نسخه دین برای سلامت روان

نسخه دین برای سلامت روان

 اگر بخواهیم از راهکارهای دینی برای سلامت روان و حال خوب افراد جامعه بگوییم، بهتر است این راهکارها را به دو دسته، تقسیم کنیم؛ قسمت اول، آن راهکارهایی است که همه انسان‌ها، فارغ از دیندار بودن یا نبودن می‌توانند به آن عمل کنند و اثرات مثبت آن را بر سلامت روح و روان خودشان ببیند. دسته دوم هم آن جنبه‌هایی از دین است که در حوزه اعتقادی افراد جای می‌گیرد و آنها را به آرامش می‌رساند.
برای اولین دسته می‌توانیم به روایت‌های متعددی از ائمه و معصومین اشاره کنیم که درباره خواب به‌موقع هنگام شب و سحرخیزی و ورزش در ساعات ابتدایی روز می‌گویند؛ سبکی از زندگی که تجربه زیسته بسیاری از افراد نشان می‌دهد تاثیر مثبتی در افزایش حال خوب و سلامت روان آنها دارد. چنان‌که می‌بینم افرادی که خلاف این روش عمل می‌کنند، زودتر از دیگر افراد جامعه عصبانی می‌شوند و پرخاشگر هستند؛ رفتاری که نشان از روان ناسالم دارد.
در این میان، بر کسی پوشیده نیست که دو حوزه روان و فیزیولوژیک بر همدیگر تاثیرگذار هستند؛ چنان‌که رعایت برخی مسائل در حوزه تغذیه، یکی دیگر از مسائلی است که دین در قالب‌های مختلف، توصیه‌هایی برای آن دارد. یکی از این توصیه‌ها، دوری از پرخوری است که به کسالت جسمی و روحی فرد منجر می‌شود. این موضوع به اندازه‌ای جهانشمول و اثبات‌شده است که روزه‌درمانی در کنار آب‌درمانی قرار گرفته و تبدیل به سبک زندگی بسیاری از مردم فارغ از هر دین و تفکر و ملیتی شده است. از طرف دیگر، در برخی روایات آمده است که افراد باید به رژیم غذایی خود توجه کنند. موضوعی که نشان‌دهنده توجه دین به سلامت توامان جسم و روح انسان است. در واقع دین، سبک زندگی صحیحی از تغذیه را برای بهبود کیفیت سلامت روان دیده است.
اما یکی دیگر از جنبه‌هایی که می‌تواند در دو لبه افزایش سلامت روان یا برهم زدن آن موثر باشد، موسیقی است؛ موضوعی که فلسفه حلال و حرام بودن برخی از انواع موسیقی را عیان می‌کند. بر کسی پوشیده نیست که موسیقی تخیل‌ساز است. برای همین آن دسته از موسیقی‌هایی که تخیل منفی برای انسان ایجاد می‌کنند، حرام شده و در عوض، گوش سپردن به موسیقی‌هایی که در شکل‌گیری تخیل‌های آرامش‌بخش تاثیر دارند، حلال تلقی می‌شوند؛ چرا که طبیعتا ما آن چیزی را در رفتارمان ارائه می‌دهیم که به آن می‌اندیشیم. در واقع اگر ریشه بسیاری از فعل‌های حلال، حرام، مکروه و مستحب را دنبال کنیم، به تاثیر مثبت و منفی آنها بر سلامت جسم و روح انسان خواهیم رسید.
برای درک بهتر این موضوع، بهتر است مغز انسان را مانند سی‌پی‌یوی کامپیوتر در نظر بگیریم؛ کامپیوتری که ورودی‌های آن، چشم و گوش و دهان هستند. برای همین هم اگر این ورودی‌ها به‌خوبی مدیریت شوند، خروجی انسان که همان آرامش، تعامل، رفتار و کردار اوست، نتیجه خوبی خواهد داشت. برای همین توصیه دین برای بالا بردن کیفیت این رفتارها، کنترل ورودی‌هایی از جمله دیدنی‌ها، خوردنی‌ها، شنیدنی‌ها، گفتنی‌ها و... است که می‌توان سلامت روح و جسم او را دچار نوسان کند.
اما کمی هم از دسته دوم و سلامت روان و آرامشی بگوییم که اعتقاد به خدا به فرد می‌دهد. طبیعتا انسانی که معتقد به خداست و او را در راس نظام هستی می‌بیند، رزقش را هم از طرف خدا می‌بیند. او تلاش می‌کند با مردم ارتباط برقرار کند و به خاطر خدا بدی‌ها را تحمل می‌کند و شکرگزار خوبی‌هایی است که در اطرافش وجود دارد. چنین فردی، نظام خانواده را نظام مقدسی می‌داند و خدمت به خانواده را برای رضای الهی می‌بیند. او زندگی‌اش را با رضایت خدا تنظیم می‌کند و بدون شک، نهایتی از آرامش و طمانینه در او وجود دارد. او از ناگواری‌های زندگی برهم نمی‌ریزد، به‌راحتی به دیگران محبت می‌کند، به آنها احترام می‌گذارد و در سختی‌ها مقاومت می‌کند و به دلیل آرامش وجودی‌اش، همه بداخلاقی‌های دنیا را تحمل می‌کند. چنین فردی از تمام لحظات زندگی‌اش لذت می‌برد و سلامت روان مگر چیزی
جز این است؟