شبکه آشکار اغتشاش
صدور مجوزهای فلهای برای ساخت سریالهای شبکه نمایش خانگی، در یکماهه آخر وزارت ارشاد دولت روحانی تبعات و تاثیرات منفی فراوانی بر بازار این حوزه و خروجیهای آن گذاشته است. بسیاری از سریالهایی که اخیرا منتشر میشود، فقط بر اساس یک طرح یکصفحهای موفق به اخذ مجوز شدهاند که عمده این تولیدات که هماکنون در پلتفرمها منتشر میشود، دارای محتواهایی با خط القائات منفی نسبت به جامعه مخاطبان هدف شبکه نمایش خانگی هستند. طبق گزارشی که مشرق منتشر کرده، بازخوانی و تحلیل جزئی هر سریال به صورت مستقل نشان میدهد که محتوای هر کدام از این تولیدات چگونه قطعهای از پازل آشوبهای اخیر در کشور را تکمیل کرده است. این زمینهسازی به حدی ملموس است که حتی بسیاری از شعارها و نمادهای اصلی آشوبهای اخیر منتج از محتواهای ارائهشده در شبکه نمایش خانگی است.
سریال هدفگذاری محتوایی خود را با دستگذاشتن روی نقاط عطف چندهمسری شخصیت میرزا پیش میبرد تا رویکردهای محتوایی و اهداف القاییاش را به حاشیه نمایش ببرد، اما از پایان قسمت چهارم هدفگذاری خود را با صراحت بیشتری با مخاطبانش در میان میگذارد. در پایان قسمت چهارم سریال، نخستین جلسه ثبتنام و عضوگیری از زنان با حضور میرزا و دلبرجان (لیلاحاتمی) برگزار میشود. میرزا در حالی که یک کراوات صورتی بر تن دارد وارد حیاط برگزاری محل جلسه میشود. در پشت او یک تابلوی صورتی قرار دارد که در نماهای نخست به خوبی دیده نمیشود اما با ورود سیامک انصاری شعار تابلو در بالای دو مشت گرهکرده عیان میشود. شعار تابلو این است: زن، قدرت، شکوه.
سایر اشارات و خطوط القایی سریال هم بسیار قابل توجه است. میرزا و دلبرجان(انسیه) برای پذیرفتن زنان در این باشگاه با زنی با عنوان «مجهول خفته» گفتوگو میکنند. مجهول که نامش بسیار استعاری و تمثیلی است، میگوید: در محله ما زنان همگی کچل هستند. ما میتوانیم به عنوان انجمن زنان کچل به باشگاه شما اضافه شویم. او در ادامه میگوید: موهایمان را گرفتهاند و میفروشند، انگار پول خوبی در آن است. در این سریالی که جنبش اعتراضی زنانه در افکار عمومی را تبیین کند به صورت کامل در فصلبندیهای مشخص به نشانههای یک انقلاب (آشوب) زنانه اشاره میشود. هدف سریال انگشتنهادن روی مسالهای است که بارها توسط حامیان این جنبش در داخل و خارج مطرح شده و منظور کاملا شفاف است که رفتار جامعه مردسالار با زنان طی قرنهای اخیر ظالمانه بوده و خیزشی زنانه زمینه رهایی آنان را فراهم میکند. مدبرالملک نیز به عنوان نماینده حاکمیت وقت، طرح صنفسازی از جمعیتهای زنانه را به همین بهانه مطرح میکند. در این سریال «مهلقا» دختر میرزامحمود با یک تیم تئاتری همکاری دارد و ماموران امنیتی به شدت گروههای هنرمند در حوزه تئاتر(نمایش) را کنترل میکند.