گزارش پشت صحنه از مجموعه «جشن سربرون» همراه گفتوگو با بازیگران و عوامل این مجموعه
«جشن سربرون» گرم میشود
«جشن سربرون» عنوان سریالی پربازیگر به کارگردانی مجتبی راعی که چند سالی است تصویربرداری آن در لوکیشنهای مختلف ادامه دارد. اما جشن سربرون چیست؟ جشن سربرون، جشنی است که پس از پایان بافت قالی برگزار میشود به این صورت که قالی را از بالای دار میبرند و به اصطلاح میگویند سر قالی را میبریم. حالا حتما سوال این است که داستان سریال درباره چیست؟ بهادر، کدخدای ایل پوسان با کدخدای طایفه همسایه، سرخو رقابت و مخالفتی دیرینه دارد. مدتی است آتش کینهها خاموش شده تا اینکه سرخو با اعتماد به نفس به خواستگاری جهانپسند، دختر زیبا و کم سن و سال بهادر میآید. غافل از اینکه قرار است مدتی بعد جهانپسند به عقد پسرعمویش درآید. بهادر قاطعانه با این وصلت مخالفت و زخمهای کهنه سرباز میکند. هر دو طایفه از کدخدای خود حمایت میکنند. درگیری ابعاد بزرگتری مییابد و بهادر تلاش بزرگی را آغاز میکند. با مطالعه این چند خط شاید دلتان بخواهد اطلاعات بیشتری درباره این سریال که به کارگردانی مجتبی راعی و تهیهکنندگی حسن نجاریان است، کسب کنید. پس میتوانید گزارش پشت صحنه ما را از این سریال که از تولیدات سیمافیلم است، همراه گفتوگو با بازیگران و عوامل آن بخوانید:
اجرای گروه نمایش
خانمها و نوجوانهای هنرور با لباسهای صحنه و گریمشده به محل ضبط سریال آمده اند و کنار در ورودی ایستادهاند و با اشتیاق به اجرای گروه نمایش نگاه میکنند اما به دلیل سروصدا و همهمهای که ایجاد میکنند، با دستور دستیار کارگردان از آنجا خارج میشوند. این پلان چند بار تکرار میشود. از آنجا که کار با هنرورها بسیار سخت است، با برداشتهای متعددی این پلان گرفته میشود تا مورد تایید کارگردان قرار بگیرد. در این بین کمربند یکی از سربازها هم پاره میشود و دستیار لباس سراغ او میرود. مهران نائل هم با دوستان بازیگرش عکس یادگاری میگیرد. دستیار کارگردان بار دیگر با هنرورها پلان بعد را تمرین میکند. در این میان یکی از عوامل که به تازگی پدر شده با جعبههای شیرینی وارد لوکیشن میشود و عوامل پشت صحنه را به وجد میآورد.
صدرالدین حجازی نقش شوکتخان را معرفی میکند
درگیری بر سر قدرت
وی ادامه میدهد: این قصه چند خان دارد که بر سر قدرت با هم درگیر میشوند. ازجمله شوکتخان که من بازی میکنم و آقای محمود پاکنیت که نقش فتحا...خان را بازی میکند و این دو خان با هم درگیر میشوند. یکی از ویژگیهای این سریال این است که با وجود کرونا و مشکلاتی که بر سر راه تولید هست اما آقای نجاریان بهعنوان تهیهکننده سریال باعث شده بتوانیم سختیهای کار را پشتسر بگذاریم. با اینکه من خیلی از پیشنهادهای کاریام را از دست دادم اما خوشحالم در این پروژه حضور دارم، چون عوامل و آدمهای حرفهای در این سریال دور هم جمع شدهاند.
حجازی همچنین بیان میکند: مدتها بود که کار نکردهبودم. چون فیلمنامه و نقشها به دلم نمینشست اما فضای دوستانهای که در پشت صحنه این سریال با محوریت آقای راعی حاکم است و همچنین نقش و فیلمنامه خوب سریال، باعث شد با وجود کرونا و ترس از این بیماری و سختی کار در سریالهای تاریخی با علاقه وارد این پروژه شوم. فکر میکنم مخاطب هم دوست داشته باشد و از تماشای آن لذت ببرد. چون کار بسیار سختی بود و سکانسهای سختی از دوران قحطی داشته که در زمستان فیلمبرداری کردهاند.
سیامک اشعریون از حضورش در این سریال میگوید
بازی در سریالهای تاریخی جذاب است
وی همچنین ادامه میدهد: من خیلی نقشم را دوست دارم. پوشیدن لباس مقطعی از تاریخ و با گریم شبیه انسانهایی شدن که در بخشی از تاریخ زندگی میکردند برای هر بازیگری جذاب و برای من هم جالب است. امیدوارم مردم هم دوست داشته باشند و از تماشای سریال لذت ببرند.
اشعریون در پاسخ به این سوال که تا چه حد با وقایع آن بخش از تاریخ آشنایی داشته هم توضیح میدهد: من پیش از این سریال با وقایع تاریخ آشنایی نداشتم. اما وقتی فیلمنامه را خواندم، با نکاتی آشنا شدم که برایم جالب بود. از طرفی من چنین تجربهای نداشتم و تاکنون این مقطع از تاریخ را بازی نکرده بودم. به همین خاطر از بازی در این سریال خودم خیلی لذت میبرم. ضمنا پوشش و سبک زندگی و منش آدمهای آن دوران خیلی متفاوت از آدمهای دنیای امروز است. به همین خاطر این نکته هم برایم جذاب بود. مهمتر اینکه دقت و حساسیت کارگردان و انرژیای که روی کار میگذارد هم برای من به شخصه حائز اهمیت بود. چون برای هر پلان از این سریال شاهد بودم که چقدر وقت میگذارد و برایش مهم است. من در این مدت که کرونا آمده سعی کردم تمرکزم را روی کارم بگذارم و به آن توجهی نکنم. به همین خاطر خوشبختانه بیمار نشدم و با وجود سن و سالی که دارم اما با انرژی و عشق سر کار میآیم. البته قبلا هم سریال تاریخی بازی کردم، اما در این موقعیت قرار نگرفته بودم و امیدوارم مردم هم دوست داشته باشند.
جواد قامتی از تجربه بازی در این سریال میگوید
از دیالوگهای آبکی و سکانس بزن در رو خبری نیست
پیش از این تجربه بازی در سریالهای جلال و روزهای بیقراری را داشتم اما بازی در سریال تاریخی با این حجم از کار را تاکنون تجربه نکرده بودم و خوشحالم در این مجموعه حضور دارم و امیدوارم مخاطبان هنگام پخش این سریال را دوست داشته باشند.
چه نقشی در این سریال بازی میکنید؟
من یکی از نقشهای اصلی را بازی میکنم؛ شخصیتی به نام پایدارخان. حدود دو سال است در این پروژه حضور دارم و درگیر این کار هستم اما در این بین فیلمهای سینمایی هم کار کردهام.
از سختی و جذابیتهای بازی در چنین سریال عظیمی بگویید؟
کار بسیار سختی است. مثلا یک نمونه برایتان نام ببرم. اینکه بازیگر باید راکورد حسیاش را بعد از وقفه چندماهه در یک سریال حفظ کند که کار راحتی نیست و جزو سختیهای کار است.
به هر حال در چنین مواقعی است که توانایی و تجربه بازیگر به کمکش میآید؟
قطعا همینطور است. البته عوامل دیگری هم در این زمینه دخیل است. از جمله دقت کارگردان و منشی صحنه که خیلی کمککننده است. چون من کلی سکانس بازی کردم که ممکن است اصلا به خاطر نداشتهباشم اما جذابیت فیلمنامه باعث میشود سکانسهای بسیاری از کار در ذهنم ماندهباشد.
با توجه به سختیهای کار نقش پایدارخان چه ویژگی داشت که شما را به بازی در این سریال ترغیب کرد؟
فتحا...خان دو فرزند دارد که یکی از آنها پایدارخان است که تحصیلکرده دارالفنون است و بعد از اینکه پدرش ترور میشود، با خانواده به شیراز برمیگردد و به خاطر جاهطلبی که دارد، قدرت را به دست میگیرد. البته در این میان دچار چالشهایی میشود. خود شخصیت پایدار خان و فیلمنامه از یک طرف و همکاری با آقای راعی و تجربه بازی در یک سریال تاریخی به قدری جذاب بود که دوست داشته باشم عضوی از این گروه باشم.
معمولا سریالهای تاریخی مخاطبان خاص خودش را دارد. با این حال پیشبینیتان از بازخورد مخاطبان هنگام پخش چیست؟
من فکر میکنم تماشاگر یکی از بیرحمترین عناصر یک اثر هنری است که البته حق هم با اوست. چون حق انتخاب دارد که کدام شبکه و کدام سریال را تماشا کند. پس اگر یک سریالی جذاب نباشد، خیلی راحت شبکه را عوض میکند و زحمت گروه سازنده به باد میرود. اما با توجه به فیلمنامهای که من خواندم و دقتی که در کارگردانی و سایر عوامل این سریال میبینم، اطمینان دارم جزو سریالهای پرمخاطب تلویزیون خواهد شد. چون هیچ دیالوگ آبکی و هیچ سکانس بزن دررویی ندارد.
کار با آقای راعی چطور بود؟ چقدر نگاه سینمایی و دقتی را که در سینما دارند با خودشان سر این سریال آوردهاند؟
معمولا به خاطر بودجه اغلب سریالها با عجله ساخته میشود و همین ممکن است به کلیت کار لطمه وارد کند. اما من اصلا در این کار احساس نمیکنم که در یک سریال بازی میکنم. چون آقای راعی برای هر پلان فکر کرده و دقت و حساسیت دارد. از طرفی هر سکانس ما ممکن است پلانهای زیادی داشته باشد. مثلا در این چند روز ما سکانسی داشتیم که 102 پلان داشت. چنین اتفاقی را من حتی در سینما هم ندیده بودم. آقای راعی با دقت بسیار زیادی کار میکند و با وجود اینکه چند سال درگیر این سریال است، اما خستگی را نمیتوان در وجود او دید و با همان انرژی روزهای اول کار میکند. به همین خاطر من از همکاری با ایشان لذت میبرم.
انتخاب لوکیشن با حضور صدابردار باشد
اصولا یکی از مشکلاتی که در بحث صدا وجود دارد این است که برخی تهیه کنندهها به جای دعوت از صدابرداران باتجربه از جوانانی دعوت به همکاری میکنند که دستیار صدا هستند یا تجربه و توانایی کافی را برای این کار ندارند. همین موضوع باعث میشود که به کار لطمه وارد شود. هم از نظر بودجه و هم زمان و مهمتر اینکه کیفیت صدای آن اثر به شدت پایین میآید. از طرفی تهیهکننده ناچار است باز هم هزینه کند و از بازیگران بخواهد که به استودیو بیایند و صداگذاری مجدد کنند و به جای خودشان حرف بزنند که همین کار هزینهبر است. این موضوع را مخاطب هم متوجه میشود. کیفیت کار هم پایین میآید. از طرفی روابط آدمها هم در این بخش از کار موثر است. اینکه صدابردار باتجربه میتواند سر صحنه کار را مدیریت کرده و روابطش با همکارانش از جمله عکاس، فیلمبردار و طراح صحنه را هم مدیریت کند. چون روابط را میشناسد و میتواند از ایجاد تنش در کار جلوگیری کند.
با وجود همه این مسائل که گفتید، صدابرداری سر صحنه در سریالهای تاریخی آن هم در شهر تهران چه سختیهایی دارد؟
بزرگترین مشکل ما در آثار نمایشی انتخاب لوکیشن است؛ یعنی وقتی طراح صحنه به اتفاق کارگردان برای انتخاب لوکیشن میروند، صدابردار هم باید همراهشان باشد که محیط را ارزیابی کند و به آنها بگوید که در چنین لوکیشنی میتوان کار کرد یا نه. این مسأله صرفا به سریالهای تاریخی مربوط نمیشود و به همه کارها مرتبط است. حتی در کارهای رئال ممکن است دیالوگهای یک بازیگر حسی باشد اما شرایط محیط بهگونهای است که صدای موتور یا ماشین یا هر صدای مزاحمی باعث میشود آن سکانس تکرار شود. صدابردار باید با کارگردان در انتخاب لوکیشن حضور داشته باشد که معمولا این
اتفاق نمیافتد.
خاطرهای هم از این مسائل دارید؟
خاطرم هست فیلم «دختری با کفشهای کتانی» را که در میدان هفتتیر کار میکردیم، در آن سروصدای اتومبیلها و جمعیت باید صدای بازیگر را در لحظه حساس و عاطفی میگرفتیم. یا اینکه برای یک کاری در زندان رجاییشهر و در کنار زندانیها کار میکردیم و نگرانیهایی در کار وجود داشت. اما من معتقدم مدیریت کارگردان و اینکه با صدابردار هماهنگ باشد، میتواند روی کیفیت کار تاثیر مثبت بگذارد. یعنی شناخت کارگردان از صدابردار و کار صدابرداری باعث میشود کیفیت کار بالا برود.
در این سریال با چه مسائل و مصائبی مواجه هستید؟
در این کار اغلب لوکیشنهای ما نزدیک فرودگاه است یا اینکه صدای هواپیما و تردد آدمها، اختلال در کار صدا ایجاد میکند اما روابط بین کارگردان و صدابردار و عوامل دیگر باعث میشود راحتتر کار کرد. یعنی شناخت و همکاری میتواند روی کار موثر باشد.
سیامک حلمی از ویژگیهای سریال میگوید
قابهای «جشن سربرون» سینماگونه است
محسوب شود».
او درباره تجربهاش از تماشای مراسم جشن سربرون هم توضیحاتی را ارائه میکند: «خاطرم هست در یکی از روستاها که این مراسم برگزار میشد حضور داشتم که گوسفند سر میبریدند و شیرینی پخش میکردند و پایکوبی داشتند. چون یکی از رسوم قدیمی است که وقتی بافت قالی و فرش تمام میشود، برای اینکه بخواهند نخهای آن را ببرند چنین جشنی میگیرند. بنابراین با این آیین آشنا بودم. چون شنیدهام از این مراسم در دوران مشروطه نمونههای بسیاری بوده است».
دشواری کار با پارچههای مدرن
زکیزاده در کنار سختیهای کار و هوش مخاطب به نکات دیگری هم اشاره کرد: بهدلیل اینکه مستند کار میکنیم برای طراحی لباس بازیگران و هنرورها منابع داریم و از این نظر با مشکلی مواجه نیستیم؛ چون برای ما لباس بازیگر و لباس هنرور تفاوتی ندارد و دقتی را که روی لباس بازیگران میگذاریم، روی لباس هنرورها هم میگذاریم. تنها چیزی که برای هنرورها استفاده نمیکنیم زیورآلات است. آن هم به این دلیل که کنترل کردن آنها کار سختی است. تعداد آنها زیاد است و ممکن است فراموش کنند و با خودشان ببرند. از طرفی برخی از هنرورها مقید به لباسی که میپوشند، نیستند. ما از این دست مشکل زیاد داریم. البته گاهی در کارهای دیگر با بازیگران هم درباره طراحی لباس به مشکل برمیخوریم اما خوشبختانه در این کار با چنین مسألهای روبهرو نشدیم و با ما همکاری و به طراحی و کار ما اعتماد میکنند.
مهران نائل درباره نقشاش عنوان میکند
حس خوب قرار گرفتن در تاریخ
وی همچنین ادامه میدهد: برای من در کل سریال تاریخی جذابیت بسیاری دارد. این قصه و این نقشی که به من پیشنهاد شد هم برایم خیلی جذاب بود و اینکه باید راکورد آن دوران را پیدا کنید و مثل آنها باشید و هم باید بازی واقعی داشته باشید و در عین حال انتقال بدهید که مال یک دوره دیگری هستید. این عوامل باعث شد حضور در این سریال برای من جذاب باشد. فیلمنامه و راهنمایی کارگردان به قدری کافی بود که نیازی به مطالعه بسیار در این زمینه برای بازیگر نداشت. البته پیش از این کار به صورت جسته گریخته در زمینه تاریخ مطالعه داشتم اما برای این کار از همان فیلمنامه و راهنمایی کارگردان کمک گرفتم. ضمن اینکه گریم و لباس و صحنه و در کل فضا به قدری باورپذیر هست که بتواند در ایفای این کاراکتر به من کمک کند. من وقتی سر صحنه میآیم کامل به آن بخش از تاریخ پرت میشوم و این حس خیلی خوبی به من میدهد. امیدوارم این اتفاق برای تماشاگر هم بیفتد.
بازیگر نقشهای منفی
وی در پاسخ به این سؤال که تا چه حد با وقایع تاریخ آن دوران پیش از سریال آشنایی داشته هم میگوید: من درباره دوران مشروطه مطالعه داشتم. یک سریال هم مرتبط با این دوران بازی کرده بودم به نام «روزهای بهیاد ماندنی» که در آن سریال هم نقش خان را داشتم. بههرحال بازی در چنین نقشهایی برای بازیگران جالب است اما نکتهای که معمولا وجود دارد این است که بیشتر به من نقشهای منفی را پیشنهاد میدهند. به عنوان مثال در فصل جدید سریال «روزگار جوانی» نقش یک معتاد را بازی کردم.
زارع درباره استقبال مخاطب هم بیان میکند: من فکر میکنم این سریال میتواند مخاطب خودش را پیدا کند. یعنی اگر کسی یکی دو قسمت از سریال را ببیند حتما با آن همراه خواهد شد. چون هم فیلمنامه خوبی دارد و هم بازیگران خوبی در آن بازی میکنند.
جشن سربرون مثل آثار شکسپیر بهروز است
البته که در نهایت این مردم هستند که باید بپذیرند. بنابراین باید منتظر بود و دید که خروجی کار مورد رضایت مردم قرار خواهد گرفت؟ که به اعتقاد من مردم این سریال را دوست خواهند داشت. چون این سریال پر از تعلیق است و با اسم درخشانی که دارد، فکرانگیز است. انگار این جشن بنا شده برای رفتن و ترور و خیلی چیزهایی که در پس آن قرار دارد. یعنی برای یک عده نخبه و وطنپرست و کسانی که نمیخواهند استبداد پیشرو باشد. آقای اسکندری عزیز گریمهای بسیار درخشانی در این سریال دارند. یک گروه 35- 30 نفره زیر نظر خانم زکیزاده با تحلیل لباسها را کار کردند. چون کارهای تاریخی مصائب خاص خودش را دارد و بسیار دشوار است. یعنی حتی دوختن یا پیداکردن یک دکمه برای گروه لباس کار بسیار سختی است و نیاز به یک تحقیق میدانی دارد. همچنین فرماندهی درخشان آقای نجاریان که کارهای بسیار فاخری را به ثمر رسانده. در کل ساخت کارهای تاریخی اینچنینی بسیار سخت و نیازمند فرماندهی قدرتمند و باتجربه است که باید پارتیزانی عمل کند.
بنابراین امیدوارم این کار بدرخشد. چون دوستانی هم در این کار بودند که به رحمت خدا رفتند. ازجمله کریم اکبریمبارکه که واقعا جایش خالی است که حضور بسیار درخشانی داشت. از نظر فیلمنامه این سریال موضوعیت دارد و بهروز است و درست مثل آثار شکسپیر میماند. البته یکی از مشکلاتی که در این کار وجود داشت این بود که نامهربانیهایی از نظر مالی برایش پیش آمد. البته شرافت و نجابت کل گروه اجرایی باعث شد از این سنگلاخهای سخت و اتفاقاتی که ریشه مالی دارد تا حدودی عبور کنند.
-
رمـــــــــــان هنر ترکیب است
-
آقای خاطرهساز
-
توقف واردات واکسن، خبر خوب یا بد؟
-
«جشن سربرون» گرم میشود
-
یکی این وسط دروغ میگوید!
-
سپاس سرباز
-
از اصفهان تا پورتو
-
التهاب زیر پوست چرم
-
آرامش ربطی به غذا ندارد
-
رفع ایرادات و ابهامات «طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»
-
تمام موانع برای ثبتنام مجردان برداشته شد
-
رسانه ملی؛ آینه تمام مردم
-
یک توقف امیدوار کننده
-
نظارت باید بازدارنده باشد