طالبان نکتاییپوش !
محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان
طالبان دردوحه با پشتیبانی توافق پنهانیاش با آمریکا سرگرم تحمیل خواستههایش به دولت کابل است؛ ازجمله این خواستهها تنظیم قوانین درکل کشور فقط براساس فقه حنفی(ونه حتی دیگرمذاهب اهل سنت) و اعلام زبان پشتو به عنوان تنهازبان رسمی افغانستان است. شیعیان و بهطورخاص هزارهها مظلومترین اقلیت درطول تاریخ افغانستان بودهاند. این سرزمین یکبار شاهد نسل کشی خونین و هولناک آنان بوده است. درکمال حیرت امروز یک نماینده پارلمان بهنام آرین یون درصحن مجلس آنهارا به قتل عام ونسل کشی دوباره تهدیدمیکند. جالب آنکه کوچکترین صدایی ازسوی دولت برنمیخیزد.کسانی که آشکارا به نسل کشی تهدید میشوند، بیش از 30درصدجمعیت این کشورند.
بیش از60درصد ساکنان آن دیار نیز به زبان فارسی تکلم میکنند. مهمتر از آن، زبان بینالاقوامی درآنجاست. طالبان تمام این مردم را نادیده گرفته است وآمریکاییها نیز مخالفتی نکردهاند. عجیب هم نیست، زیرا تمام اعضای هیات طالبان درقطر مولوی با مذهب مشترک و ۹۵درصد آنها پشتون نژاد و پشتو زبانند. حتی یک زن درترکیب آنها نیست و....با این همه مدعیاند نماینده تمام مردم افغانستانند. نماینده آمریکا در مذاکرات یعنی زلمای خلیلزاد نیز یک همقبیلهای پشتون نژاد و پشتو زبان و هممذهب[لااقل در مشخصات شناسنامهای] آنها بود.
چنانکه گفتم اینها هیچکدام عجیب نیست وقابل پیشبینی بود. اما این بهتآوراست که همزمان با فشارهای طالبان برای تحمیل این خواستهها، اداره آمار و سرشماری دولت اشرف غنی درفرمهای جدید، زبان فارسی را کنار زبانهای لهستانی، پرتغالی و پنجابی، جزو زبانهای خارجی قرارداد. تصورکنید اگرفردوسی و مولانای بلخی و خواجه عبدا... انصاری هروی و سنایی غزنوی و ظهیرالدین فاریابی وحنظله بادغیسی و...زنده بودند و میدیدند دربلخ، بدخشان، کابلستان، هرات، بادغیس، غزنی، فاریاب، نیمروز و... خلاصه درعمده جغرافیای شاهنامه و دواوین آنها یا در زادگاهشان، زبان مادریشان درکنار زبان لهستانی، پرتغالی و...قرارگرفته چه حالی پیدا میکردند؟ البته بامخالفت همه جانبه مردم این فرمها تعویض شدند. اما چرا وچه کسی از ابتدا این تصمیم عجیب را گرفته است؟ ازچندماه پیش هم به دستور مقامات دولت غنی تابلوهای بسیاری از شرکتها و مراکز آموزشی و موسسات خصوصی بهخاطر آنکه دارای واژگانی از زبان فارسی اند پایین کشیده شدند. مثلا آنها مدعیاند به کار بردن واژه دانشگاه، نشانه تهاجم فرهنگی ایران است ودستور دادهاند تمام دانشگاهها تابلوهایشان را پایین کشیده و از واژه پشتوی پوهنتون بهجای دانشگاه استفاده کنند. یا آنها بهکاربردن کلمه دوچرخه بهجای بایسیکل را تهاجم فرهنگی ایران دانسته و بهکاربردن آن اعتراض میکنند، اما مشکلی با تهاجم فرهنگ آمریکایی وانبوه لغات انگلیسی ندارند. مطابق سلیقه آنها بهکاربردن واژه بایسیکل در مکالمات ومکاتبات درست اما دوچرخه،تهاجم فرهنگی ایران است! جنون قوم پرستی را میبینید؟ باهمین رویه در شهر و استان بامیان که قریباتفاق ساکنانش شیعیان هزاره و فارسی زبان هستند، تابلوی خیابانها با هزینه زیاد تعویض شدند تازبان فارسی از آنها حذف شود و تمام تابلوهای شهری و غیره فقط به دو زبان پشتو و انگلیسی باشند. طالبان بیهیچ دلیلی مجسمههای باستانی بامیان را نابود کرده وتاریخ این مردم را از آنها دزدیدند و حالا اینها در کار سرقت زبان و فرهنگ ایشان برآمدهاند. حالا میشود حرف نخبگان افغانستانی را فهمید که چرا به آقای غنی و برخی مدیران متعصب منصوب او طالبان نکتاییپوش[طالبان کرواتی] میگویند.
تمام اینها درحالی است که آقای غنی یکی دو سال پیش طی یک سخنرانی در استان بدخشان افغانستان، ایرانیان را دزد خطاب کرد و مدعی شد آنها زبان فارسی را ازافغانستان دزدیدهاند. ایشان فراموش کرده بود این اسامی حدود 100سال است درنقشههای جهان ظهورکرده و پیش از آن خراسان بزرگ بوده و این خراسان بزرگ تا امروز هم مهد زبان فارسی است. او به ایرانیها گفت: دزدی هم حدی دارد! حالا با همان ادبیات باید به ایشان گفت: آقای پریزیدنت! که در کشوری 40میلیونی با۹۰۰هزار رای به قدرت رسیدید(و از آن ۹۰۰ هزار هم تقلبی بودن بیش از 300هزارتایش اثبات شد)برخلاف دزدی، اما فریبکاری، ریاکاری، جنون قوم پرستی نفرتانگیز و نژادپرستی تهوعآور حدی ندارد. باورکنید!
بعدالتحریر: گرایشات و تعصبات قومی، نژادی، زبانی و مذهبی برای سرزمینی که در آستانه انتخاب میان جنگ وصلح ایستاده است، سم مطلق است. ای کاش همه ازاین رفتارها پرهیزکنند،کاش!