اغلب مهدهای کودک در نبود نظارت مؤثر بهجای کار آموزشی و تربیتی به مراکز خدماتی تبدیل شدهاند
در مهدهای کودک چه خبر است؟
از اردیبهشت 95 تا شهریور 99، چهار سال و چهار ماه فاصله است كه میتوانست فرصتی كافی برای اصلاح امور باشد، ولی بعد از گذشت این 52 ماه طلایی چون ظاهرا كارها بر مدار اصلاح نچرخیده است رهبر انقلاب بار دیگر زبان به تذكر گشودند. اردیبهشت چهار سال قبل رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از معلمان و نومعلمان كشور در یك صبح دوشنبه بر لزوم ترویج فكر و فرهنگ و زبان بومی تاكید كردند و گفتند كه متاسفانه در برخی مواقع بهجای زبان فارسی، زبان انگلیسی ترویج میشود و اكنون كار به جایی رسیده كه آموزش زبان انگلیسی به مهدهایكودك نیز كشیده شدهاست. به این ترتیب مهدهایكودك بهعنوان یكی از مراكز یادگیری و بهخصوص آنچه در این مراكز میگذرد، مورد توجه ایشان از یكسو و مورد توجه همه كسانی كه در مورد مهدها مسؤولیت دارند، قرار گرفت.
از خشونت تا اختلاط
مصادیق كم نیست و مثالها فراوان است. لااقل از شش سال قبل میتوان با مرور حوادث به مهدهای كودكی رسید كه نه جای تعلیم و تعلم و نه حتی جای تفریح و سرگرمی است بلكه فضایی بودهاندکه نمیتوان چندان جایگاه آموزشی و تربیتی برایشان قائل شد. فروردین96 خبر شكستهشدن استخوان ترقوه پسربچهای سهساله بهنام آرشان به دست مربیاش در منطقه 8 تهران آنچنان پرسروصدا شد كه تا مدتها افكارعمومی نمیتوانست آن را هضم كند. دیدن عكسهای آرشان خوابیده در بستر با كتفی كه آتلبندی شده آن روزها و حتی اكنون بعد از گذشت دو سال واقعا دل میخواهد. بدتر از آن سال 93 اتفاقی بود كه در یكی از مهدهایكودك اردبیل رخداد و در آن پسربچهای 13 ماهه توسط مربیاش شكنجه شد، به نحوی كه واژهای غیر از كودكآزاری مناسبش نبود. هیچكدام از این دو خبر تلخ را مسؤولان فاش نكردند بلكه والدین قربانیان، پرده از این اسرار برداشتند تا یكبار دیگر متولیان به سبب پنهانكاری یا به دلیل ضعف نظارت مورد مواخذه افكار عمومی قرار بگیرند. نبود نظارت بر آنچه در مهدهایكودك رخ میدهد، البته فقط به كودكآزاریها و رفتارهای خشن که البته عمومی و شامل همه مهدهای کودک نیست فرصت بروز و ظهور نمیدهد بلكه در سالهای اخیر تا آنجا كه حافظه تاریخی و آرشیو اخبار یاری میكند، عرصه برای ارائه آموزشهای ناهنجار را نیز باز گذاشته است. تصاویر شنای بچهها در استخر مختلط دو مهدكودك، یكی در جنوب و دیگری در شرق كشور هنوز در موتورهای جستوجو بالا میآید، تصاویری موهن از استفادههای جنسی از كودكانی كه شاید نمیدانند چرا عریان شدهاند و چرا آن لباسهای خاص را پوشیده و جلوی لنز دوربینها ایستادهاند. برگزاری كلاسهای رقص مختلط درمهدهایكودك و انتشار عكسها و فیلمهای مربوط به آن با ژستهای روشنفكرانه و در قالب فرهنگ اشرافی گری نیز مصادیق دیگری بود كه اتفاق افتاد و با سادهانگاری و تساهل متولیان همراه شد. در دستورالعمل تأسیس مهدهایكودك كه روی سایت سازمان بهزیستی نیز قابلرؤیت است، اما هیچكدام از این حركات نه پیشبینی شده و نه تایید، بلكه درعوض از هشت هدف والا نامبرده شده كه در كمتر مهدكودكی محقق میشود. این دستورالعمل از رشد همهجانبه كودكان در ابعاد روانی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی و جسمی نامبرده، همچنین بر پرورش درك و نگرش صحیح كودكان نسبت به وقایع و شكوفایی استعدادهای آنها اشارهشده و از ارتقای هوشیاری اخلاقی و توجه به ارزشهای دینی و مذهبی در بچهها دم زدهشده. درواقع مواردی كه میتوان بیترس ادعا كرد اغلب نه محقق میشود و نه حتی جزو برنامه مدیران مهدهایكودك قرار میگیرد. اینكه رهبر انقلاب دو روز پیش ابراز تأسف كردند مهدهایكودك رهاشدهاند و برنامه خاصی ندارند، ناظر بر همین مسأله است. یك خلأ كه چون دستورالعمل، قانون و هزار جور تأكید ریزودرشت در پس خود دارد، نباید وجود داشته باشد ولی شوربختانه هست و جریان دارد.
سنت دیرینه پاسكاری
تا چند سال پیشگفته میشد مهدهایكودك در كشور14 بابا دارند كه منظور متولیانی بود كه سبیل به سبیل نشسته و دستی درراه اندازی مهدها داشتهاند. بااینكه هیچگاه نام این 14 متولی فهرست نشد، ولی برای مدت طولانی از پنج نهاد نامبرده میشد كه گویا راه افتادن این مراكز درید قدرت آنها بود: آموزشوپرورش، بهزیستی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و درنهایت شهرداری تهران. طبق این اصل كه دو پادشاه در یك اقلیم نمیگنجند، حضور این پنج نهاد در موضوع فعالیت مهدهایكودك نیز سرانجام دردسرساز شد، طوری كه همه درراه اندازی مراكز سهم میخواستند، ولی وقتی نوبت به نظارت میرسید همه پا پس میكشیدند. البته پس از سالها پاسكاری و رهاشدگی، سرانجام چند تبصره و آییننامه، میانداری و تكلیف را تا حد زیادی روشن كرد. ابلاغ سیاستهای كلی ایجاد تحول در نظام آموزشوپرورش نیز به كمك آمد و ابرهای تیرهوتار ابهام را كنار زد. طبق تأكید سیاستهای كلی، آموزشوپرورش بهمثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی، مجری سیاستهای مصوب، هدایت و نظارت بر آن از مهدكودك و پیشدبستانی تا دانشگاه معرفی شد. همچنین براساس تبصره ۲ ماده ۲ قانون تأسیس مدارس و مراكز آموزشی و پرورشی غیردولتی، حوزه مهدهایكودك میان سازمان بهزیستی و وزارت آموزش و پرورش تقسیم شد. با این تاكید كه تعیین شاخصهای آموزشی و پرورشی و تدوین محتوا و نظارت بر مهدهایكودك از حیث آموزش و پرورش با وزارت آموزش و پرورش است و صدور مجوزها با سازمان بهزیستی. پشت بند این تبصره نیز آییننامه اجرایی آن توسط هیات وزیران مصوب و ابلاغ شد تا دیگر حرف و حدیثی باقی نماند. با این حال، حرف و حدیثها تمام نشد و ماجرای اختلافنظر و پاسكاری میان این دو نهاد همچنان پابرجا ماند تا دو روز پیش كه رهبر انقلاب از رها بودن مهدهایكودك آن هم فقط به سبب وجود اختلاف میان برخی دستگاههای دولتی ابراز تاسف كردند. دیروز پیگیریهای ما از شهرداری تهران كه سالها یكی از متولیان راهاندازی مهدكودك در پایتخت بود، نشان داد این نهاد پس از توافق با بهزیستی، كار صدور مجوز را رها كرده است؛ توضیحی كه نشان داد از آن پنج متولی سنتی، فقط آموزش و پرورش مانده است و بهزیستی كه اینها نیز آبشان در یك جوی نمیرود و در برداشتن بارهای قانونی توافق ندارند. البته وحید قبادی دانا، رئیس سازمان بهزیستی كشور پس از سخنان گلایهآمیز رهبری از رهاشدگی مهدهایكودك صحبتهای مفصلی كرد كه بیشتر دفاع از خود بود. او گفت به صورت سنتی اختلافنظری برای مدیریت مهدها میان آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی وجود دارد كه رهبر معظم انقلاب به طور دقیق به این موضوع اشاره كردند. طبیعتاً باید تكلیف حاكمیتی مهدهایكودك مشخص و یكسره شود و یك دستگاه، مسؤولیت مدیریت این مراكز را بپذیرد و پاسخگوی اقدامات باشد. قبادی دانا اینها را نیز گفت كه به مهدهایكودك به عنوان مراكز خدماتی نگاه میشود و شهریه آنها را سازمان حمایت از حقوق تولیدكنندگان و مصرفكنندگان در وزارت صنعت و معدن مصوب میكند.
این جملات غمانگیز میشود وقتی بدانیم درحال حاضر به روایت آمارهای سازمان بهزیستی، حدود ۷درصد از كودكان زیر۶سال كشور به مهدكودك میروند كه 661 هزار كودك را شامل میشود كه در ۵۶۰۰ مهدكودك شهری، 7200 روستا مهد و حدود۶۵۰۰ مهد درحاشیه شهرها حضور دارند. این بچهها لشكر آیندهسازان كوچك این كشورند كه تقریبا كسی نمیداند زیرنظر 57هزار مربی چه چیزهایی را با چه روشی میآموزند و آیا از اهداف تعیینشده دور میشوند یا خیر. این ابهام و نبود شفافیت درباره عملكرد مهدهایكودك بزرگترین مشكل آنهاست كه رهبرانقلاب آن را با صفت رهاشدگی توصیف كردند و سوغاتیهای تلخی برای جامعه و نسل آینده دارد. كارشناسان میگویند پاسكاری شدن این حوزه میان دو دستگاه و به حاشیه رفتن موضوع مهدها دستكم چند پیامد مهم دارد كه رواج الگوهای ناهمخوان با فرهنگ اسلامی-ایرانی، اجرای فعالیتها با نیات اقتصادی و استفاده از پرسنل غیرمختصص و ارزان از جمله آنهاست.
بازیبازی با آموزش هدفمند
آموزش هدفمند در مهدهای کودک فراموششده است، این را از نبود شیوهنامهای جامع که همه به آن توجه داشته باشند میشود فهمید، این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان، کودکان در بهترین شرایط برای آموزش هستند. از محمد ثابت، روانشناس و کارشناس امور تربیتی کودکان میپرسیم چقدر این نگاه خدماتی به مهدهای کودک رواج دارد؟ او میگوید:«اساساً ابتدا مهدهای کودک باهدف اولیه نگهداری کودکان راهاندازی شدند، اما در بسیاری از کشورها خیلی زود به نهادی آموزشی تبدیل شدند. این ذهنیت اما در ایران همچنان مغفول مانده است. این را میتوان از طریق آمارها هم متوجه شد. بنجامین بلوم، نظریهپرداز روانشناسی آموزش و یادگیری ثابت کرده 50 درصد از رشد هوشی بین تولد تا 4 سالگی، ۳۰ درصد بین ۴ تا ۸ سالگی و ۲۰ درصد از ۸ تا ۱۷ سالگی شکل میگیرد. این در حالی است که آمار سالهای اخیر نشان میدهد فقط 7 درصد کودکان زیر 6 سال در ایران به مهدهای کودک رفتهاند.» به اعتقاد این کارشناس هنوز از سوی خانوادهها نسبت به مهدهای کودک نگاهی غالب است که در آن آموزش جایگاهی ندارد. او میگوید: « جالب است که از این تعداد کم کودکانی که به مهدهایکودک فرستاده میشوند فقط ۸/۰ درصد دارای مادران خانهدار هستند، به این مفهوم که بقیه از سر اجبار و به دلیل شاغل بودن مادر، به مهدکودک پا گذاشتهاند.» آمار کشورهای پیشرفته را هم که نادیده بگیریم، جالب است بدانید در کشوری مثل کوبا بیش از ۹۵ درصد کودکان زیر 7 سال تحت آموزش قرار دارند. فریده ترابی میلانی، روانشناس فعال در این حوزه هم نسبت به بیسامانی آموزش در مهدهایکودک انتقاد دارد و میگوید:«متأسفانه با روند غلط برخی مهدهایکودک ، خانوادهها صرفاً شاهد حفظ کردن چند بیت و سرود،چند آیه و سوره و حدیث یا نقاشی کردن از الگوها و شمارش از یک تا 20 بهوسیله فرزندانشان پس از دوره مهدکودک هستند که اصلاً برای آنها مطلوب نیست.»
مغایر ضوابط، صلاحیت و استانداردها ی تربیتی و آموزشی
نگاهی گذرا به وضعیت آموزشی مهدهایکودک خیلی زود یک نتیجه روشن را پیش چشم میآورد؛ بیسامانی. این وضعیت البته که حاصل رهاشدگی و عدم نظارت روی فعالیتهای مراکز پیشدبستانی است. نه رصد وضعیت آموزشی که حتی واکاوی شیوه مجوز و فعالیت بسیاری از این مهدهایکودک نشان از رهاشدگی در فعالیت بسیاری از این مراکز دارد. فقط یک فقره از آمار اعلامشده از سوی معاون امور اجتماعی بهزیستی تهران در سال 97 نشان میدهد فقط 10درصد کودکان تهرانی در مهدهایکودک مجاز حضور دارند و 90 درصد آنها در مراکز غیرمجاز پیشدبستانی حضور دارند. همین آمار نشان از آن دارد وقتی نظارتی روی 90 درصد مراکز پیشدبستانی پایتخت وجود ندارد، بنابراین هرگونه فعالیتی در این مراکز دور از چشم همگان خواهد بود. همین موضوع است که حالا در بسیاری از این مراکز شیوههای عجیبی از مکاتب غربی به کودکان آموزش داده میشود. از مکتب آموزشی پیشدبستانی «مونتسوری» که مؤسس آنیک پزشک ایتالیایی است گرفته تا مکتب آموزشی پیشدبستانی «والدروف» که یک دانشمند و فیلسوف اتریشی است.
لیورا سعید، کارشناس ارشد روانشناسی مرکز مشاوره خانواده و کودک میگوید:« باوجود حساسیت بسیار بالای محتوای آموزشی در این دوره سنی و بهرغم تأثیر فراوان توانمندی و شخصیت معلمان و مربیان این دوره و حتی باوجود تأثیر فراوان محیط آموزشی، فرهنگی، تربیتی و فیزیکی آموزشگاه در این گروه سنی، متأسفانه تعداد قابلتوجهی از این مراکز فاقد ضوابط، صلاحیتها و استانداردهای موردنظر نظام آموزشی و فرهنگی کشور هستند.» به باور او، تعدد مراکز مؤسس و ادارهکننده مهدهایکودک یکسانسازی آموزشی را در این حوزه سختتر کرده است. به گفته سعید در حال حاضر بیش از 10 نهاد، وزارتخانه و دستگاه دولتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته تا شهرداری و سازمان تبلیغات اسلامی به امر تأسیس و اداره مهدهایکودک و مراکز پیشدبستانی اشتغال دارند.
جیغ، دست و فاجعه
«خطرناک اینکه مهدهای کودک به سمتی رفتهاند که برای جذابیت بیشتر به آموزشهای نامتعارف و ترویج فرهنگ غربی روی آوردهاند.» این را معصومه درویشی لرد، روانشناس کودک میگوید. ازنظر او بیشتر مهدهای کودک، 90 درصد رسالت خودشان را این میدانند که از کودک برای مدتی نگهداری کنند. اما او معتقد است نگرانی امروز نسبت به مهدهای کودک از تماشای طولانیمدت تلویزیون و نبود آموزش گذشته است و به نگرانی درباره آموزشهای نابجا به کودک رسیده است:« متأسفانه برگزاری برخی دورههای آموزشی مانند آموزش رقص ، آواز و حتی آموزشهای جنسی در بعضی مهدهای کودک، پدیدهای است که اتفاقاً برای برخی خانوادهها جذاب شده. درواقع برخی والدین فکر میکنند این آموزشها برای شادی کودک خوب است، اما نمیدانند اینها فقط یک شادی کاذب برای کودک به همراه دارد درصورتیکه برای ایجاد یک شادی دائمی در فرزندانمان بهتر است به دنبال یادگیری مهارتهای زندگی در آنها باشید؛ اعتمادبهنفس را در وجودشان شکل داده و اجازه بدهیم یک شادی واقعی و همیشگی در زندگیشان تجربه کنند.» واقعیت این است که آموزشهای مسموم مانند آموزش مسائل جنسی خارج از قاعده که با آموزش کتابهای کشورهای دیگر در ایران رواج پیداکرده ، موضوعی است که ازنظر کارشناسان تربیتی کودک، عواقب خطرناکی دارد:« البته نباید فراموش کنیم که مراقبت و تربیت جنسی با آموزش جنسی کاملاً متفاوت است، اما بههرحال چنین به نظر میرسد که این خواست خود بعضی از خانوادههاست که فرزندشان در بستر فرهنگ غربی رشد کند و به همین دلیل در کنار افزایش نظارت بر مهدهای کودک باید برای آگاهسازی والدین نیز تلاش کرد.»
مهدکودک یا کودک داری
فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک معتقد است آن دورانی که همه فکر میکردند مهدکودک تنها مکانی برای نگهداری بچههاست، گذشته است. به نظر قاسمزاده، یک مهدکودک استاندارد، باید نگهداری همراه با آموزش صحیح و متخصصانه داشته باشد:« به نظر میرسد بعد از حدود صدسال از شروع به کار مهدهای کودک، والدین و مدیران مهد هردو به این نتیجه رسیدهاند که شش سال اول زندگی کودک، بهترین سالها برای شکلگیری شخصیت آنهاست و تحت هیچ شرایطی از آموزشهای اصولی و مهارتی نباید غافل شد؛ آموزشهایی که در نوع شخصیت کودک در آینده تاثیر خواهند داشت، نه اینکه صرفا آموزشی، تفریحی و ... برای گذراندن زمان باشند.» اما این فقط یکطرف ماجراست:«از سوی دیگر میبینیم دانشگاهها، مؤسسات و آموزشگاههای متعدد برای تربیت مربیان پیش از دبستان در حال فعالیت هستند و نیروهای متخصص برای آموزشوپرورش نسل آینده، آموزش میدهند. ضمن اینکه اگر مهدکودکی به دلایلی این مسائل را رعایت نکند، در ارزشیابی مهدهای کودک که توسط بهزیستی انجام میگیرد، دیده میشود و در نوع فعالیت و حتی ادامه فعالیتش تأثیر دارد. روشی که طبیعتاً در جهت مصلحت کشور برای تربیت نسلهای آینده است و اثراتش در دورههای بعدی رشد کودکان دیده میشود.» بههرحال، مدتهاست که ثابتشده بچههایی که در مهدهای کودک، دورههایی را گذراندهاند در دوره دبستان عملکرد موفقتری دارند:« درواقع این همان تأثیر آموزشهای مفیدی است که کودک در مهدکودک دیده و میتواند در عملکرد او در نوع تحصیل، رفتار با دوستان و تعامل با معلمهایش تأثیرگذار باشد.»
-
کاش آجری بودم در ایوان نجف
-
حریم خصوصی نوجوان و حد و مرز آن
-
معمای مرداد مسکن
-
در مهدهای کودک چه خبر است؟
-
تدارک رسانهملی برای 14 میلیون دانشآموز
-
جـــــــــــــــام خــــراســـــانی
-
یک بام و دو هوای کاخ الیزه در غرب آسیا
-
سود آنی، زیان ماندگار
-
آخر هفته جادویی
-
تصویر واقعی جامعه ایرانی
-
مهدهای بیمربی
-
حکمرانی در فضای مجازی و حقوق عامه