بیگانه‌ای در ذهن‌ما

بیگانه‌ای در ذهن‌ما

وقتی اینستاگرام شروع به حذف نام و تصویر شهید سلیمانی کرد، میان اهالی فرهنگ، هر که را می‌دیدی دنبال این بود که نهادهای ملی ما به این ماجرا باید واکنش جدی نشان دهند، شکایت یا برخورد جدی کنند. حذف کاربرانی با فالوئرهای میلیونی، تجلی دیکتاتوری رسانه‌ای دشمن ما بود. فرصت طلایی‌ای که شهادت حاج‌قاسم برای مدیریت اینستاگرام و رسانه‌های مشابه در اختیار نهادهای حاکمیتی ما قرار داده بود با اهمال و بی‌تدبیری هدر شد.

آن روز توهین عجیب اینستاگرام به ما و هویت ملی ما و قهرمان ملی ما بی‌پاسخ ماند و امروز این رسانه، ابزار اعمال تروریسم رسانه‌ای چند کشور مهاجم علیه ذهنیت مردم ماست.  بحث آزاداندیشی و ایجاد امکان گفت‌وگوی ملی یک بحث است، اما تحقیر هویت ایرانی به وسیله رسانه‌هایی که رسما به عنوان ابزار جنگی و تروریستی استفاده می‌شوند، بحث دیگری است. طبعا ساختارها و رسانه‌های داخلی باید زمینه تضارب آرا و شنیده شدن صدای هر کسی که به هر موضوعی، اعتراض دارد را فراهم کنند؛ ایجاد امکانی مثل اینستاگرام برای کشورهایی که به طور رسمی سال‌هاست دنبال نابود کردن و تجزیه و انهدام قدرت ایران هستند هم کاری‌ است که با هیچ عقلی سازگار نیست. البته در همین فرصت که به این سامانه‌های نبرد فرهنگی داده شده این سامانه‌ها با ایجاد امکاناتی وضعیت اقتصادی مردم ما را به خود وابسته و زمینه‌هایی برای مشاغل و حرفه‌ها ایجاد کرده‌اند که برای فعالیت آنها زمینه مشروعیت‌سازی شده است. اما در هر حال این رسانه زمینی است که دشمنان ما ایجاد کرده‌اند و به هیچ‌یک از قوانین و اصول ما احترام نمی‌گذارد. نوع جمع‌آوری اطلاعات توسط این رسانه‌ها زمینه‌ای برای یک جاسوسی رسمی در مقیاس میلیونی است که برای هر ناظر آگاهی شگفت‌انگیز است که این فرصت در اختیار چنین رسانه‌هایی قرار داده شده است. وقتی در جریان آشوب‌های داخلی آمریکا، رئیس‌جمهور از شبکه اجتماعی حذف می‌شود ما آیا نباید تعجب کنیم که چطور این‌ همه میدان بازی به این رسانه‌های مهاجم داده شده است. رسانه‌هایی که با قلدری تمام، تصویر عزیزترین شهید تاریخ ایران را حذف کردند و مانع ایجاد یک جریان رسانه‌ای پربرکت شدند و هنوز هم همین هستند. رسانه‌‌هایی که به‌راحتی محتواهایی را ضریب می‌‌دهند و هدایت می‌کنند که صد درصد با هدف تخریب هویت ایرانی و نابود کردن و انهدام ایران طراحی شده‌اند. 
صاحب‌نظران ما ضمن نقد مشکلات موجود و حرف زدن درباره درگیری‌ها، ناچاری‌ها و گرفتاری‌های ما حتما باید درباره پدیده‌هایی مثل رسانه‌های مهاجم هم فارغ از دلبستگی‌های شخصی و حمایت‌هایی که در بحران ممکن است از نظرگاه آنها داشته باشد به طور جدی بیندیشند. درست است که این رسانه ممکن است در مقطعی از من یا شما حمایت کند، ولی درنهایت گردانندگان این بازی به منافع خودشان می‌اندیشند و کشته‌مرده چشم ابروی من و شما نیستند. در فرآیند‌های رسمی کشور، به آزاداندیشی و شنیدن هر نوع صدای مخالف به طور جدی باید توجه شود. در عین حال، خدمات ملی باید به شبکه‌های اجتماعی داخلی منتقل شود و برخی از این شبکه‌ها که توان بهتری دارند ضریب بگیرند تا بتوانند بستری برای خدمات ملی به منظور تجارت و استفاده‌های دیگر مردم فراهم کنند تا فردا به هر دلیلی مثلا بحران جدی انرژی جهانی، کشورهای دیگری خواستند به ما ضربه بزنند و از ما باج بگیرند، نتوانند از این زمینه استفاده کنند.

علی‌محمد مودب - گروه فرهنگ و هنر