بخند و بجنگ!
جنگ؛ این اتفاق مهلک واقعا برای چه چیزی خوب است؟ در بیشتر موارد مطلقا هیچچیز، بهخصوص وقتی صحبت از زندگی واقعی میشود، این کلمه نکبتبار معنایی جز رنج و مرگ و ویرانی نخواهد داشت. با این حال، این رفتار میان انسانها فعلا که در دنیای سینما خوب جواب داده و فیلمهای جنگی از محبوبترین ژانرها میان مخاطبان است.
تاکنون نیز چندین فیلم کمدی فوقالعاده ساخته شده که حول محور جنگ میچرخد و از واقعیتهای تاریخی آن نهتنها برای روایت داستان استفاده میکند، بلکه لحظات کمدی و شوخیهای خندهدارشان یکی از ابتداییترین و قدیمیترین اعمال بشریت را به شکل جذابی قابل لمس میکند. حقیقت این است که بدون جنگ، صلحی وجود نخواهد داشت و صلح باعث التیام و خوبشدن است. خنده نیز بدون شک یک مرهم است، مکانیسمی شفابخش که از درون طبیعت انسان نشأت میگیرد. افراد بسیار کمی هستند که دوست ندارند بخندند یا اصلا نمیخواهند که بخندند! اما چیزی که مسلم است، اکثر مردم به دنبال خنده و التیام زخمهای روحیشان هستند و برای اینکار چه راهی بهتر از کشف جنگ و همه اجزای آن از طریق ابزاری شفابخش مانند خنده؟ ساخت یک کمدی جنگی ظریف و استخواندار که علیرغم تلخی ذاتی جنگ بتواند از مخاطب خنده بگیرد و اوقات خوشی را برای او بسازد، کاری بسیار سخت و دشوار است اما این مهم بارها و بارها، با ارادهای حیرتانگیز و طنزی بیهمتا انجام شده است.
مردانی که به بزها خیره میشوند
یک گروه حرفهای و فوقالعاده از ستارههای شاخص سینما شامل جورج کلونی، یوان مکگرگور، جف بریجز و کوین اسپیسی که حضورشان کنار یکدیگر نوید مواجهه با اثری درخشان را به مخاطب میدهد. «مردانی که به بزها خیره میشوند»، یک کمدی سیاه جنگی محسوب میشود که سال ۲۰۰۹ و براساس کتابی پژوهشی و غیرداستانی نوشته جان رونسون ساخته شد و موضوع آن در مورد تلاشهای محرمانه ارتش آمریکا در استفاده از قدرتهای روانی به عنوان یک سلاح کاربردی است. تلاش بیهودهای که رقابت نظامی و علمی دیوانهوار آمریکا با شوروی سابق باعث شکلگیری هسته اولیه آن شده بود. فیلم نگاهی هزلآمیز و کاریکاتوری به مسیرهایی است که دولتها برای اطمینان از حفظ قدرت و کنترلداشتن روی دیگران قدم در آنها میگذارند.
تندر گرمسیری
یک کمدی سرگرمکننده و کاردرست با انبوهی از شوخیهای خندهدار که تماشاچی را پس از خروج از سالن راضی به خانه میفرستد. بن استیلر در این فیلم خوشساخت، دیوانهوار و واقعا تماشایی سراغ هجو ژانر جنگی رفته است و ماجرای گروهی از بازیگران را روایت میکند که قرار است در فیلمی جنگی بازی کنند. آنها برای درک درست نقش و آشنایی بیشتر با لوکیشن توسط کارگردان به قلب جنگلهای جنوب شرق آسیا میروند اما در آنجا ناخواسته وارد جنگی واقعی با قاچاقچیان مواد مخدر میشوند. «تندر استوایی» یکی از بهترین آثار بن استیلر است که به شکل بسیار خلاقانه و خندهداری به هجو آن دسته از رفتارهای افراطی و جدی بازیگران در حین بازی و ادا و اطوارهای بیش از حد آنها و عطش سیریناپذیرشان در کسب مجسمه طلایی اسکار میپردازد و به شکل اغراقآمیزی بازیگرانی را که فقط به خاطر چهرهشان برای نقشهای بیربط پذیرفته میشوند مسخره میکند.
پستفطرتهای لعنتی
«پستفطرتهای لعنتی» فیلمی تاریخی محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی کوئنتین تارانتینو است. این فیلم یکی از تماشاییترین آثار تارانتینو است که بازیگران ستاره و کارکشتهای شامل برد پیت، دایان کروگر، الی راث و کریستوف والتز در آن ایفای نقش میکنند. فیلم داستانی کاملا تخیلی دارد که ماجراهای آن در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. داستان غیرواقعی «پستفطرتهای لعنتی» درباره یک گروه سرباز است که در جریان جنگ جهانی دوم، در فرانسه تحت اشغال نازیها گروهی به نام «پستفطرتها» را تشکیل میدهند که برای انتقام و ایجاد رعب و وحشت در بین سربازان ارتش هیتلر به قلع و قمع و شکار بیرحمانه آنها میپردازند. سبک خاص این گروه در برخورد با نازیها از جذابترین لحظات فیلم است.
راهراه
«راهراه» فیلمی به کارگردانی ایوان رایتمن و محصول۱۹۸۱ آمریکاست. داستان این کمدی جنگی درباره دو دوست با نامهای جان وینگر و راسل زیسکی است که شغل خود را از دست دادهاند و تصمیم میگیرند برای تفریح و فرار از زندگی واقعی به ارتش بپیوندند. این دو نفر که حالا چیزی برای از دستدادن ندارند و افراد شکستخوردهای به حساب میآیند، برای ایجاد تغییری اساسی در زندگیشان وارد ارتش شدهاند اما آنجا چیزی جز پوچی بیشتر نصیبشان نمیشود. فیلمی درباره این که چگونه جنگ میتواند افرادی را که به انتهای خط رسیدهاند به اندکی آنطرفتر گسیل دهد و آنها را به نابودی مطلق برساند. «راهراه» یا به عبارت دیگر «درجهدار ارتش»، یک بیاحترامی مستقیم و کاملا خندهدار به جنگ و قوانین سختگیرانه ارتش است.
مردانی که به بزها خیره میشوند
یک گروه حرفهای و فوقالعاده از ستارههای شاخص سینما شامل جورج کلونی، یوان مکگرگور، جف بریجز و کوین اسپیسی که حضورشان کنار یکدیگر نوید مواجهه با اثری درخشان را به مخاطب میدهد. «مردانی که به بزها خیره میشوند»، یک کمدی سیاه جنگی محسوب میشود که سال ۲۰۰۹ و براساس کتابی پژوهشی و غیرداستانی نوشته جان رونسون ساخته شد و موضوع آن در مورد تلاشهای محرمانه ارتش آمریکا در استفاده از قدرتهای روانی به عنوان یک سلاح کاربردی است. تلاش بیهودهای که رقابت نظامی و علمی دیوانهوار آمریکا با شوروی سابق باعث شکلگیری هسته اولیه آن شده بود. فیلم نگاهی هزلآمیز و کاریکاتوری به مسیرهایی است که دولتها برای اطمینان از حفظ قدرت و کنترلداشتن روی دیگران قدم در آنها میگذارند.
تندر گرمسیری
یک کمدی سرگرمکننده و کاردرست با انبوهی از شوخیهای خندهدار که تماشاچی را پس از خروج از سالن راضی به خانه میفرستد. بن استیلر در این فیلم خوشساخت، دیوانهوار و واقعا تماشایی سراغ هجو ژانر جنگی رفته است و ماجرای گروهی از بازیگران را روایت میکند که قرار است در فیلمی جنگی بازی کنند. آنها برای درک درست نقش و آشنایی بیشتر با لوکیشن توسط کارگردان به قلب جنگلهای جنوب شرق آسیا میروند اما در آنجا ناخواسته وارد جنگی واقعی با قاچاقچیان مواد مخدر میشوند. «تندر استوایی» یکی از بهترین آثار بن استیلر است که به شکل بسیار خلاقانه و خندهداری به هجو آن دسته از رفتارهای افراطی و جدی بازیگران در حین بازی و ادا و اطوارهای بیش از حد آنها و عطش سیریناپذیرشان در کسب مجسمه طلایی اسکار میپردازد و به شکل اغراقآمیزی بازیگرانی را که فقط به خاطر چهرهشان برای نقشهای بیربط پذیرفته میشوند مسخره میکند.
پستفطرتهای لعنتی
«پستفطرتهای لعنتی» فیلمی تاریخی محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی کوئنتین تارانتینو است. این فیلم یکی از تماشاییترین آثار تارانتینو است که بازیگران ستاره و کارکشتهای شامل برد پیت، دایان کروگر، الی راث و کریستوف والتز در آن ایفای نقش میکنند. فیلم داستانی کاملا تخیلی دارد که ماجراهای آن در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. داستان غیرواقعی «پستفطرتهای لعنتی» درباره یک گروه سرباز است که در جریان جنگ جهانی دوم، در فرانسه تحت اشغال نازیها گروهی به نام «پستفطرتها» را تشکیل میدهند که برای انتقام و ایجاد رعب و وحشت در بین سربازان ارتش هیتلر به قلع و قمع و شکار بیرحمانه آنها میپردازند. سبک خاص این گروه در برخورد با نازیها از جذابترین لحظات فیلم است.
راهراه
«راهراه» فیلمی به کارگردانی ایوان رایتمن و محصول۱۹۸۱ آمریکاست. داستان این کمدی جنگی درباره دو دوست با نامهای جان وینگر و راسل زیسکی است که شغل خود را از دست دادهاند و تصمیم میگیرند برای تفریح و فرار از زندگی واقعی به ارتش بپیوندند. این دو نفر که حالا چیزی برای از دستدادن ندارند و افراد شکستخوردهای به حساب میآیند، برای ایجاد تغییری اساسی در زندگیشان وارد ارتش شدهاند اما آنجا چیزی جز پوچی بیشتر نصیبشان نمیشود. فیلمی درباره این که چگونه جنگ میتواند افرادی را که به انتهای خط رسیدهاند به اندکی آنطرفتر گسیل دهد و آنها را به نابودی مطلق برساند. «راهراه» یا به عبارت دیگر «درجهدار ارتش»، یک بیاحترامی مستقیم و کاملا خندهدار به جنگ و قوانین سختگیرانه ارتش است.