نابودگر اصلی کیست؟
احتمالا خیلی از شما مجموعه فیلمهای «نابودگر» (ترمیناتور) را دیدهاید، به خصوص فیلمهای اول و دوم با بازی آرنولد شوارتزنگر با جلوههای ویژه و داستان پرکشش آن. خیلیها هم میدانند این فیلم و برخی فیلمهای مشهور و پرفروش دهههای اخیر سینما مانند «تایتانیک» و «آواتار» ساخته یک فیلمساز کاناداییالاصل به نام جیمز فرانسیس کامرون است. اما احتمالا کمتر درباره عقبه فکری جیمز کامرون و نقش او در ترویج اندیشههای کابالایی اطلاع داشتهباشید.
کامرون نه تنها فیلمساز مشهوری است که برای کارگردانی فیلم تایتانیک در سال 1997 جوایز اسکار را درو کرد و یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ را ساخت، بلکه یک تاجر، یک کاوشگر دریا و توسعه دهنده فناوریهای تصویربرداری موفق هم هست که او عشق به فیلمسازی و فیلمبرداری را از نوجوانی در خود دید و به همین دلیل به تحصیل در همین رشته پرداخت و بعد از پایان تحصیلاتش به هالیوود وارد شد و از فیلمهای دارای تولید سنگین شروع کرد و بعد از یک همکاری موفق با تیم تولید «جنگ فراسوی ستارگان»، « کهکشان وحشت» و «فرار از نیویورک» نخستین فیلم خود را با نام «پیرانا ۲: تخمریزی» ساخت که شکست خورد.
بعد از این فیلم، کامرون «ترمیناتور» را ساخت. اما لازم است در این ستون یادی بکنیم از یکی از ساختههای پرسر و صدای کامرون که اتفاقا ردپای روشنی از اندیشههای کابالایی دارد: آواتار. دراین فیلم دوباره با اندیشه سفیروتی درخت زندگی رو به رو هستیم. در اینجا خدایی به نام «ایوا» که یک درخت است میتواند انسانها را به شکل انسانی از جهان ببرد و به شکلی دیگر یعنی آواتار زنده کند.
دانش بشری کشف میکند که این درخت قدرتی شگفتآور و هستیآفرین دارد و شبکهای بزرگ از دانشها و اطلاعات را که برای بقای جهان مورد نیاز است، منتقل میکند. اینجا شاهد همان اندیشه دایرهای و تکرارپذیری هستیم که کابالاییها به آن اعتقاد دارند. ضمن اینکه در پس زمینه داستان که به تلاش برای ساختن انسان برتر از طریق ترکیب ژنتیک انسان زمینی و موجودات ساکن در سیارهای به نام پاندورا اشاره دارد شاهدیم اندیشه خلقت و تفکرات گولمیجریان دارد و کامرون با خلق یک داستان پرکشش، توانستهاست روایت کابالایی خود از آفرینش را به خورد مخاطبان بدهد.
فیلم آواتار را گروهی در زیر مجموعه فیلمهای محیطزیستی تلقی کردهاند اما مسأله کارگردانهایی مانند کامرون این نیست که زندگی بشر در حال تخریب است بلکه جایگزین کردن نظم نوین کابالیستی به جای معنویت است. طبیعت و محیط زیست مجازی به عنوان نماد زندگی و سرزندگی در این اندیشه نشانه مادیگرایی به جای معنویت تلقی میشود. به این ترتیب باید میان دغدغههای زیست نو سالم که به فکر نجات بشریت از بحرانهای خودساختهای که نتیجه زیادهخواهی و طمعورزی انسانهاست با تفکراتی که قصد دارند، طبیعت عینی و مادی را به جای ماوراءالطبیعه بگذارند، تفاوت گذاشت.
بعد از این فیلم، کامرون «ترمیناتور» را ساخت. اما لازم است در این ستون یادی بکنیم از یکی از ساختههای پرسر و صدای کامرون که اتفاقا ردپای روشنی از اندیشههای کابالایی دارد: آواتار. دراین فیلم دوباره با اندیشه سفیروتی درخت زندگی رو به رو هستیم. در اینجا خدایی به نام «ایوا» که یک درخت است میتواند انسانها را به شکل انسانی از جهان ببرد و به شکلی دیگر یعنی آواتار زنده کند.
دانش بشری کشف میکند که این درخت قدرتی شگفتآور و هستیآفرین دارد و شبکهای بزرگ از دانشها و اطلاعات را که برای بقای جهان مورد نیاز است، منتقل میکند. اینجا شاهد همان اندیشه دایرهای و تکرارپذیری هستیم که کابالاییها به آن اعتقاد دارند. ضمن اینکه در پس زمینه داستان که به تلاش برای ساختن انسان برتر از طریق ترکیب ژنتیک انسان زمینی و موجودات ساکن در سیارهای به نام پاندورا اشاره دارد شاهدیم اندیشه خلقت و تفکرات گولمیجریان دارد و کامرون با خلق یک داستان پرکشش، توانستهاست روایت کابالایی خود از آفرینش را به خورد مخاطبان بدهد.
فیلم آواتار را گروهی در زیر مجموعه فیلمهای محیطزیستی تلقی کردهاند اما مسأله کارگردانهایی مانند کامرون این نیست که زندگی بشر در حال تخریب است بلکه جایگزین کردن نظم نوین کابالیستی به جای معنویت است. طبیعت و محیط زیست مجازی به عنوان نماد زندگی و سرزندگی در این اندیشه نشانه مادیگرایی به جای معنویت تلقی میشود. به این ترتیب باید میان دغدغههای زیست نو سالم که به فکر نجات بشریت از بحرانهای خودساختهای که نتیجه زیادهخواهی و طمعورزی انسانهاست با تفکراتی که قصد دارند، طبیعت عینی و مادی را به جای ماوراءالطبیعه بگذارند، تفاوت گذاشت.