دشنامشناسی و دشمنشناسی(بخش سوم)
میرزایشیرازی دربرابر غرباندیشی
دشنام و تهمت به عالمان دینی در عصر جدید از خشم علیه بیدارگری میرزایشیرازی در جنبش تحریم تنباکو شروع شد و در ادامه و در دوران مشروطه به اقدام شیخ فضلا... نوری، بازوی درسآموخته میرزای شیرازی ختم شد و از آن پس این روش، دشنام و توهین با سرکوب و کشتار روحانیون انقلابی، شجاع و مقاوم برابر ظلم داخلی و خارجی ادامه یافت.
همواره ستارگان استقلالطلبی و عدالتخواهی به پیشرفت ایران و جهان اسلام و آزادگیشان سرنوشت شهادت را برای آنان رقم زد. این سرنوشت با مقدمه دشنامگویی، توهین و تهمت شروع شد. برجستگانی که در این مسیر به چراغهای روشن هدایت و افشای رفتار خشونتبار شیطان مدرن علیه دینپروران ربانی بدل شدهاند، اسوههایی هستند که پشت سرشان خیل عالمان مبارز قرار دارد که همواره در معرض فحاشی، آزار، تبعید و شهادت بودهاند. در دوران جدید این فحاشیها و توهینها ریشه در بیدارگری میرزای بزرگ، مرجع نامدار شیعیان جهان و مواضع ضدسلطه به مداخله قدرتهای جهان ایشان دارد که گواه راه حق و شهیدی غیرمقتول است. امروز خطر برای بازماندگان خونی هر مجدد و ولیفقیه انقلابی به وسیله قصاوت فکری وجود دارد. تنها بندگی خالص و سلوک قلبی و عقلی و وفاداری به ولیفقیه، راه رهایی از دست شیاطین جنی و انسی و اغوای فکری آنان بودهاست.
نقش بیدارگرانه ولیفقیه
گسترش نقش بیدارگرانه ولیفقیه است که علت دشنام، توهین، آزار و قتل عالمان ربانی را شکل دادهاست. جدا از اختلافات فتوایی عالمان بزرگ همچون سیدجلالالدین اسدآبادی و رفتار پیشه کردن ارتباط با حاکمان جهان و نصیحت و گفتوگو با استعمارگران و حاکمان قاجار که از آن پشیمان شد، باید گفت حضور و ایستادگی همه عالمان دینمحور با هر عقیدهای، سبب اصلی کینه مستکبران جهان علیه فقهای اسلام بودهاست. در این نوشته قصد دارم به دشنامشناسی از منظر قرآن و اهلبیت در بستر تاریخ و دشنام به رهبران دینی بپردازم اما پیش از هر مقدمهای مایلم درباره ریشههای انزجار کفر و فساد و خودباختگی از عالم فقیه مبارز و سرپرست و پیشوای انقلابی علیه سلطه و امتیازطلبی اجنبی کافر در عصر جدید بنویسم. همانطور که گفتم ولی فقیه بیدارگر و آغازگر جنبش بزرگ اسلام علیه کفر استعمارگر میرزای شیرازی، مرجع شیعیان جهان در عصر ناصرالدین شاه بود. اقدام انقلابی او در مقام ولیفقیه که سبب خشم و کینه استعمارگران سرسپردگان و خودباختگان داخلیشان شد همان تحریم تنباکو با فتوای میرزای بزرگ است. این کینه چنان گسترده بوده که پس از حدود 170 سال همچنان در دستور چاکران کفرپیشه و روشنفکر و رهروان نظام کفر و استعمارگر جهانی قرار دارد. حتی در مشهورترین آثاری که غربگرایان جدید لیبرالمآب ما به آن فخر میفروشند، مانند کتاب «مشروطه ایرانی» نوشته ماشاءا... آجودانی، تحریفی آشکار، تصویری مبتذل و توجیهات نامنصفانه و کینهتوزانهای از عمل میرزای شیرازی صورت گرفتهاست. همین نقش ولیفقیه عصر ناصری در بهراه انداختن و آغازگری گام نخست انقلاب و بیداری جهانی مسلمانان علیه استبداد و استعمار در عصر جدید بوده که امروز کینههای دشمنان اسلام و توحید علیه مقام ولایت را برانگیخته و عمل فحاشی را به اجرا درآوردهاند. پس به ریشه بپردازیم و نشان دهیم که چقدر کینهورزی به ولیفقیه مجدد در عصر جدید، آیتا... میرزا محمدحسن شیرازی از سوی کسانی چون آجودانی با کنش ضدحقیقت و تحریف در کارشان همگن و همزاد است. البته این تحریف به معنای ژرف فتوای میرزای شیرازی مختص آجودانی نیست. نه تنها روشنفکران عصر مشروطه به بعد و لیبرالهایی که همدست سلطهگران خارجی شدهاند، بلکه حتی تاریخنگاران غربگرا و روشنفکران ما هم مدام کوشیدهاند جای بسیار اندک و گزارش بسیار گذرایی از میرزای شیرازی و جنبش بیداری و ضداستعماری و استبدادی مردم ایران و انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ارائه دهند.
حذف نقش میرزامحمد شیرازی
حتی کسانی مانند کسروی که به نقش میرزا محمدحسن شیرازی در مقام «آغازگر بیداری در توده ایران» اعتراف کردهاند، جایی در خور به گزارش جنبش میرزامحمد شیرازی اختصاص ندادهاند. ویژگی همه تاریخنگاری در دوران مشروطه، اعتراف به نقش آغازگر میرزای بزرگ است و در عین حال گذر سریع از آن. کاستی تحلیل و بررسی نشدن در خور معنای این قیام، ویژگی تاریخنگاری از کسروی تا ملکزاده و ... است. گزارش کسروی یک تا دو صفحه را شامل میشود که همه آن را نقل میکنم تا مشاهده شود در گزارش کوتاه او چقدر در ناتمام وا نهادن حقیقت این بیدارگری که تاریخ جدید ایران را رقمزد، کوتاهی به خرج داده شدهاست: «در سالهای واپسین پادشاهی ناصرالدین شاه امتیازهایی به بیگانگان داده شد. نخست در زمان سپهسالار، امتیاز خط راهآهن بوشهر تا گیلان به انگلیسیها داده شد که میبایست آن را از لغزشهای سپهسالار برشمرد. این امتیاز به کار بسته نشد و پس از 10سال و اندی پس گرفته شد. سال1267 اما ناصرالدین شاه امتیازهای دیگری داد که شناختهشدهترین آنها امتیاز توتون و تنباکو بود. مردم زیان اینها را نمیدانستند ولی از آنجا که پای بیگانگان به کشور باز شد و اروپاییان در ایران فراوان بودند، مردم بهویژه ملایان به رنجش و گله پرداختند و همین دیده آنها را بازکرد و سایه جنبش ایستادگی، امتیاز توتون و تنباکو از میان رفت. این امتیاز، زیان فراوانی را متوجه ایران کرد؛ زیرا فروش توتون و تنباکوی کشور به یک انگلیسی سپرده میشد، در ازای این که سالانه 15هزار لیره به دولت بپردازد. این در حالی بود که در عثمانی توتون و تنباکو کمتر از ایران باشد تنها فروش درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود، در برابر آنکه سالانه 700 هزار لیره به دولت عثمانی بپردازد. ببینید جدایی تا به کجاست؟...» مردم این میثاق را نمیدانستند ولی از آنکه بیگانگان پا به درون کشور میگذاشتند، بیمناک میبودند. برایشان سنگین میافتاد توتون و تنباکویی که میکارند را با یک قیمت کمی به یک بیگانه بفروشند سپس با بهای زیادی خریداری کنند. گیرنده امتیاز یک نفر بود ولی در لندن یک شرکتی برای آن برپا شد و از بهار سال 1270(1308) کارکنان زن در ایران به کار پرداختند. از گام نخست مردم ناخشنودی کردند و به بازرگان به میانجیگری امینالدوله به شاه نامه نوشته و دادخواهی کردند ولی از آنجا که شاه و امینالسلطان خودشان امتیاز را داده و هوادار آن بودند، نتیجهای از دادخواهی دیده نشد. از سوی دیگر، چون کارکنان کمپانی به کار پرداخته بودند ناخشنودی فزونتر شد و کمکم رویه جنبش به خود گرفت.
احمد میراحسان - پژوهشگر و مستندساز
نقش بیدارگرانه ولیفقیه
گسترش نقش بیدارگرانه ولیفقیه است که علت دشنام، توهین، آزار و قتل عالمان ربانی را شکل دادهاست. جدا از اختلافات فتوایی عالمان بزرگ همچون سیدجلالالدین اسدآبادی و رفتار پیشه کردن ارتباط با حاکمان جهان و نصیحت و گفتوگو با استعمارگران و حاکمان قاجار که از آن پشیمان شد، باید گفت حضور و ایستادگی همه عالمان دینمحور با هر عقیدهای، سبب اصلی کینه مستکبران جهان علیه فقهای اسلام بودهاست. در این نوشته قصد دارم به دشنامشناسی از منظر قرآن و اهلبیت در بستر تاریخ و دشنام به رهبران دینی بپردازم اما پیش از هر مقدمهای مایلم درباره ریشههای انزجار کفر و فساد و خودباختگی از عالم فقیه مبارز و سرپرست و پیشوای انقلابی علیه سلطه و امتیازطلبی اجنبی کافر در عصر جدید بنویسم. همانطور که گفتم ولی فقیه بیدارگر و آغازگر جنبش بزرگ اسلام علیه کفر استعمارگر میرزای شیرازی، مرجع شیعیان جهان در عصر ناصرالدین شاه بود. اقدام انقلابی او در مقام ولیفقیه که سبب خشم و کینه استعمارگران سرسپردگان و خودباختگان داخلیشان شد همان تحریم تنباکو با فتوای میرزای بزرگ است. این کینه چنان گسترده بوده که پس از حدود 170 سال همچنان در دستور چاکران کفرپیشه و روشنفکر و رهروان نظام کفر و استعمارگر جهانی قرار دارد. حتی در مشهورترین آثاری که غربگرایان جدید لیبرالمآب ما به آن فخر میفروشند، مانند کتاب «مشروطه ایرانی» نوشته ماشاءا... آجودانی، تحریفی آشکار، تصویری مبتذل و توجیهات نامنصفانه و کینهتوزانهای از عمل میرزای شیرازی صورت گرفتهاست. همین نقش ولیفقیه عصر ناصری در بهراه انداختن و آغازگری گام نخست انقلاب و بیداری جهانی مسلمانان علیه استبداد و استعمار در عصر جدید بوده که امروز کینههای دشمنان اسلام و توحید علیه مقام ولایت را برانگیخته و عمل فحاشی را به اجرا درآوردهاند. پس به ریشه بپردازیم و نشان دهیم که چقدر کینهورزی به ولیفقیه مجدد در عصر جدید، آیتا... میرزا محمدحسن شیرازی از سوی کسانی چون آجودانی با کنش ضدحقیقت و تحریف در کارشان همگن و همزاد است. البته این تحریف به معنای ژرف فتوای میرزای شیرازی مختص آجودانی نیست. نه تنها روشنفکران عصر مشروطه به بعد و لیبرالهایی که همدست سلطهگران خارجی شدهاند، بلکه حتی تاریخنگاران غربگرا و روشنفکران ما هم مدام کوشیدهاند جای بسیار اندک و گزارش بسیار گذرایی از میرزای شیرازی و جنبش بیداری و ضداستعماری و استبدادی مردم ایران و انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ارائه دهند.
حذف نقش میرزامحمد شیرازی
حتی کسانی مانند کسروی که به نقش میرزا محمدحسن شیرازی در مقام «آغازگر بیداری در توده ایران» اعتراف کردهاند، جایی در خور به گزارش جنبش میرزامحمد شیرازی اختصاص ندادهاند. ویژگی همه تاریخنگاری در دوران مشروطه، اعتراف به نقش آغازگر میرزای بزرگ است و در عین حال گذر سریع از آن. کاستی تحلیل و بررسی نشدن در خور معنای این قیام، ویژگی تاریخنگاری از کسروی تا ملکزاده و ... است. گزارش کسروی یک تا دو صفحه را شامل میشود که همه آن را نقل میکنم تا مشاهده شود در گزارش کوتاه او چقدر در ناتمام وا نهادن حقیقت این بیدارگری که تاریخ جدید ایران را رقمزد، کوتاهی به خرج داده شدهاست: «در سالهای واپسین پادشاهی ناصرالدین شاه امتیازهایی به بیگانگان داده شد. نخست در زمان سپهسالار، امتیاز خط راهآهن بوشهر تا گیلان به انگلیسیها داده شد که میبایست آن را از لغزشهای سپهسالار برشمرد. این امتیاز به کار بسته نشد و پس از 10سال و اندی پس گرفته شد. سال1267 اما ناصرالدین شاه امتیازهای دیگری داد که شناختهشدهترین آنها امتیاز توتون و تنباکو بود. مردم زیان اینها را نمیدانستند ولی از آنجا که پای بیگانگان به کشور باز شد و اروپاییان در ایران فراوان بودند، مردم بهویژه ملایان به رنجش و گله پرداختند و همین دیده آنها را بازکرد و سایه جنبش ایستادگی، امتیاز توتون و تنباکو از میان رفت. این امتیاز، زیان فراوانی را متوجه ایران کرد؛ زیرا فروش توتون و تنباکوی کشور به یک انگلیسی سپرده میشد، در ازای این که سالانه 15هزار لیره به دولت بپردازد. این در حالی بود که در عثمانی توتون و تنباکو کمتر از ایران باشد تنها فروش درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود، در برابر آنکه سالانه 700 هزار لیره به دولت عثمانی بپردازد. ببینید جدایی تا به کجاست؟...» مردم این میثاق را نمیدانستند ولی از آنکه بیگانگان پا به درون کشور میگذاشتند، بیمناک میبودند. برایشان سنگین میافتاد توتون و تنباکویی که میکارند را با یک قیمت کمی به یک بیگانه بفروشند سپس با بهای زیادی خریداری کنند. گیرنده امتیاز یک نفر بود ولی در لندن یک شرکتی برای آن برپا شد و از بهار سال 1270(1308) کارکنان زن در ایران به کار پرداختند. از گام نخست مردم ناخشنودی کردند و به بازرگان به میانجیگری امینالدوله به شاه نامه نوشته و دادخواهی کردند ولی از آنجا که شاه و امینالسلطان خودشان امتیاز را داده و هوادار آن بودند، نتیجهای از دادخواهی دیده نشد. از سوی دیگر، چون کارکنان کمپانی به کار پرداخته بودند ناخشنودی فزونتر شد و کمکم رویه جنبش به خود گرفت.
احمد میراحسان - پژوهشگر و مستندساز