سرگذشت عجسی چند اعدامی

سرگذشت اعدامیانی که با اتفاقات عجیب، حکم‌شان متوقف شد

سرگذشت عجسی چند اعدامی

اعدامی‌که زنده شد
خبر زنده شدن علیرضا پس از اجرای حکم در سال 92، مثل یک بمب خبری ترکید. ماجرای او، آن‌قدر عجیب بود که تا مدت‌ها رسانه‌های داخلی و حتی خارجی در مورد آن صحبت می‌کردند. او سال 89، به جرم قاچاق و نگهداری حدود یک کیلوگرم شیشه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. علیرضا دوبار درخواست بخشش کرد، اما پرونده‌اش آن‌قدر سیاه بود که درخواستش 
رد شد. علیرضا را پای چوبه دار بردند و مراسم مثل همیشه انجام شد. جسد علیرضا پس از معاینه توسط پزشک معتمد پزشکی قانونی داخل کیسه گذاشته شده و به سردخانه فرستاده شد تا پس از انجام امور اداری، جسدش تحویل خانواده‌اش شود، غافل از این‌که خبری عجیب در راه بود. چند ساعت بعد، وقتی مامور سردخانه به آنجا رفت، صدایی از درون یکی از کشوها شنید. بی‌توجه به این‌که ممکن است با چه صحنه‌ای روبه‌رو شود، به سمت کشو رفت و آن را بیرون کشید. ناگهان چشمش به بخاری افتاد که کاور را پوشانده بود. کاور را شناخت، متعلق به علیرضا و همان اعدامی مواد مخدر بود. در یک آن، همه‌جا حرف از علیرضا شد. همه از زنده بودن او حرف می‌زدند و خبر به رسانه‌های داخلی و بعد خارجی درز کرد. 
خانواده علیرضا هم مات و حیران مانده بودند که چه اتفاقی افتاده است. قرار بود جسد را تحویل بگیرند و خود را برای مراسم عزاداری آماده کنند اما حالا باید به ملاقات علیرضا می‌رفتند که در بخش مراقبت‌های پزشکی بیمارستان بستری شده بود. مرد اعدامی، دو ماه در کما بود. بعد علائم برگشت و هوشیاری‌اش را به دست آورد.

کبری و طناب داری  که پیدا نشد
ماجرای کبری رحمانپور را یادتان است؟ همان که در رسانه‌ها به عروس سیاه‌بخت معروف شد و محاکمه‌اش را لحظه‌به‌لحظه گزارش می‌کردند؟ خیلی‌ها او را مستحق اعدام می‌دانستند، خیلی‌های دیگر هم نه. 
سال 79، کبری دختری 18 ساله بود با کلی امید و آرزو. فقر خانواده از او موجود ضعیفی ساخته بود که برای نجات از آن حاضر بود دست به هر کاری بزند، حتی ازدواج با مردی میانسال. پدر بیمار و از‌کارافتاده‌اش مخالف ازدواجش بود اما دختر جوان تصمیمش را گرفته بود. او با مرد 55 ساله‌ای ازدواج ‌کرد که از همسر قبلی‌اش یک پسر 18 ساله داشت. 
نوعروس جوان تصمیم داشت  عروس  و مادرشوهر با هم کنار نیامدند. هر روز اختلاف، هر روز جنگ و دعوا و و بدزبانی و اشک و آه شده بود قاتق نان کبری. اختلافات بین او و مادرشوهرش آن‌قدر ریشه‌دار شد که پنجم آبان 79، کبری با مادرشوهر 75 ساله‌اش درگیر شد 
و با ضربات کارد، نفس او را گرفت. 
پس از دستگیری کبری توسط پلیس و دادگاهی شدن او، حرف اولیای‌دم یک‌کلام بود؛ قصاص. این کشمکش‌ها مدت‌ها ادامه داشت و خوانندگان حرفه‌ای روزنامه‌ها، به‌طور مرتب ماجرای او را دنبال می‌کردند. پس از مدتی شعبه 1608 دادگاه جنایی بالاخره با برگزاری چهار جلسه دادگاه و شنیدن دفاع‌های کبری و وکیل مدافعش، حکم آخر را همان‌طور که اولیای دم خواسته بودند، صادر کرد. کبری باید قصاص می‌شد . 
کبری به حکم اعتراض کرد اما قضات دیوان عالی کشور اعتراضش را وارد ندانستند و گفتند حکم همان چیزی است که قبلا صادر شده بود. روز اجرای اعدام، کبری پای چوبه دار رفت. آن روز همه‌چیز مهیای اعدام زن جوان بود، جز طنابی که باید او را به دار می‌کشید. طناب نداشتند و باز اجرای حکم عقب افتاد.
13 سال تمام، کبری پشت میله‌های زندان ماند. در طول این مدت، زن جوان بلاتکلیف روزهایش را می‌گذراند. اولیای‌دم، او را در برزخ قصاص نگه داشته بودند و روزی نبودکه با کابوس اعدام از خواب بیدار نشود. پس از گذشت سال‌ها، فرزندان مقتول تقاضای دیه کردند اما شوهرش کوتاه نیامد و گفت سهم اولیای دم را می‌دهد تا کبری را به دار بکشد.
بالاخره سال 92، قاضی اجرای حکم، قرار 200 میلیون تومانی برای کبری صادر کرد و بعد از آن تعدادی از خیران با همکاری هم این پول را فراهم کردند و زن جوان پس از سال‌ها از زندان آزاد شد.

احکام زندانیان بلاتکلیف
عبدالرضا خرمشاهی، وکیل دادگستری

در موارد متعددی، گاهی خانواده اولیای دم، محکوم‌علیه را در حالت بلاتکلیفی قرار می‌دهند، یعنی نه قصاص را پیگیری می‌کنند و نه دیه می‌خواهند ‌اما قانون مجازات اسلامی در ماده 429 تکلیف را مشخص کرد و بر‌اساس آن در این‌گونه موارد  اگر اولیای دم پیگیر قصاص یا گرفتن دیه نباشد، دادگاه می‌تواند با وثیقه محکوم‌علیه را آزاد کند، زیرا نمی‌توان محکوم علیه را سالیان طولانی در زندان به حال خود رها کرد و بعد اولیای‌دم تصمیم بگیرند حکم را اجرا کنند که این خود یک مجازات مضاعف برای محکوم‌علیه است. در موارد نادر نیز که فرد اعدامی بعد از اجرای حکم اعدام زنده می‌ماند، با این‌که هدف از اجرای مجازات، سلب حیات محکوم بوده است اما با توجه به تحمل وضعیت شدید و بسیار غیرقابل‌تحمل اعدام، انصاف حکم می‌کند اجرای احکام و اولیای دم قضیه را ختم به خیر کنند و حکم دوباره اجرا نشود.