سخندان
هر وقت درباره نوشتن به عنوان یکی از ابزارهای مهم انتقال احساسات و دانش و نظراتمان حرف میزنیم و میگوییم که باید همه ما موارد ابتدایی آن را بلد باشیم که جایی کارمان لنگ نزند؛ عدهای میگویند آقا ما اصلا نمیخواهیم نویسنده شویم. خب قطعا حرفشان غلط است چون بالاخره یک وقتی مجبور میشوند به نوشتن. ولی دیگر در مورد فن بیان و این که لازم است بتوانیم خوب حرف بزنیم و منظورمان را به مخاطب بفهمانیم؛ هیچ شکی نیست. در واقع تقریبا هر کسی در زندگیاش در شرایطی قرار میگیرد که باید برای جمعی صحبت کند، بخواهد از عقایدش دفاع کند یا لازم باشد کسی را متقاعد کند. پس بهتر است خودمان را برای آن روز آماده کنیم. لازم است لااقل چند تا فوت کوزهگری در این باره یاد بگیریم.
از کوزه همان برون تراود که در اوست
نمیشود درباره چیزی ندانیم و دربارهاش حرف بزنیم. اولین چیزی که طبیعتا از آدم یک سخنور خوب میسازد میزان اطلاعات اوست. همین روزها که بحث داغ فوتبالی در هر گوشه و کناری مطرح میشود قطعا کسانی که اطلاعات بیشتر و دقیقتری در مورد چند و چون مسابقات جامجهانی یا تیمهای حاضر و جزئیات مربوط به آن بلدند، بهتر از بقیه میتوانند در موردش اظهار نظر کنند.
شمرده حرفزدن
با هر صدا و سرعتی که صحبت می کنید، «وضوح» کلید موفقیتتان است. شنونده باید قادر باشد تمام کلمات را بشنود، بنابراین هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد. درست صحبتکردن را با تلفظ و ادای صحیح کلمات تمرین کنید. شاید با کسانی روبهرو شده باشید که ته صحبتشان را به اصطلاح میخورند. یعنی ما دقیقا متوجه حرفشان نمیشویم و این یک نقص جدی در سخنوری به حساب میآید.
زبان بدن
الان اگر بخواهیم درباره این که مدل نشستن یا ایستادن، مدل نگاهکردنمان، طرز قرارگرفتن دستها و ... هرکدام چه معنی دارد و چه حسی را به مخاطب منتقل میکند صحبت کنیم؛ یک کتاب کامل باید تقدیمتان کنیم. ولی اصل این موضوع که هنگام صحبتکردن، این فقط صدایی که از دهانمان خارج میشود نیست که با مخاطب حرف میزند را فعلا بپذیرید. بقیهاش را باید در کتابهای مربوط به این حوزه مطالعه کنید.
سکوت
شاید باورتان نشود ولی سکوت هم جزئی از سخنرانی خوب است. ما به عنوان یک سخنران حرفهای باید فرصت پردازش اطلاعات را به مخاطبمان بدهیم و این فرصت فقط و فقط با مکثکردن میسر میشود. کافی است بعد از جملات مهم سخنرانیمان یا بعد از سوالاتی که در سخنرانیمان میپرسیم اندکی سکوت و مکث کنیم(حدود یک الی۳ثانیه). این مکث کردن به مخاطب فرصت میدهد تا اطلاعاتی که ما در اختیارش قرار دادهایم را در ذهن خود پردازش و بررسی کند، تا بعد از سخنرانی ما هر زمان که خواست بتواند به راحتی مطالب را به یاد آورد و از آنها استفاده کند.
دایره واژگان
ادبیات فارسی از جمله زبانهای بسیار غنی در جهان است. از دبستان هم فهمیدهایم که بسیاری از کلمات، هممعنیها و مترادفهایی دارند. خب حالا اگر شما تعداد بیشتری از این کلمات را بدانید طبعا در کلامتان میتوانید استفاده بهتری هم از آنها ببرید. مثلا دراز و بلند و رعنا و دیلاق و طویل و ... همه نزدیک به هم هستند اما هرکدام در جای خودشان کاربرد ویژهای پیدا میکنند و اگر این دایره واژهها در ذهن ما نباشد، سخنور خوبی نخواهیم شد.
باور
شاید با خودتان بگویید مگر ممکن است آدم چیزی را بگوید که به آن باور ندارد. بله ممکن است. البته منظورم دروغگفتن نیست. این یک تفاوت خیلی ریز اما مهم است. این که تو چقدر باورت را به رخ مخاطب بکشی. وقتی شما با اشتیاق صحبت می کنید، مردم تفاوت را حس می کنند. شاید این نکته، بسیار لطیف و کمی نامحسوس باشد اما در حقیقت وقتی در متن تان طنین انداز شود، صدای تان قابل باور تر و متقاعدکننده تر به نظر خواهد رسید و این یکی از راههای تقویت قدرت بیان است.
زیر و بم
صدای ما دقیقا کاربرد یک آلت موسیقی را دارد. اولا که باید مراقب صدایمان باشیم و از حنجرهمان درست استفاده کنیم. اما هنگام صحبتکردن مخصوصا جایی که دارید برای یک جمع سخنرانی میکنید، لازم است که تُن صدایتان را هم در جاهای مختلف تغییر بدهید. روانشناسان باور دارند که معمولا صداهایی با شیب زیاد یا خیلی زیر، به دلیل اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود میآید. استفاده از شیب صحیح صدا به شما کمک میکند ارتباطات بهتری برقرار کنید. مثلا وقتی میخواهید حرف مهمی بزنید؛ یکهو صدایتان را بلندتر کنید تا توجه همه جلب شود.
اعتماد به نفس
شاید این آخرین نکته باشد اما مهمترین مساله است. زیرا اگر تازهکار هستید، هر یک از سخنرانیها یا آزمونها میتوانند برای شما به آخرین نکته تبدیل شود. پس همه چیز به چند دقیقه یا حتی چند ثانیه بستگی دارد و این موضوع میتواند شما را نگران کند. آرامش داشته باشید، عمیق نفس بکشید و لبخند بزنید، لبخندی که اگر پشت میکروفن هستید، میتوانید صدایش را از طریق بلندگو بشنوید. به تواناییهای خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی میافتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کردهاید. صحبتکردن در جمع مهارتی است که شما میتوانید آن را با تمرین و ممارست بیاموزید.
نمیشود درباره چیزی ندانیم و دربارهاش حرف بزنیم. اولین چیزی که طبیعتا از آدم یک سخنور خوب میسازد میزان اطلاعات اوست. همین روزها که بحث داغ فوتبالی در هر گوشه و کناری مطرح میشود قطعا کسانی که اطلاعات بیشتر و دقیقتری در مورد چند و چون مسابقات جامجهانی یا تیمهای حاضر و جزئیات مربوط به آن بلدند، بهتر از بقیه میتوانند در موردش اظهار نظر کنند.
شمرده حرفزدن
با هر صدا و سرعتی که صحبت می کنید، «وضوح» کلید موفقیتتان است. شنونده باید قادر باشد تمام کلمات را بشنود، بنابراین هر عبارت مبهمی می تواند این وضوح را از بین ببرد. درست صحبتکردن را با تلفظ و ادای صحیح کلمات تمرین کنید. شاید با کسانی روبهرو شده باشید که ته صحبتشان را به اصطلاح میخورند. یعنی ما دقیقا متوجه حرفشان نمیشویم و این یک نقص جدی در سخنوری به حساب میآید.
زبان بدن
الان اگر بخواهیم درباره این که مدل نشستن یا ایستادن، مدل نگاهکردنمان، طرز قرارگرفتن دستها و ... هرکدام چه معنی دارد و چه حسی را به مخاطب منتقل میکند صحبت کنیم؛ یک کتاب کامل باید تقدیمتان کنیم. ولی اصل این موضوع که هنگام صحبتکردن، این فقط صدایی که از دهانمان خارج میشود نیست که با مخاطب حرف میزند را فعلا بپذیرید. بقیهاش را باید در کتابهای مربوط به این حوزه مطالعه کنید.
سکوت
شاید باورتان نشود ولی سکوت هم جزئی از سخنرانی خوب است. ما به عنوان یک سخنران حرفهای باید فرصت پردازش اطلاعات را به مخاطبمان بدهیم و این فرصت فقط و فقط با مکثکردن میسر میشود. کافی است بعد از جملات مهم سخنرانیمان یا بعد از سوالاتی که در سخنرانیمان میپرسیم اندکی سکوت و مکث کنیم(حدود یک الی۳ثانیه). این مکث کردن به مخاطب فرصت میدهد تا اطلاعاتی که ما در اختیارش قرار دادهایم را در ذهن خود پردازش و بررسی کند، تا بعد از سخنرانی ما هر زمان که خواست بتواند به راحتی مطالب را به یاد آورد و از آنها استفاده کند.
دایره واژگان
ادبیات فارسی از جمله زبانهای بسیار غنی در جهان است. از دبستان هم فهمیدهایم که بسیاری از کلمات، هممعنیها و مترادفهایی دارند. خب حالا اگر شما تعداد بیشتری از این کلمات را بدانید طبعا در کلامتان میتوانید استفاده بهتری هم از آنها ببرید. مثلا دراز و بلند و رعنا و دیلاق و طویل و ... همه نزدیک به هم هستند اما هرکدام در جای خودشان کاربرد ویژهای پیدا میکنند و اگر این دایره واژهها در ذهن ما نباشد، سخنور خوبی نخواهیم شد.
باور
شاید با خودتان بگویید مگر ممکن است آدم چیزی را بگوید که به آن باور ندارد. بله ممکن است. البته منظورم دروغگفتن نیست. این یک تفاوت خیلی ریز اما مهم است. این که تو چقدر باورت را به رخ مخاطب بکشی. وقتی شما با اشتیاق صحبت می کنید، مردم تفاوت را حس می کنند. شاید این نکته، بسیار لطیف و کمی نامحسوس باشد اما در حقیقت وقتی در متن تان طنین انداز شود، صدای تان قابل باور تر و متقاعدکننده تر به نظر خواهد رسید و این یکی از راههای تقویت قدرت بیان است.
زیر و بم
صدای ما دقیقا کاربرد یک آلت موسیقی را دارد. اولا که باید مراقب صدایمان باشیم و از حنجرهمان درست استفاده کنیم. اما هنگام صحبتکردن مخصوصا جایی که دارید برای یک جمع سخنرانی میکنید، لازم است که تُن صدایتان را هم در جاهای مختلف تغییر بدهید. روانشناسان باور دارند که معمولا صداهایی با شیب زیاد یا خیلی زیر، به دلیل اضطراب یا عدم اطمینان گوینده به وجود میآید. استفاده از شیب صحیح صدا به شما کمک میکند ارتباطات بهتری برقرار کنید. مثلا وقتی میخواهید حرف مهمی بزنید؛ یکهو صدایتان را بلندتر کنید تا توجه همه جلب شود.
اعتماد به نفس
شاید این آخرین نکته باشد اما مهمترین مساله است. زیرا اگر تازهکار هستید، هر یک از سخنرانیها یا آزمونها میتوانند برای شما به آخرین نکته تبدیل شود. پس همه چیز به چند دقیقه یا حتی چند ثانیه بستگی دارد و این موضوع میتواند شما را نگران کند. آرامش داشته باشید، عمیق نفس بکشید و لبخند بزنید، لبخندی که اگر پشت میکروفن هستید، میتوانید صدایش را از طریق بلندگو بشنوید. به تواناییهای خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید فرقی ندارد چه اتفاقی میافتد، مهم این است که شما به بهترین شکل تلاش کردهاید. صحبتکردن در جمع مهارتی است که شما میتوانید آن را با تمرین و ممارست بیاموزید.
تیتر خبرها