن که در سبد اولویتها بود، عملا روی زمین مانده و فراموش شده اند.
مظلومیت فرهنگ، موضوعی که طی چند سال گذشته از سوی برخی مسوولان این بخش از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مطرح شده، ماجرای ناچیز بودن بودجه فرهنگ و هنر است. قمی در صحبتهایش بودجه بخش فرهنگ را زیر نیم درصد بودجه کشور دانسته و گفته این بودجه معادل ساخت تنها بیش از 300 کیلومتر بزرگراه است!
قمی که ظاهرا با دلی پر از نابهسامانیهای بخش فرهنگ راهی مجلس شده، با موضوع تشتت دستگاههای فرهنگی حرفهایش را ادامه میدهد و میرود سراغ موازیکاریهایی که سالهاست از آنها حرف زده می شود ،اما هنوز راه حلی برای آنها اندیشیده نشده است. او گفت: مساجد بین 11 تا 21 دستگاه متولی دارند. سال 90 رهبری فرمودند ما 10 میلیون نفر حافظ قرآن میخواهیم. یک دهه گذشته و چندین دستگاه مختلف بودجه قرآنی میگیرند، اما چند درصد از این 10 میلیون نفر محقق شده است؟
صحبتهای قمی بیش از هر نهاد دیگری انفعال دو شورای مهم و تاثیرگذار را نشانه گرفته بود. او پس از شورای عالی انقلاب فرهنگی به عملکرد شورای عالی فضای مجازی هم پرداخت و گفت: در حوزه مجازی میبینیم تصمیم نظام بستن یک شبکه مجازی است، اما باید ببینیم آیا حالا بهتر شده است که همه فیلتر شکن دارند؟
به گفته رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، 30 درصد جرایم یارانهای و 25 درصد محتوای خلاف عفت و درآمدهای کثیف از قمار و تبلیغات ناهنجار در فضای مجازی اتفاق میافتد. عشق مثلثی، مربعی، خیانت و خشونت و جرایم انسانی همه در این فضا عرضه میشود و جوانان از آن استفاده میکنند، او خطاب به نمایندگان مجلس گفت: مسوولیت با تک تک شما و من است.
اما فرهنگ چگونه می تواند از میزان این جرایم بکاهد، قمی در این باره یک مثال واضح بیان کرده و می گوید: طلبهای با ماهی 950 هزار تومان از طرف ما به این مناطق میرود و در اختیار مردم است. 8 سال است که دریافتیاش همین است و منبع درآمد دیگری هم ندارد. در موردی نیروی انتظامی به من نامه زده و از حضور یک روحانی در یک منطقه تشکر کرده و گفته در یک و سال نیمی که این آقا آمده ، بزه و آسیب اجتماعی کم شده و حتی نیازی به باقیمانده کیوسک نیروی انتظامی نیست. ما میبینیم یک عنصر فرهنگی خدوم با کمترین پشتیبانی مساله امنیتی را حل میکند پس باید روی ظرفیت فرهنگ حساب کنیم.
شورا تعطیل، تلفن تعطیل
صحبتهای قمی موجب شد تماس بگیریم با اعضای شوراهای مذکور، البته سران سه قوه را که طبعا نمیتوانستیم پیدا کنیم و با آنها درباره تعطیلی شوراها حرف بزنیم، اما با سایر اعضا تا جایی که توانستیم تماس گرفتیم و هیچکس پاسخگو نبود. احتمالا هم توقع ما نابجاست، شورایی که اعضایش چند ماه است دور هم جمع نشدهاند تا بهعنوان مهمترین نهاد سیاستگذاری فرهنگی کشور در صدد برنامهریزی و حل معضلات فرهنگی بسیاری که گریبان جامعه را گرفته، باشند طبیعتا فرصتی هم برای پاسخگویی به شمارههای ناشناسی که ممکن است خبرنگاری پشت خطشان باشد ، ندارند. تا آخرین لحظه تنظیم گزارش مشغول تماس گرفتن با اعضای شورا بودیم و به جایی نرسیدیم.
این معضل تکراری، چقدر جدی است؟
از کارشناسان فرهنگی کشور پرسیدهایم معضل مدیریت فرهنگی در کشور چیست و چرا علیرغم همه تلاشها مدیریت در این حوزه حساس به حال خود رها شده و دیگر در صدر توجه مدیران نیست اتفاقی که موجب شده مردم هم از فرهنگ فاصله بگیرند و فرهنگسازی در ایران به اتفاقی بیش از حد دشوار تبدیل شود.
سوءاستفادههای سیاسی از فرهنگ
غفور شیخی، جامعه شناس به جامجم میگوید، ما در فرهنگسازی و ساماندهی امور فرهنگی به هیچ وجه موفق نبودهایم. او معتقد است، نهادهای فرهنگی بهرغم همه کارهایی که انجام شده، نتوانستهاند در مقوله فرهنگسازی موفق عمل کنند و به همین دلیل هم نمیتوان نمره خوبی به آنها داد. این جامعه شناس معضلات نهادهای فرهنگی را اینطور دسته بندی میکند: فرهنگ مقوله ای چند بعدی است و از این منظر بسیار حساس و نیازمند اطلاعات روز است. کارکرد متولیان فرهنگی نیز باید در دو حوزه کنش (تولید) و واکنش (دفاع) باشد که متاسفانه در کشور ما در هردوی این موارد احساس ضعف و خلأ بسیاری وجود دارد. این خلأ و به نوعی عقب ماندگی در فرهنگ سازی از منظر جامعه شناسی میتواند این چند دلیل عمده را داشته باشد. او می گوید: اینکه سبک زندگی جامعه ما روز به روز به سمت وسوی شبهسرمایهداری شدن پیش میرود و آن اسلامیت و ایرانیتی که توسط نهادهای فرهنگی با صرف بودجههای هنگفت ترویج می شود، عملا نمودی در زندگی خانوادههای جامعه ما ندارد. این جامعه شناس می افزاید: اینکه ما در حوزه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... دارای آسیبهای جدی هستیم که ناخواسته بر فرهنگ نیز تاثیر میگذارند. در عین حال این آسیبها ناشی از فرهنگ غلطی است که نیروی انسانی را این گونه تربیت کرده است. فرهنگ روح سیال در کالبد کشور است و هرگونه آسیبی در وجهی از ابعاد کشور رخ دهد، هم از فرهنگ متاثر و هم بر آن اثرگذار است. غفوری تاکید میکند:جریانسازی و موج سواری فضای خارج از کشور روی خبرهای ناگوار داخل کشور است. به عنوان مثال، خودکشی یک دختر نوجوان ماهها کشور را درگیر یک بحران رسانه ای می کند. همچنین کمبود نیروی متخصص بر سر کار در نهادهای فرهنگی است. باید نیروهای متخصص نیز در کنار نیروهای معتقد با وجهه مذهبی در سیستم حضور داشته باشند. او آخرین دلیل ضعف ما در فرهنگ سازی را اینطور بیان میکند: سیاست در کشور ما از فرهنگ به کرات سوءاستفاده میکند.حال آنکه فرهنگ نباید دستمایه و چاشنی حکومت باشد، چرا که فرهنگ بر سیاست اولویت دارد. این جامعه شناس میگوید، بدون داشتن دقت نظر در این موارد نمیتوان از نهادهای فرهنگی توقع داشت کاری از پیش ببرند و تا این موارد در لایههای سیاستگذار ما اعمال نشوند، اتفاق خوبی رخ نخواهد داد.
مدیرانی که فضای مجازی را نمی شناسند
فرشاد عریضی، کارشناس فضای مجازی هم عملکرد نهادهای فرهنگی را در چه مرحـــــله اجــــــــرا و چــــــــــــــه
در فرهنگسازی نادرست دانسته و تاکید میکند: در فضای مجازی امروز حرف اول را محتوا می زند. از این منظر کسی یا نهادی که بتواند تولید محتوای درست انجام دهد، حتما برنده است. این محتوا لزوما نباید محتوای آموزشی یا آکادمیک باشد. بلکه گاهی یک محتوای سرگرم کننده درست می تواند برگ برنده ای در این فضا محسوب شود. در این میان یک بخش مهم تولید محتوا در این فضا، نهادهای فرهنگی ما هستند. البته در این شرایط که هر کاربر خود یک تولید کننده محتواست، شاید به نوعی تولید محتوا و خط دهی محتوا توسط نهادها کار آسانی نباشد. بنابراین نهادهای فرهنگی یا باید محتوای درست موردنیاز جامعه را تولید و منتشر کرده یا اتفاقی ایجاد کنند تا خود مردم در فضای مجازی درباره آن به تولید محتوا بپردازند. او اظهار میکند: ما ادعای حکمرانی در فضای مجازی را داریم. صرفنظر از اینکه آیا اصلا فضای مجازی قابل حکمرانی است یا خیر، باید بررسی کرد که اصلا نهادها در این فضا تاکنون چه کردهاند؟ به اعتقاد من عملکرد این نهادها در سالهای اخیر نشان دهنده این بود که گویا اصلا این حوزه برایشان اهمیتی نداشته که در آن فعالیت کنند.
فرهنگ در حاشیه
به نظر می رسد تعطیلی شوراها، نابهسامانی عملکرد نهادهای فرهنگی و نبود چشم اندازی از آنچه قرار است در عرصه فرهنگ رخ دهد، فضایی مبهم و تیره و تار ایجاد کرده که نمی توان چندان به بهبود عملکرد نهادهای فرهنگی امیدوار بود. فرهنگ حالا در حاشیه است و هیچ کس نگران این همه شلختگی و بلبشویی نیست که تمام سکنات زندگی مردم و جامعه را کم کم می گیرد و بی فرهنگی را به یک روند بدل می کند.
آنطور که کارشناسان می گویند، بودجه ناچیز بخش فرهنگ در شکلگیری معضلات این عرصه چندان اثرگذار نیست، آنچه ما را رنج میدهد بی برنامگی و رها شدگی سیاستهای فرهنگی است. مدیرانی که اغلب دغدغههای غیر فرهنگیشان،نهادهای فرهنگی را منفعل کرده و به سمت و سوی دیگری سوق داده است. امروز بیش از هر زمان دیگری بحران مدیریت فرهنگی در ایران خودش را نشان می دهد. بحرانی که همین حالا هم پس لرزههای بسیاری را ایجاد کرده و نشان میدهد نبود دغدغههای فرهنگی در مدیریت چگونه می تواند جامعه را به سمت بحرانهای فرهنگیببرد.
نیاز به پشتیبانی
محسن مومنی شریف / رئیس حوزه هنری
حوزههای فرهنگی همیشه بیشتر از آنچه مورد توجه قرار گرفتهاند، بازده داشتهاند اما باید دید آیا میزان توجه به مقوله فرهنگ کافی بوده؟ میدانیم حوزه فرهنگ همواره از کمبود بودجه رنج برده و با هر تکانه اقتصادی یا سیاسی، آسیب دیدهاست اما از آنجا که فرهنگ گستردگی قابل اعتنایی دارد؛ همه چیز در فرهنگ و فرهنگ در همه چیز موثر است، آسیبهایی از جهات مختلف بهخصوص از سمت اقتصاد و سیاست به فرهنگ وارد شده، هر چند که توانسته جان سالم به در ببرد. بدون تردید افزایش بودجه فرهنگی کشور میتواند در رفع مشکلات موثر باشد؛ اما فراتر از آن مدیریت فرهنگ در کشورمان با مسأله مواجه است و باید قرارگاه فرهنگی کشور وظیفهاش را درست انجام بدهد و مورد پشتیبانی قرار بگیرد. مدیریت فرهنگی کشور در مواجهه با مدیریت سیاسی و اجرایی و سایر حوزهها، توانایی لازم را ندارد و معمولا حق فرهنگ نادیده گرفته میشود؛ بسیاری از سیاستهای فرهنگی ابلاغ نمیشوند یا رنگ اجرا به خود نمیبینند یا اهتمام لازم در اجرای آن صورت نمیگیرد. با توجه به پیام رهبر معظم انقلاب به مجلس جدید که فرمودند دو موضوع فرهنگ و اقتصاد در اولویت مسایل کشور هستند، لازم است که وزن موضوعات فرهنگی در تصمیمگیریها بسیار بیشتر و قابل اعتناتر از چیزی باشد که امروز شاهدیم.
نیازمند نگاه فرهنگی هستیم
افشین اعلا / فعال فرهنگی و ادبی
آنچه امروز مقوله فرهنگ را به حاشیه برده و در سایه اقتصاد و سیاست قرار داده، قبل از هر چیز دیگر نگاه مسؤولان و تصمیمسازان کشور است که اگر نگاه فرهنگی داشته باشند، مسیر فرهنگ را هموار خواهند کرد و برای اختصاص بودجه به دستگاههای فرهنگی هم دست و دلبازی بیشتری خواهند داشت. فرهنگ دارد به حاشیه میرود، چون حتی از همین امکانات موجود هم به صورت بهینه استفاده نمیکنیم، بودجههای فرهنگی شفاف نیستند و نمیدانیم کجا و برای چه مواردی به مصرف میرسند. بخشهای فرهنگی نتوانستهاند تمام اهالی فرهنگ را تحت پوشش قرار دهند و از همه امکانات و ظرفیتهای موجود بهره بگیرند. معمولا اشخاص و گروههای خاصی در بخش فرهنگ مورد حمایت قرار میگیرند که معمولا مشخص و ثابت هستند؛ برخی بودجههای وسیع دارند و برخی دیگر بودجه محدودتر. مساله دیگر این است که دستگاههای فرهنگی با نگاه شخصمحور مدیریت میشوند و از آنجا که خیلی از اهالی فرهنگ و هنرمندان، اهل مراجعه به دستگاهها و نهادهای فرهنگی نیستند و نزد اصحاب قدرت دست دراز نمیکنند از حق طبیعی خود محروم میمانند. این متولیان فرهنگی هستند که باید سراغ فعالان فرهنگی بروند و نگاهشان را از دایره محدود افراد حقیقی و حقوقی که گردشان جمع شدهاند، به دورتر و تمام اصحاب فرهنگ معطوف کنند.
در نظامی که نگاهش از روز نخست بر فرهنگ استوار بوده و از انقلابی متولد شده که انقلاب فرهنگی بود، توقع میرود که مقوله فرهنگ را در راس اقتصاد، سیاست و سایر موارد قرار دهد و اولویت اصلیاش فرهنگ باشد. در این صورت تنظیم و تقسیم بودجه به نفع فرهنگ انجام خواهد شد و عملکرد نهادهای فرهنگی مورد بررسی و ارزیابی و حتی بازنگری قرار خواهد گرفت.
متاسفانه سازمانهای متولی امور فرهنگی سالهاست که دچار رکود هستند. یک بخش از این مساله به کمبود بودجه مربوط است و بخش دیگر و مهمترش مربوط است به نگاهها و تعاریفی که از فرهنگ در میان تصمیمسازان فرهنگی وجود دارد.
به عنوان کسی که بیش از 30 سال کار فرهنگی و ادبی میکنم، هرگز این امکان را ندارم که بتوانم از امکانات رسمی استفاده کنم و برای انجام طرح، پروژه یا خلق اثر از سوی هیچیک از این همه نهاد فرهنگی حمایت نمیشوم. این روزها همه مستقل کار میکنند و به صورت شخصی. هنرمندان از امکانات و بودجه فرهنگی سهمی ندارند، مگر افراد معدودی که به واسطه ارتباطات و مناسباتی میتوانند در سازمانها و ارگانهای فرهنگی، وظایفی را برعهده بگیرند. درخشش دوباره فرهنگ نیازمند دغدغههای فرهنگی است و با چنین نگاهی حتی بودجه فرهنگی هم درست تنظیم، توزیع و هزینه خواهد شد و در نهایت، فرهنگ از حاشیه به اصل و به متن باز خواهد گشت.
تربیت فرهنگی به تخصص نیاز دارد
حسن بنیانیان / فعال فرهنگی
همانطورکه ما در اقتصاد، با دو دسته اقتصاد خرد و کلان مواجهیم این دستهبندی در فضای فرهنگی نیز وجود دارد. در حوزه فرهنگ، یکی از مهمترین مهارتها، مهارت تاثیرگذاری روی مخاطب است که متاسفانه به کشور ما وارد نشده و این مقوله مانند طبسنتی بهصورت سینهبهسینه و دهانبهدهان بین افراد نسلهای مختلف منتقلشده و در هربار انتقال هم بخشی از آن از دست رفتهاست. درخصوص آموزشهای فرهنگی و اثربخشی به فرآیندهای مدیریت فرهنگی، در ابتدای امر میبایست دانایی از مهر و محبت را بین مربی و متربی افزایش داد. همچنین باید همزمان با بهوجودآمدن حس پذیرش در متربی، محیط متربی نیز آگاهی او را مورد تحقیق و تشویق قرار دهد. برای مثال وقتی یک نوجوان به مسجد میرود، بایست هم فلسفه نماز را به او آموخت و او را مورد تشویق و ترغیب به خواندن نماز قرار داد. اما متاسفانه ما در کارهای فرهنگیای که در جامعهمان صورت میگیرد، نه همراهی محیط را شاهدیم و نه مربی توان انتقال آموزهها و برقراری ارتباط درست را با متربی دارد. فرهنگسازی توام با اجبار یا سرزنش نهتنها حاصلی نخواهد داشت بلکه بیشتر نتیجه عکس میدهد. در این فقره نمازهای جماعت مدارس را در نظر بگیرید. این نمازها غالبا با اجبار از طرف ناظم و مدیر مدرسه همراهند و عجیب نیست اگر میبینیم که گاه در این نمازهای جماعت بچهها در سجده با هم حرف میزنند! چنین برخورد اجباریای با پدیدهای چون نماز، نهتنها هیچگونه تاثیر فرهنگی در متربی نخواهد داشت بلکه تنها حاصل آن این است که دانشآموز از نماز منزجر خواهد شد. کافی است که یک دانشآموز در مدرسه با چنین اجباری روبهرو باشد و در خانه نیز نمازخواندنش از طرف خانواده (محیط) مورد تمسخر و استهزا واقع شود.
این مثال شاهدی است بر این مدعا که بایست مدیریت فرهنگی ما بسیار مدیریتشدهتر از این عمل کند. تربیت فرهنگی یک فرآیند است و بههیچوجه مقطعی نیست. گاه ممکن است در زندگی یک فرد یک اتفاق مثبت تربیتی روی دهد اما زمانی این اتفاق در زندگی او اثربخش خواهد بود که در یک برهه زمانی دیگر با یک رویداد تربیت منفی، از بین نرود. نکته دیگر اینجاست که باید تربیت فرهنگی را تخصصی کرد. امروزه آنقدر که علم و تخصص در پزشکی جایگاه دارد و در زندگی برای مثال یک پزشک حائز اهمیت است، در فرهنگ جدی گرفته نمیشود. چند درصد از مادرهای جامعه ما برای تربیت فرزندانشان یک آموزش حداقلی سهماهه دیدهاند؟