سینمایش410 به روایت یک مخاطب
برج میلاد این شبها حالوهوای متفاوتی دارد، چرا که نماد تهران، میزبان رویدادی شده که هنرمندانش روایتکننده رشادتهای نوجوانان و جوانان ایران در سالهای دفاعمقدس است. روایتی که در این روزهای پر آشوب میتواند دریچهای روی ما برای نگاه به تاریخ با عزت معاصر کشور داشته باشد.
«سینمایش 410» روایت نوجوانان و جوانانی است که در جبهههای جنگ علیه باطل جنگیدند و بزرگترین سرمایه خود یعنی جانشان را در این راه از دست دادند.
یک ساعت قبل آغاز اجرای این نمایش، اندکاندک جمعیت به سمت تپههای برج میلاد به سمت پارکینگ شماره 3 این مجموعه میرود و همه سراغ اجرای نمایش را میگیرند و از پرسنل برج میلاد میپرسند که «نمایش شهدای غواص» کجا اجرا میشود؟!
در خنکای هوای پاییزی همه در انتظار اجرای نمایش هستند که جمعیت با صدای شلیک و گلوله روی صندلیهایشان میخکوب میشوند و به تماشای روایتی نمایشی و سینمایی از روزهای پرافتخار دفاعمقدس مینشینند.
استقبال بسیار قابلتوجه است و جمعیت مشتاق با دیدن دکور این نمایش که روی تپههای برج میلاد چیده شده، حس و حال روزهای جنگ را در مناطق جنوبی کشور تجربه میکنند. دکوری متفاوت از نخلهای جنوب ایران، صدای شلیک گلوله و خمپاره که با صدا مخاطب را به درون نمایش دعوت میکند. آکواریومی بزرگ و تئاتری که اروند را تداعی میکند و روایتگر فتح غواصان لشکر 41 ثارا... به فرماندهی شهید سپبهد قاسم سلیمانی میشود.
حاج قاسم حلقه رابط روایتهای سینمایش 410 است. داستان بهگونهای پیش میرود که رشادتهای شهید قاسم تا شهادت این سردار بزرگ ایران اسلامی را روایت میکند و با قدردانی مردم و حضور گسترده آنها در مراسم تشییع پیکر این سردار به پایان میرسد.
علاوه بر دکور و ترفندهای سینمایی که در این نمایش مخاطب را جذب میکند، تعدد بازیگران و شخصیتهای نمایشی است که هرکدام در نقش خود الحق و والانصاف خوب درخشیدهاند و بر جذابیت این اثر افزودهاند. این نمایش برای مخاطبان از هر سن و سال الگویی از شهدا را معرفی و بخشی از رشادتهای شهید حسین یوسفالهی، شهید حسن یزدانی، شهید احمد امینی، شهید علی عابدینی، شهید حسین بادپا، شهید یونس زنگیآبادی را در سنین نوجوانی و جوانی ارائه میدهد.
حضور بیش از صد بازیگر روی صحنه که کمتر به سوی بازیهای کلیشهای تئاترهای دفاعمقدس میروند بهخوبی مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد تا آنجا که در شبی که نمایش را دیدیم، بهرغم باد شدید در محوطه پارکینگ برج میلاد، مخاطبان حاضر به ترک صندلیهایشان نبودند و حتی برخی از آنها در بعضی صحنهها اشک میریختند و این نشاندهنده آن است که نمایش توانسته با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
ساعت از 9 گذشته است و فوج فوج جمعیت به سمت درهای خروجی برج میلاد میروند، البته با یک تفاوت؛ اکثریت افراد حالا یا حس غریبی دارند که میشود از چهره آنها بازخوانی کرد. ارتباط حسی که آنها با فرزندان واقعی وطن که جانشان را برای این روزهای پر امنیت کشور دادهاند در سیمای مخاطبان نمایش هویداست. پچ پچ جوانترها هم در مورد تکنیکهای سینمایش نشانگر آن است که تاکنون جای چنین آثاری در کشور خالی بوده و حال هنر نمایش جذابتر از گذشته پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
یک ساعت قبل آغاز اجرای این نمایش، اندکاندک جمعیت به سمت تپههای برج میلاد به سمت پارکینگ شماره 3 این مجموعه میرود و همه سراغ اجرای نمایش را میگیرند و از پرسنل برج میلاد میپرسند که «نمایش شهدای غواص» کجا اجرا میشود؟!
در خنکای هوای پاییزی همه در انتظار اجرای نمایش هستند که جمعیت با صدای شلیک و گلوله روی صندلیهایشان میخکوب میشوند و به تماشای روایتی نمایشی و سینمایی از روزهای پرافتخار دفاعمقدس مینشینند.
استقبال بسیار قابلتوجه است و جمعیت مشتاق با دیدن دکور این نمایش که روی تپههای برج میلاد چیده شده، حس و حال روزهای جنگ را در مناطق جنوبی کشور تجربه میکنند. دکوری متفاوت از نخلهای جنوب ایران، صدای شلیک گلوله و خمپاره که با صدا مخاطب را به درون نمایش دعوت میکند. آکواریومی بزرگ و تئاتری که اروند را تداعی میکند و روایتگر فتح غواصان لشکر 41 ثارا... به فرماندهی شهید سپبهد قاسم سلیمانی میشود.
حاج قاسم حلقه رابط روایتهای سینمایش 410 است. داستان بهگونهای پیش میرود که رشادتهای شهید قاسم تا شهادت این سردار بزرگ ایران اسلامی را روایت میکند و با قدردانی مردم و حضور گسترده آنها در مراسم تشییع پیکر این سردار به پایان میرسد.
علاوه بر دکور و ترفندهای سینمایی که در این نمایش مخاطب را جذب میکند، تعدد بازیگران و شخصیتهای نمایشی است که هرکدام در نقش خود الحق و والانصاف خوب درخشیدهاند و بر جذابیت این اثر افزودهاند. این نمایش برای مخاطبان از هر سن و سال الگویی از شهدا را معرفی و بخشی از رشادتهای شهید حسین یوسفالهی، شهید حسن یزدانی، شهید احمد امینی، شهید علی عابدینی، شهید حسین بادپا، شهید یونس زنگیآبادی را در سنین نوجوانی و جوانی ارائه میدهد.
حضور بیش از صد بازیگر روی صحنه که کمتر به سوی بازیهای کلیشهای تئاترهای دفاعمقدس میروند بهخوبی مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد تا آنجا که در شبی که نمایش را دیدیم، بهرغم باد شدید در محوطه پارکینگ برج میلاد، مخاطبان حاضر به ترک صندلیهایشان نبودند و حتی برخی از آنها در بعضی صحنهها اشک میریختند و این نشاندهنده آن است که نمایش توانسته با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
ساعت از 9 گذشته است و فوج فوج جمعیت به سمت درهای خروجی برج میلاد میروند، البته با یک تفاوت؛ اکثریت افراد حالا یا حس غریبی دارند که میشود از چهره آنها بازخوانی کرد. ارتباط حسی که آنها با فرزندان واقعی وطن که جانشان را برای این روزهای پر امنیت کشور دادهاند در سیمای مخاطبان نمایش هویداست. پچ پچ جوانترها هم در مورد تکنیکهای سینمایش نشانگر آن است که تاکنون جای چنین آثاری در کشور خالی بوده و حال هنر نمایش جذابتر از گذشته پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.