فراموشی
«مرد میانسالی به صندلی لم داده و از پنجره به نقطهای روی سکوی ایستگاه خیره شده است. مامور نظافت واگن نزدیک میشود و میگوید: این آخرین ایستگاه است. اگر مقصد دیگری دارید باید قطار عوض کنید. مرد حرفش را قطع میکند و میپرسد: من کجا هستم؟...»
«فراموشی» رمان مهجوری است، نه نویسندهاش در دار و دسته خاصی قرار دارد و نه اثر چنان جنجالبرانگیز است که بخواهد پرهیاهو باشد اما اثر چنان در مواقعی تکاندهنده است که هر خوانندهای را میخکوب میکند. فراموشی روایت جواد پویان از قصه مهاجرت است. تمی که بسیار مورد توجه نویسندگان قرار گرفته و آثار بسیاری هم در این باره نوشته شده اما فراموشی هیچ گاه به ورطه تکرار و کلیشه در آثار مشابهش نمیغلتد. این اثر از نثری روان و بیخدشه برخوردار است. نویسنده در روند شکلگیری رمان، گذشته از یکی دو توضیح ضروری، با نگاهی دوربینوار به فضای زندگی اروپایی و ایرانی، متناسب با دنبالهگیری رویدادها، به زیبایی آن را بازسازی میکند. درست مثل این که در حال دیدن فیلمی هستیم. فراموشی، نخستین رمان جواد پویان است که انتشارات نیلوفر آن را منتشر کرده است. این رمان در شش فصل به نامهای در یدوقوپ، در ادنسه، در دسا، در لواسانات، در نووک و در بغداد، به زندگی یک نقاش و کارگردان تئاتر ایرانی به نام فرید خوشنویسان میپردازد که حالا در دانمارک زندگی میکند. او مبتلا به نوع نادری از بیماری فراموشی است که از مدخل بحرانهای ناشی از آن، نویسنده فرصتی برای نگاه به مهاجرت در سالهای پس از انقلاب یافته است.
تیتر خبرها