
امروز سالگرد درگذشت حمید سبزواری، پدر شعر انقلاب است
مقصد دیارقدس همپای جلودار
در سالگرد درگذشت زندهیاد حمید سبزواری، شاعر پیشکسوتی است که بسیاری به درستی او را پدر شعر انقلاب مینامند؛ یادی میکنیم از او و از تأثیرگذاریاش در حوزههای مختلف شعر دهههای اخیر؛ اما در ابتدا از همین لقب «پدر شعر انقلاب» شروع کنیم. این عنوانها شاید برای بسیاری از افراد برای تعارف و خوشامدگویی ساخته شود اما برای حمید سبزواری، اصلا توصیفی اغراقآمیز محسوب نیست.
گرایش او به سرودن شعر مذهبی، انقلابی و ارزشی، از سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و او برای این شعرها و مبارزات، هزینههای سنگینی هم پرداخت. سبزواری تا روز 22 خرداد سال ۱۳۹۵ که درگذشت، هیچگاه از این گرایش قلبی دست نکشید. او حتی برخلاف بسیاری شاعران سراغ موضوعات و مضمونهای دیگر نرفت بلکه همه شعرش را وقف اعتقادش به انقلاب اسلامیکرد. آنهاییکه شعرخوانیها و کنگرههای شعر دهههای 70و80 را به یاد دارند، تصویر روشنی از شعرخوانیهای مفصل او همراه با پند و اندرزهای او به شاعران جوانتر و موضعگیریهایش در برابر رویدادهای روز را به خاطر دارند. او با جثهای کوچک و تنی نحیف وقتی با موهای سپید بلند در پشت میکروفن قرار میگرفت، با صدایی رسا و لحنی محکم معمولا قصیده میخواند. سبزواری از شاعرانی بود که زبانی متقدم داشت و به شدت کلاسیک بود. اوازکسانی است که در نوآفرینی و تجدید حیات قالب قصیده بسیار مؤثر بود اما واقعیت این است که حلقه اتصال او با عموم مردم وآنچه بیشتر از قصاید باعث ماندگاری نام او شده است، فعالیت او در عرصه سرود است. بسیاری از مهمترین و پرخاطرهترین سرودهایی که در دوران انقلاب و بعدتر در زمان جنگ تحمیلی ساخته شد و به زبان مردم راه یافت، سروده اوست.
تلفیق زبان کهن و حس و حال نو
سرودهایی که از او بهجا مانده است، تقریبا با تمامی کسانی که دراین عرصه، قبل وبعد ازاو فعالیت کردند، متفاوت است. سبزواری در سرود، امضای شخصی خود را داشت، همان نگاه و زبان کلاسیک را حفظ کرد و به همین دلیل سرودهایش زبانی سخت و پخته دارد اما با موسیقی، همنشینی خوبی پیدا کرده است. البته که باید در این زمینه نمره و امتیاز خوبی هم به آهنگسازان کاربلدی بدهیم که با او کار کردهاند. یک قطعه موسیقی ماندگار برای اینکه درخاطره جمعی مردم ماندگار شود، نیاز به همکاری نزدیک و درست یک گروه سهنفره دارد. همکاری او با آهنگسازانی چون حمید شاهنگیان و زندهیاد احمدعلی راغب در کنار خوانندهای چون محمد گلریز باعث تولید تعدادی از مؤثرترین و ماندگارترین آثار تاریخ انقلاب اسلامی شد. تأثیرگذاری سرودهای سبزواری تا جایی بود که او به همراه گروه سازنده سرود مرتضی ای شهید مطهر در خرداد۵۹ به دیدارامام رفتند ومورد تفقد ایشان قرارگرفتند. این دیدار تنها به دلیل تجلیل از چند هنرمند مهم نبود بلکه اهمیت دیگرش این بود که بسیاری از سؤالات و ابهامات درباره نسبت انقلاب و رهبران آن با موسیقی را نیز روشن کرد.
از خراسان دیروز به ایران امروز
اما چرا سبزواری و سرودهایش اینقدر مؤثر بودند. به نظر میرسد دو دلیل برای این امر وجود دارد. یکی زبان و دیگری زمانشناسی. گفتیم که خاستگاه شعری سبزواری قصاید مطنطن خراسانی بود. او شاعری بود که در قصایدش بسیار کلاسیک بود، شعرش از ویژگیها، واژهها و اصطلاحات قصاید سبک خراسانی سرشار بود اما وقتی تصمیم گرفت یا زمانه او را به این صرافت انداخت که وارد حوزه سرود شود، توانست این زبان کلاسیک سخت فهم را صیقل دهد و با حفظ ویژگیهای بنیادین فخامت زبانی خود، فضای امروزیتری به زبانش بدهد. به همین دلیل سرودهای او از یک طرفدارای استحکام زبانی ویژهای است که در شعر شاعران خراسانی به چشم میخورد و از یک طرف، برای مردم قابل فهم است. این ویژگی در زبان و گفتن ساده است ولی بسیاری از شاعران از سرودن شعری که هم دارای زبان سختهای باشد و هم برای عموم مردم که حتی اطلاعات ادبی چندانی هم ندارند، قابل فهم باشد؛ عاجزند. شاید از این منظر او به ملکالشعرای بهار شباهت زیادی داشته باشد.
هوشمندی در انتخاب
اما گفتیم ویژگی دیگری که باعث ماندگاری سرودهای مرحوم سبزواری شد، زمانشناسی او بود. او با وجود اینکه شاعر کلاسیکی بود، با هوشمندی و زمانسنجی خاصی توانست در بهترین و سریعترین زمان ممکن به نیاز مردم و زمانه برای خلق آثار هنری و ثبت لحظات ماندگار تاریخ معاصر ایران پاسخ دهد. اگر خاطرات بهجایمانده از شیوه تولید برخی از سرودهای مشهور او را مرور کنیم، میبینیم این سرودها همگی در سریعترین زمان ممکن و با امکانات اندک آن زمان ساخته شده است و برخی از آنها زمانی حتی با خطر جانی برای گروه سازنده همراه بوده است.
پیشگام در تجلیل از مقاومت فلسطین
در میان آثار فراوانی که شاعران انقلابی در حمایت و تجلیل از مقاومت مردم فلسطین سرودهاند، شعری که سبزواری در اوایل انقلاب منتشر کرد، از نظر تأثیرگذاری و میزان استقبال مخاطبان، نظیری ندارد. این شعر که یک مثنوی بلند به نام «همپای جلودار» است در همان ابتدای انقلاب با دکلمه مرحوم فرجا... سلحشور و صدای حسامالدین سراج منتشر و بهسرعت فراگیر شد و به مهمترین شعر فارسی در حمایت از فلسطین تبدیل گردید.
این شعر اولا روایتی دارد که مخاطبان را از همان نخست به حرکت فرامیخواند:
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسهگاه وادی ایمن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
شاعر در ادامه مخاطبانش را درباره اهمیت این سفر؛ آگاه میکند و میگوید: این سفر، سفری خطرناک ولی بسیار حیاتی است:
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مکن بشتاب! همت چارهساز است
ره توشه باید عقل را در کار بندیم
دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم
ره توشه باید شب را در دل نشانیم
وادی به وادی باره تا بر دل نشانیم
باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن
ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن
تنگ است ما را خانه، تنگ است ای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ است ای برادر!
و در اینجاست که او میگوید این سفر بهدلیل حکم ولی و برای مبارزه با فرعونیان زمانه است:
یعنی کلیم، آهنگ جان سامری کرد
ای یاوران! باید، ولی را یاوری کرد
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
و وقتی شاعر نشانههایی از مقصد سفر یعنی جولان، لبنان، زعتر، صور، صیدا و دیر یاسین میدهد، مخاطب متوجه میشود این سفر در مسیر آزادی مناطق اشغال شده و جنگ با دشمن صهیونیستی است:
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیرزن، لبیکگو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس، همپای جلودار...
این شعر هم حرکت و دعوت به قیام در خود دارد، هم به لحاظ تسلط سبزواری بر زبان حماسی، دارای ضرباهنگ و لحنی حماسی است و بهجای اینکه با تصویر شهادت و رنج مردم فلسطین به دنبال تحریک احساسات عاطفی مخاطب باشد، او را به تحرک و مبارزه و جهاد دعوت میکند؛ ضمن اینکه شاعر با استفاده از نشانههای کلامی و استفاده از نام مناطقی در لبنان و فلسطین، مخاطبش را در فضای مورد نظر خود قرار میدهد. یک ویژگی منحصر به فرد و شاید پیشگویانه این شعر، گرهخوردگی انقلاب اسلامی و مقاومت فلسطین با یکدیگر است که امروز بعد از بیش از چهار دهه از زمان سرودن شعر، نشانههای روشن این پیوند را در منطقه میبینیم.
آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
تلفیق زبان کهن و حس و حال نو
سرودهایی که از او بهجا مانده است، تقریبا با تمامی کسانی که دراین عرصه، قبل وبعد ازاو فعالیت کردند، متفاوت است. سبزواری در سرود، امضای شخصی خود را داشت، همان نگاه و زبان کلاسیک را حفظ کرد و به همین دلیل سرودهایش زبانی سخت و پخته دارد اما با موسیقی، همنشینی خوبی پیدا کرده است. البته که باید در این زمینه نمره و امتیاز خوبی هم به آهنگسازان کاربلدی بدهیم که با او کار کردهاند. یک قطعه موسیقی ماندگار برای اینکه درخاطره جمعی مردم ماندگار شود، نیاز به همکاری نزدیک و درست یک گروه سهنفره دارد. همکاری او با آهنگسازانی چون حمید شاهنگیان و زندهیاد احمدعلی راغب در کنار خوانندهای چون محمد گلریز باعث تولید تعدادی از مؤثرترین و ماندگارترین آثار تاریخ انقلاب اسلامی شد. تأثیرگذاری سرودهای سبزواری تا جایی بود که او به همراه گروه سازنده سرود مرتضی ای شهید مطهر در خرداد۵۹ به دیدارامام رفتند ومورد تفقد ایشان قرارگرفتند. این دیدار تنها به دلیل تجلیل از چند هنرمند مهم نبود بلکه اهمیت دیگرش این بود که بسیاری از سؤالات و ابهامات درباره نسبت انقلاب و رهبران آن با موسیقی را نیز روشن کرد.
از خراسان دیروز به ایران امروز
اما چرا سبزواری و سرودهایش اینقدر مؤثر بودند. به نظر میرسد دو دلیل برای این امر وجود دارد. یکی زبان و دیگری زمانشناسی. گفتیم که خاستگاه شعری سبزواری قصاید مطنطن خراسانی بود. او شاعری بود که در قصایدش بسیار کلاسیک بود، شعرش از ویژگیها، واژهها و اصطلاحات قصاید سبک خراسانی سرشار بود اما وقتی تصمیم گرفت یا زمانه او را به این صرافت انداخت که وارد حوزه سرود شود، توانست این زبان کلاسیک سخت فهم را صیقل دهد و با حفظ ویژگیهای بنیادین فخامت زبانی خود، فضای امروزیتری به زبانش بدهد. به همین دلیل سرودهای او از یک طرفدارای استحکام زبانی ویژهای است که در شعر شاعران خراسانی به چشم میخورد و از یک طرف، برای مردم قابل فهم است. این ویژگی در زبان و گفتن ساده است ولی بسیاری از شاعران از سرودن شعری که هم دارای زبان سختهای باشد و هم برای عموم مردم که حتی اطلاعات ادبی چندانی هم ندارند، قابل فهم باشد؛ عاجزند. شاید از این منظر او به ملکالشعرای بهار شباهت زیادی داشته باشد.
هوشمندی در انتخاب
اما گفتیم ویژگی دیگری که باعث ماندگاری سرودهای مرحوم سبزواری شد، زمانشناسی او بود. او با وجود اینکه شاعر کلاسیکی بود، با هوشمندی و زمانسنجی خاصی توانست در بهترین و سریعترین زمان ممکن به نیاز مردم و زمانه برای خلق آثار هنری و ثبت لحظات ماندگار تاریخ معاصر ایران پاسخ دهد. اگر خاطرات بهجایمانده از شیوه تولید برخی از سرودهای مشهور او را مرور کنیم، میبینیم این سرودها همگی در سریعترین زمان ممکن و با امکانات اندک آن زمان ساخته شده است و برخی از آنها زمانی حتی با خطر جانی برای گروه سازنده همراه بوده است.
پیشگام در تجلیل از مقاومت فلسطین
در میان آثار فراوانی که شاعران انقلابی در حمایت و تجلیل از مقاومت مردم فلسطین سرودهاند، شعری که سبزواری در اوایل انقلاب منتشر کرد، از نظر تأثیرگذاری و میزان استقبال مخاطبان، نظیری ندارد. این شعر که یک مثنوی بلند به نام «همپای جلودار» است در همان ابتدای انقلاب با دکلمه مرحوم فرجا... سلحشور و صدای حسامالدین سراج منتشر و بهسرعت فراگیر شد و به مهمترین شعر فارسی در حمایت از فلسطین تبدیل گردید.
این شعر اولا روایتی دارد که مخاطبان را از همان نخست به حرکت فرامیخواند:
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسهگاه وادی ایمن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
شاعر در ادامه مخاطبانش را درباره اهمیت این سفر؛ آگاه میکند و میگوید: این سفر، سفری خطرناک ولی بسیار حیاتی است:
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مکن بشتاب! همت چارهساز است
ره توشه باید عقل را در کار بندیم
دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم
ره توشه باید شب را در دل نشانیم
وادی به وادی باره تا بر دل نشانیم
باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن
ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن
تنگ است ما را خانه، تنگ است ای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ است ای برادر!
و در اینجاست که او میگوید این سفر بهدلیل حکم ولی و برای مبارزه با فرعونیان زمانه است:
یعنی کلیم، آهنگ جان سامری کرد
ای یاوران! باید، ولی را یاوری کرد
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
و وقتی شاعر نشانههایی از مقصد سفر یعنی جولان، لبنان، زعتر، صور، صیدا و دیر یاسین میدهد، مخاطب متوجه میشود این سفر در مسیر آزادی مناطق اشغال شده و جنگ با دشمن صهیونیستی است:
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیرزن، لبیکگو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس، همپای جلودار...
این شعر هم حرکت و دعوت به قیام در خود دارد، هم به لحاظ تسلط سبزواری بر زبان حماسی، دارای ضرباهنگ و لحنی حماسی است و بهجای اینکه با تصویر شهادت و رنج مردم فلسطین به دنبال تحریک احساسات عاطفی مخاطب باشد، او را به تحرک و مبارزه و جهاد دعوت میکند؛ ضمن اینکه شاعر با استفاده از نشانههای کلامی و استفاده از نام مناطقی در لبنان و فلسطین، مخاطبش را در فضای مورد نظر خود قرار میدهد. یک ویژگی منحصر به فرد و شاید پیشگویانه این شعر، گرهخوردگی انقلاب اسلامی و مقاومت فلسطین با یکدیگر است که امروز بعد از بیش از چهار دهه از زمان سرودن شعر، نشانههای روشن این پیوند را در منطقه میبینیم.
آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر