آمریکا «اصل بحران» است نه «راه حل»
حنیف غفاری دبیر بینالملل
دیروز شاهد وقوع تراژدی غمبار دیگری در افغانستان بودیم. انفجار خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی ساختمان فرمانداری شهرستان شینواری استان ننگرهار، دهها کشته و زخمی برجا گذاشت. این حادثه تروریستی در حالی رخ میدهد که نمایندگان طالبان و دولت افغانستان، با نظارت آمریکا در حال مذاکره در دوحه ( پایتخت قطر) هستند. وقوع یک حادثه تروریستی، آن هم همزمان با مذاکرات صلح افغانستان، پیام خوبی برای شهروندان این کشور جنگزده نیست.
صورتمساله در افغانستان کاملا مشخص است: ایالات متحده آمریکا سال 2001 میلادی این کشور را به بهانه ایفای نقش طالبان و القاعده در حادثه 11 سپتامبر و انهدام برجهای دوقلو اشغال کرد. پس از آن، واشنگتن حضور بازیگران غربی را در افغانستان بسط داد تا به خیال خود، یک
«پروژه تمام آتلانتیکی» را با تکیه بر مناسبات داخلی ناتو در حوزه آسیا و شبهقاره هند کلید بزند.
خروجی و محصول حضور آمریکا (و ناتو) در افغانستان و دموکراسی ادعایی غرب در این کشور، صدهاهزار کشته و میلیونها آواره در این کشور بودهاست. سوال اصلی اینجاست چگونه مولد بحران امنیت در افغانستان هماکنون خود را «بانی ایجاد صلح» در این کشور قلمداد میکند؟! به عبارت بهتر، اکنون با معادلهای در افغانستان سر و کار داریم که در آن قاضی و دزد یک نفر است.
امروز آمریکا پس از حدود دو دهه تاراج منافع افغانستان و تشدید بحران امنیت در این کشور، میخواهد ژست یک قهرمان را به خود بگیرد. اگرچه مذاکرات درون افغانی بهترین و تنها راه ایجاد صلح در افغانستان محسوب میشود، اما نباید فراموش کرد که اصرار واشنگتن مبنی بر نقشآفرینی در این مذاکرات، از روی دلسوزی برای شهروندان و سیاستمداران افغان نیست. آمریکا کمترین نیتی برای ایجاد و استمرار صلح و امنیت در افغانستان ندارد. سه دولت بوش، اوباما و ترامپ هر یک به سهم خود، مقوم پارامترهای ناامنی و بیثباتی در این کشور بوده و دولت بعدی آمریکا (اعم از دموکرات یا جمهوریخواه) نیز درصدد خلق بحرانهای مزمن امنیتی در این کشور برخواهدآمد.
در چنین شرایطی سیاستمداران افغان باید باور داشتهباشند آمریکا اصل بحران است نه راه حل. امروز زمان اتحاد سیاستمداران و ملت افغان با یکدیگر است، هم در زمینه ایجاد یک صلح تمامافغانی و نیز ایستادگی در برابر توطئهها و جنایاتی که آمریکا در این کشور انجام خواهدداد.
صورتمساله در افغانستان کاملا مشخص است: ایالات متحده آمریکا سال 2001 میلادی این کشور را به بهانه ایفای نقش طالبان و القاعده در حادثه 11 سپتامبر و انهدام برجهای دوقلو اشغال کرد. پس از آن، واشنگتن حضور بازیگران غربی را در افغانستان بسط داد تا به خیال خود، یک
«پروژه تمام آتلانتیکی» را با تکیه بر مناسبات داخلی ناتو در حوزه آسیا و شبهقاره هند کلید بزند.
خروجی و محصول حضور آمریکا (و ناتو) در افغانستان و دموکراسی ادعایی غرب در این کشور، صدهاهزار کشته و میلیونها آواره در این کشور بودهاست. سوال اصلی اینجاست چگونه مولد بحران امنیت در افغانستان هماکنون خود را «بانی ایجاد صلح» در این کشور قلمداد میکند؟! به عبارت بهتر، اکنون با معادلهای در افغانستان سر و کار داریم که در آن قاضی و دزد یک نفر است.
امروز آمریکا پس از حدود دو دهه تاراج منافع افغانستان و تشدید بحران امنیت در این کشور، میخواهد ژست یک قهرمان را به خود بگیرد. اگرچه مذاکرات درون افغانی بهترین و تنها راه ایجاد صلح در افغانستان محسوب میشود، اما نباید فراموش کرد که اصرار واشنگتن مبنی بر نقشآفرینی در این مذاکرات، از روی دلسوزی برای شهروندان و سیاستمداران افغان نیست. آمریکا کمترین نیتی برای ایجاد و استمرار صلح و امنیت در افغانستان ندارد. سه دولت بوش، اوباما و ترامپ هر یک به سهم خود، مقوم پارامترهای ناامنی و بیثباتی در این کشور بوده و دولت بعدی آمریکا (اعم از دموکرات یا جمهوریخواه) نیز درصدد خلق بحرانهای مزمن امنیتی در این کشور برخواهدآمد.
در چنین شرایطی سیاستمداران افغان باید باور داشتهباشند آمریکا اصل بحران است نه راه حل. امروز زمان اتحاد سیاستمداران و ملت افغان با یکدیگر است، هم در زمینه ایجاد یک صلح تمامافغانی و نیز ایستادگی در برابر توطئهها و جنایاتی که آمریکا در این کشور انجام خواهدداد.
تیتر خبرها
-
بزرگترین شبکه اجتماعی زیرزمینی دنیا
-
دیگر نقش منفی بازی نمیکنم
-
بایدن بهدنبال خلعسلاح ایران است
-
نبض کادر درمان را بگیریم
-
قُلقُل بدون محدودیت
-
با ساقیالعطاشا اربعینی شویم
-
من عکاس جنگم
-
حال صعود!
-
جنگی که بود، جنگی که هست
-
آخرین بار کی پلیس را دیدی؟!
-
دولت آرایش جنگی ندارد
-
آمریکا «اصل بحران» است نه «راه حل»
-
محدودیت جدی، نظارت جدیتر
-
پیروزی علیه ناعدالتی