اولین پرواز از عربستان سعودی در فرودگاه بن گوریون تل آویو به زمین نشست
طیران ذلت
رسانههای صهیونیستی گزارش دادند اولین پرواز مستقیم از خاک عربستان به فلسطین اشغالی دیروز عصر در فرودگاه بن گوریون به زمین نشسته است. این پرواز توسط شرکت هواپیمایی جت ایرلاین امارات انجام شده و مبدأ پرواز ریاض، پایتخت سعودی بوده است. رسانههای اسرائیلی جزئیات بیشتری ارائه نکردهاند و هنوز مشخص نیست مسافران این پرواز چه افرادی را شامل میشود.عربستان سعودی سال گذشته در ادامه تلاشهای خود به منظور هموار کردن مسیر برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی با عبور هواپیماهای این رژیم از حریم هوایی خود به مقصد امارات و بحرین موافقت کرده بود اما از مبدأ این کشور تا کنون پروازی به سرزمینهای اشغالی انجام نشده بود.این کشور با انتقاد شدید گروههای مقاومت و مردم فلسطین مواجه شد. ملت فلسطین آن را خیانت بزرگ حکام سعودی به آرمان فلسطین خواندهاند.
پرواز اخیر در حالی در فرودگاه تل آویو به زمین نشسته است که ریاض هنوز رسما عادی سازی روابط خود و رژیم اشغالگر قدس را اعلام نکرده است. با این حال مقامات کشورهای امارات و بحرین هر دو تصریح کردهاند عادی سازی روابط کشورهای عربی و تلآویو با عاملیت و مدیریت ریاض صورت میگیرد. فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی در آوریل ۲۰۲۱ گفته بود عادی سازی روابط با اسرائیل برای منطقه سودمند است. وی در عین حال تاکید کرد این عادی سازی به روند صلح اسرائیلی ـــ فلسطینی بستگی دارد.در سال ۲۰۲۰ و بر اساس توافق سازش برخی کشورهای عربی مانند بحرین و امارات عربی متحده با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک برقرار کردند. صهیونیستها نیز بارها از اقدامات ریاض در تلاش برای عادی سازی روابط کشورهای عربی با تل آویو، از محمد بن سلمان ولیعهد سعودیها و دیگر مقامات این رژیم تقدیر کردهاند.
چرا سعودیها از اعلام عادی سازی روابط اجتناب میکنند؟
سوال اصلی این است که چرا رژیم سعودی از اعلام رسمی عادی سازی روابط خود و رژیم اشغالگر قدس اجتناب میکند؟ دلیل این موضوع را باید در توصیه آمریکا و شرکای منطقهای سعودیها ( خصوصا برخی اعضای شورای همکاری خلیج فارس)جستوجو کرد. ریاض که خود را رهبر جهان عرب تلقی میکند، قصد ندارد تا قبل از تکمیل منظومه کشورهای عربی حامی رژیم صهیونیستی، رسمیت این رابطه را اعلام کند. در واقع، سعودیها به نوعی ظاهر سازی ناشیانه در این خصوص دست زدهاند. آنها در عین اینکه اصلیترین بانی منطقهای عادی سازی روابط با صهیونیستها محسوب میشوند، قصد ندارند با اعلام رسمی پیوستن به چرخهای که خود مولد آن هستند، بیش از این خود را نزد افکار عمومی کشورهای منطقه و خصوصا ملت فلسطین منفور سازند.
در این میان، اقداماتی مانند پرواز هواپیمای حامل مسؤولان سعودی به تل آویو، حکم سیگنالهایی برای آماده سازی افکار عمومی منطقه در این روند دارد. به عبارت بهتر، اتفاق جدیدی در پروسه عادی سازی این روابط ریاض وتل آویو رخ نداده و صرفا سعودیها درصدد ترسیم چگونگی و شکل آشکارسازی این روابط هستند. طی سالهای اخیر بارها مقامات سعودی و صهیونیستی با یکدیگر در اراضی اشغالی و مکانهایی مانند نئو (شهر تازه تاسیس سعودیها) و ریاض دیدار کردهاند.
تناقضهای منطقهای ریاض
سعودیها در حالی برای آشکارسازی نهایی و رسمی روابط خود و رژیم اشغالگر قدس لحظه شماری میکنند که به صورت همزمان، مذاکرات منطقهای ایران و عربستان سعودی در جریان است. این مذاکرات تاکنون در چند دور برگزار شده و جمهوری اسلامی ایران در تمامی مذاکرات، نسبت به رویکرد غیرسازنده و هزینهساز سعودیها در خصوص بازکردن پای رژیم اشغالگر قدس به معادلات منطقه غرب آسیا و خلیج فارس هشدار دادهاند. با این حال باید در نظر گرفت که سعودیها به طور کلی در معادلات سیاست خارجی خود، نقش یک بازیگر مستقل را ایفا نمیکنند. دهههاست که ریاض خود را متعلق به ساختار نامرئی اما ملموسی میداند که واشنگتن و تلآویو در منطقه ترسیم کردهاند. بیدلیل نیست که در تمامی بحرانهایی که غرب و صهیونیستها مولد آن بودهاند، ریاض نقش یک کاتالیزور و عامل تسریعکننده را ایفا کرده و هرگز خارج از این چارچوب رفتار نکرده است. حتی همگان به یاد دارند که در سال 2001 میلادی و زمانی که دولت جورج واکر بوش به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کرد، سعودیها بسیاری از اعضای القاعده( که سالها از آنها در افغانستان و شبه قاره هند حمایت کرده بودند) را به قربانیان بازی صوری آمریکا در مبارزه با تروریسم خودساخته غرب تبدیل کرد. از ابتدای هزاره سوم، دولتهای بوش، اوباما، ترامپ و بایدن هر یک به نوعی از پترو دلارهای رژیم سعودی برای اهداف توسعهطلبانه و مداخلهگرایانه خود بهرهمند شده و در این حال به ریاض متذکر شدهاند که شیشه عمر بازماندگان عبدالعزیز در دستان سران کاخ سفید و رژیم اشغالگر قدس است.
بازی دیرینه سعودیها در زمین صهیونیستها
مقامات رژیم سعودی در حالی برای عادی سازی رسمی روابط خود و رژیم اشغالگر قدس لحظه شماری میکنند که این روابط از دوران پادشاهی ملک فهد و ملکعبدا... در ابعاد امنیتی و منطقهای وجود داشته است. به عنوان مثال در جنگ 33 روزه حزب ا... لبنان و رژیم اشغالگر قدس و همچنین در جریان مقاومت 22 روزه حماس در برابر رژیم صهیونیستی در سال 2009، سعودیها نقش بازوان امنیتی و اهرمهای فشار تل آویو بر جریانهای مقاومت را ایفا کردند. هر چند در نهایت عربستان سعودی در کنار رژیم اشغالگر قدس به یکی از اصلیترین بازندگان این نبردها ( و جنگهای بعدی) تبدیل شد. پس از حضور ملک سلمان در راس هرم قدرت در ریاض، مناسبات پشت پرده عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس از فاز پنهان به فاز آشکار هدایت شد.تاسیس گروه تروریستی - تکفیری داعش، نقطه آشکارساز پیوند سعودیها و صهیونیستها بود. جایی که دهها هزار تروریست تکفیری با مدیریت منطقهای مشترک تل آویو و ریاض در سوریه و عراق جایابی و مستقر شدند. پس از در هم شکستن خلافت داعش توسط رزمندگان مقاومت در سال2018 هم پیمانی ریاض و تل آویو نه تنها پابرجا ماند، بلکه شاهد تلاش آشکار مثلث ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان جهت اعلام عادی سازی رسمی روابط اعراب و رژیم اشغالگر قدس بودیم.این اتفاق در ماههای آخر حضور ترامپ در کاخ سفید رخ داد و رئیس جمهور سابق آمریکا نیز امیدوار بود بتواند از این موضوع به عنوان دستمایهای برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال2020 استفاده کند اما محاسبات ترامپ درنهایت مطابق پیشبینیهای وی از آب در نیامد.
یک ترکیب دردسرساز
همان گونه که اشاره شد، آشکارسازی روابط عربستان و رژیم اشغالگر قدس به معنای ایجاد موازنه قدرتی جدید در منطقه نیست زیرا تاکنون نیز این روابط ( خصوصا در حوزه امنیتی و منطقهای ) در بالاترین سطح ممکن وجود داشته است. با این حال آشکارسازی این مناسبات، برای ریاض بیهزینه نیست! ترکیب رسمی سیاستهای تلآویو و ریاض در یکدیگر، هزینههای رسمی عربستان را نیز در کنار هزینههای غیررسمی آن در بروز هر گونه مناقشهای در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا افزایش خواهد داد. فراتر از آن، آشکارسازی روابط ریاض و تلآویو به معنای پایبندنبودن سعودیها نسبت به هرگونه تعهد و توافق منطقهای با دیگر کشورها خواهد بود. هر چند به نظر میرسد سعودیها سعی دارند خود را به مثابه یک بازیگر هوشمند منطقهای معرفی کنند که قادر به تامین منافع همه بازیگران غرب آسیا هستند، اما تحلیلگران حوزه روابط بینالملل به خوبی میدانند که این نقشآفرینی، حداقل از عهده سعودیها برنخواهد آمد! ریاض در این معادله باید صرفا میان دو گزینه دست به انتخاب بزند:
نخست اینکه خود جزئی از بحران تلقی شود و آثار و تبعات بحرانسازیهای رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه را در حوزه امنیت داخلی و منطقهای خود بپذیرد.
دوم اینکه نهتنها از آشکارسازی روابط خود و تلآویو بپرهیزد، بلکه به سیاست غیررسمی خود مبنی بر تامین مطلق منافع صهیونیستها و آمریکا در منطقه پایان دهد.
در این معادله گزینه سومی برای عربستان سعودی متصور نخواهد بود و بهتر است سعودیها ذهن خود را با طرحهای تصنعی و خیالی برخی استراتژیستهای آمریکایی و سعودی در این آوردگاه مشغول نکنند!
پازلی که به خلیج فارس ختم نمیشود
آشکارسازی روابط عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس، دارای اطلاق منطقهای نیست! به عبارت بهتر، نمیتوان آثار این تصمیم را صرفا در حوزه جغرافیایی غرب آسیا و خلیج فارس جستوجو کرد.از آنجا که سیاست کلان رژیم اشغالگر قدس و آمریکا، مداخلهگرایی فرامنطقهای در حوزه روابط بینالملل است، پای ریاض نیز به صورت خودکار به این بازی خطرناک باز خواهد شد. بهعنوان مثال، سعودیها نمیتوانند در منازعهای که در آسیای مرکزی و قفقاز(در منطقهای به ظاهر دور از عربستان) رخ میدهد بیطرف نگاه دارند.
بنابراین، در اینجا نیز سعودیها به طور طبیعی در اردوگاه دشمنان امنیت منطقه تعریف خواهند شد. در این میان ظاهر سازی سعودیها برای دورنگاه داشتن خود از برخی منازعات، دردی را به سود خاندان حاکم بر ریاض دوا نخواهد کرد. برخی تحلیلگران معتقدند که سعودیها به اندازهای قدرت تجزیه و تحلیل مسائل منطقه و نظام بینالملل را ندارند که بخواهند تفاوت بازی در پازل دشمنان و بازی در پروژههای دشمنان را درک کنند. تلآویو و واشنگتن، قطعا از سعودیها نخواسته و نمیخواهند تا صرفا در پروژههای جغرافیایی مشخص و محدود به بازیگر و کارگزار منطقهای آنها تبدیل شود! آنها از سعودیها خواستهاند تا به شریک بازی مداخلهگرایانه غرب و تلآویو در تمامی نقاطی که نشانهای از بحران در آن به چشم میخورد، مبدل شده و هیچ گونه تصمیمی را در حوزه امنیتی و سیاسی خود بدون چراغ سبز آمریکا و رژیم صهیونیستی اتخاذ نکنند.
اصلیترین معضل سعودیها
اصلیترین معضل سران سعودی، به درک نکردن عمیق آنها نسبت به تحولات جاری در منطقه باز میگردد. ریاض هنوز مختصات نقطهای را که به لحاظ استراتژیک و تاکتیکی در آن قرار گرفته است بهخوبی نمیداند. ریاض در حالی دست به این خطای فاحش راهبردی زده است که دیگر بازیگری تعیینکننده در منطقه محسوب نمیشود. اگر قرار بود محاسبات منطقهای و امنیتی سعودیها در منطقه به تحقق میپیوست، امروز قاعدتا نه از بشار اسد در سوریه اثری باشد و نه از مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان. همچنین اگر آلسعود چنین قدرت مانوری داشت، امروز باید داعش و النصره سراسر سوریه و عراق و بینالنهرین را تصرف میکردند و حکومت آلخلیفه در منامه کمترین دغدغهای درخصوص ادامه حیات سیاسی خود نداشت. فراتر از آن، اگر حتی ذرهای از پیشبینیها و محاسبات اتاقهای فکر سعودیها به واقعیت میپیوست، جنگ یمن میبایست در عرض یک سال با انحلال انقلاب ملت یمن و شکست مقاومت پایان میپذیرفت. با این حال اکنون در منطقه اتفاقات دیگری رخ داده است که با پیشفرضهای ذهنی سعودیها در تعارض مطلق قرار دارد. بهتر است سعودیها قبل از اینکه آخرین گلولهها را به سوی کالبد نیمه جان خود شلیک کنند، کمی روی نقشه جنگ فرماندهان وزارت دفاع خود در یمن متمرکز شوند. بهتر است آنها شکست سنگین و پرهزینه خود در استان مأرب و حقیقتی به نام قطع اتصال مناطق جنوبی و شمالی یمن را مرور کنند تا متوجه شوند کشوری که سال 2014 به آمریکا وعده داده بود در عرض کمتر از یک ماه یمن را به حیاط خلوت خود تبدیل خواهد کرد، اکنون چگونه در باتلاقی سهمگین و سخت گرفتار شده است.
بدون شک، هرگونه اقدامی در نظام بینالملل و بهخصوص در حوزه امنیت منطقه، آثار و تبعاتی برای اتخاذکنندگان آن تصمیم دارد. سعودیها نیز از این قاعده مستنثا نیستند. شاید اگر سران سعودی واقعا در مسیر نادرست و رو به اضمحلالی که در پیش گرفتهاند بهسرعت یک دوربرگردان ایجاد میکردند، نسبت به بازگشت آنها به آغوش ملتهای منطقه و جهان اسلام امیدی وجود داشت اما فعلا نشانههای چنین عقلانیتی میان سران سعودی مشاهده نمیشود.
-
دوست ندارم ستاره باشم
-
مطبوعات مُرد، از بس که جان ندارد
-
یک قوم و هزاران رنگ
-
تضاد منافع چگونه سلامت مردم را تهدید میکند؟
-
یک خانواده شاد
-
دولتی که رفت، بدهیهایی که ماند
-
طیران ذلت
-
تراژدی در بُنواسحاق
-
جفای روشنفکران به بانوی اندیشه
-
توهم توسعه!
-
صندوق بین المللی پول: اقتصاد افغانستان ۳۰ درصد کاهش خواهد یافت
-
واشنگتن: برجام، آغاز مسیری برای تعامل دیپلماتیک جامعتر با ایران است
-
مغازلههای سیاسی نافرجام
-
اشتراکات فرهنگی فراتر از مرزهای جغرافیایی